هرکی درس بگه میشه رئیس

به گزارش گلستان24، « هرکس در این مناظره بیشترین جواب درست را بدهد بعنوان رئیس انجمن اسلامی دانشگاه انتخاب خواهد شد. بی شک هیچ افتخاری بالاتر از این نیست.لازم به ذکر است که شرکت کنندگان رسمی و غیر رسمی این سمپاد بین المللی 2 نفر از دانشجویان آزادیخواه دانشگاه هستند که احتمالا یکی از آنها دروغ گفته است وهنوز معنی آزادی را نمی فهمد، که این فرد در پایان مناظره مشخص خواهد شد. ابتدا توجهتان را به موسیقی کوتاهی که توسط اعضای خدوم کانون موسیقی های مجاز دانشگاه بمناسبت تاسیس انجمن اسلامی دانشگاه آماده شده است جلب می نمایم :

دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست ... به فسوسی که کند خصم، رها نتوان کرد

( گریه و شیون حضار )

آقا نزن تو سر خودت!! خانوم چرا موهاتو میکنی ؟؟!!

آقا قطعش کن! بسه !

بله  بدلیل سختی هایی که دوستان در این سالهای اختناق و خفقان تحمل کردند طبیعی است که تحمل این سرود حماسی ناشدنی باشد. خب مسابقه از هم اکنون شروع شد :»

نفر اول : سلام به دانشجویان آزادفکر، بی دغدغه و کلا آزاد دانشگاه. من دانشجوی ترم 7 خلبانی می باشم (تعجب زیاد دانشجویان) و تا الان افتخار 2 شاگرد وسط و 1 بار شاگرد یکی مونده به آخر و 2 بار بازدید از کل مجموعه کمیته انضباطی دانشگاه رو یدک میکشم.

مجری : خلبانی؟!! بسه، دیگ داری زیاد صحبت میکنی، نفر بعدی

نفر دوم : باسلام خدمت تمامی دانشجویان مکتب عدل و عدالت. بنده دانشجوی ترم 3 مهندسی آبیاری گیاهان دریایی هستم. ( تعجب یه کم بیشتر از زیاد دانشجویان )

مجری: نفهمیدم، ما کی این رشته ها رو تو دانشگاه آوردیم؟! بگذریم. اول از همه انگیزه ی خودتون رو جهت نامزدی برای تصدی نیمکت ریاست بفرمایید :

نفر اول : اینجانب بنده پس از سالها تحمل زندانهای ... ببخشید کلاسهای درسی که زیر چکمه ی خفقان آن زمان حتی نفس کشیدن هم کار هر کسی نبود به این فکر افتادم که جای یک کلمه در دانشگاه خالی است، و آن آزادیست (سوت و کف حضار) انجمن اسلامی بعنوان تشکلی دانشجویی قرارهست که این آزادی رو چه در بیان و چه در پوشش و چه در ارتباطات نیمه خصوصی و تمام خصوصیه دانشجویان جیغ بزنه و بگوش مسئولین بالا برسونه. البته من قصد نامزدی نداشتم، ولی بدلیل دعوت بسیار فوق العاده زیاد دوستان که باید بگم طوری بود که عده ای هم زیر دست و پا له شدند، احساس تکلیف کردم و آمدم.

نفر دوم : کدوم اختناق ؟!!! بنده چون بتازگی دانشجو شدم مطالعه و مشورت فراوانی با اهل نظر نمودم به این نکته پی بردم. و تشکل دانشجویی اول از همه یعنی پویایی فکری و ذهنی دانشجو و آمادگی برای حضور موثر در جامعه. با بررسی تاریخچه انجمن اسلامی دانشجویی متوجه شدم که این تشکل پناهگاهی برای افکار پویاست. خواستم تا با حضور در راس این مجموعه بیشترین نقش خودم را ایفاکنم.

مجری : از دوستان تقاضا میشود کمتر حرف بزنند، چون به لحظات ملکوتی بازشدن درسلف جهت سرو ناهار نزدیک می شویم. خب اولین سوال: (صدای ضربان قلب نامزدها به گوش میرسد)

1. برداشت خود را از آزادی بگویید؟

نفر اول : آزادی یعنی من هرجور که دلم میخاد بیام دانشگاه نه هرجور که عمو حراست میخاد(سوت و کف حضار). آزادی یعنی وقتی من و دختر فامیلمون، یعنی همکلاسیم، که باورکنید از فامیلم بهم نزدیکتریم بتونیم باهم تو دانشگاه درس بخونیم، بدون اینکه جلوی درس خوندن مارو بگیرن. این یعنی ما آزادی کافی برای رشد علمی رو نداریم، شاید اون ی چیزایی بلد باشه که من بلد نیستم خب باید با هم درس بخونیم( دانشجوها از خوشحالی خود را به زمین و بعضی  به دیوار می کوبند)

نفر دوم : آزادی به تنهایی خوب نیست. آزادی باید حد و مرز داشته باشد. ( دانشجویان: هووووووووووو)آقا بزارید حرفمو بزنم!!! آزادی من نباید آزادی دیگری را سلب کند. پس همه جا به قانون احتیاج دارد تا جلوی بی بند و باریهای ناشی از برداشت غلط از آزادی گرفته شود. اینجا دانشگاه است، نه شوی لباس! اینجا دانشگاه است نه کافی شاپ برای حرفهای عاشقانه! جمهوریت ما اسلامیست و اقتضای این آزادی را دارد که با شرع هم مخالف نباشد. (پرتاب لنگه کفش از سوی دانشجویان...!!!)

مجری : بسه دیگه نمیخاد حرف بزنی فضارو بهم ریختی، سوال بعدی:

1. انجمن اسلامی دانشجویان را چگونه تشکلی معرفی می کنید؟

نفر اول : من خیلی خوندم و شنیدم که اینجا اتاق اصلاحات دانشگاه قراره باشه. ما اینجا به هرجای قانون کشور که نقد داشته باشیم می تونیم بریزیم توی دانشگاه بعدشم شاید خیابونا و ...بالاخره اینجا مسئولین حق ندارن بگن بالا چشتون ابرو، چرا؟ چون ما آزادی میخایم به هرقیمتی، شده همه ی سطل آشغالای گرگانو بسوزونیم میسوزونیم فقط بخاطر دانشجوهایی که احساس تنگیه نفس میکنن و آیندشون تو این کشور قراره رقم بخوره (تشویق یه عالمه زیاد حضار)

نفر دوم: بهتر است بدانید که انجمن اسلامی فقط فریاد آزادی پوچ نیست ( فحش و داد و بیداد دانشجویان ).

مجری : لطفا سکوت!!! از شما دانشجوی محترم هم تقاضا میشود که با سخنان خود باعث التهاب جلسه نشوید.

نفر دوم: من که هنوز چیزی نگفتم، کدوم التهاب!!!

اولین حرکت این تشکل سال 1332 با ورود دنیس رایت کاردار سفارت انگلیس به ایران شکل گرفت. 16آذر سال32 دانشجویان در دانشگاه تهران که طالب آزادی حقیقی و استقلال کشور و مخالف قدرتهای استعمارگر بودند تظاهرات پرشوری برپاکردند که این تظاهرات به بیرون از دانشگاه ها هم کشیده شد. آنجا ما سه شهید دادیم : مصطفی بزرگ نیا، احمد قتدچی، مهدی شریعت رضوی. افتخارات جنبش ما برای ملی شدن صنعت نفت و پیروزی انقلاب و آزادسازی سفارت آمریکا است. این برگیست از دفتر این تشکل که مرا ترغیب به عضویت در آن کرد.

نفر اول : چی داری میگی؟ خوابی مگه؟ انجمن اسلامی دانشجویی، یعنی 17تیر  78!! یعنی اصلاحات به نفع ملت!! یعنی خرداد88!! مگه نمیدونی مرامنامه رو همین بچه ها تغییر دادن!!! ما سال 72 از حاج اکبر حمایت کردیم که دولت سازندگی اومد، ما از خاتمی حمایت کردیم که دولت اصلاحات اومد! البته دو دسته گی شد، یه عده که رفتن به راست  و موندیم ماها که تو این 8 سال قیچی شدیم. تا الان که دورباره اومدیم... فکرکنم بیشتر باید بری مطالعه کنی، اشتباه اومدیا (خنده ی حضار)

نفر دوم :  ‫برای آنکه نیروهای دانشجویی هرز نرود و کلیه دانشجویان بتوانند جایگاه واقعی خـود را در

‫انقلاب کسب نمایند و مسئولیت های خویش را به نحو احـسن بـه انجـام رسـانند، لازم اسـت

‫دانشجویان مسلمان با اعتـصام بـه ریـسمان الهـی و رعایـت نظـم هـر چـه متـشکل تـر و از

‫تشکیلات به عنوان وسیله در جهت رسیدن به اهداف اسلامی سود جویند. ‫انجمن های اسلامی دانشجویان و دفتر تحکـیم وحـدت بـه عنـوان مرکـز همـاهنگی و تقویـت

‫کنندگی آنها، تشکیلات عقیدتی، سیاسی و فرهنگـی دانـشجویان مـسلمان معتقـد و متعهـد بـه

‫ولایت فقیه میباشد. این جز مرامنامه انجمن اسلامی است. بعد از این دوران، اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت) دچار رکودی می شود که این افول از اتصال برخی از اعضای این اتحادیه به جریان های سیاسی سرچشمه می گرفت.

دانشجویان : دانشجوی افراطی بیرون باید گردد ... دانشجوی افراطی ...

مجری : بله، بدلیل باخت 3 بر صفر دانشجوی رشته آبیاری گیاهان دریایی و التهاب موجود در سالن، مناظره در اینجا خاتمه پیدا میکند. دانشجویان گرامی لطفا به سالن آسیب نرسانید، هنوز جزو اموال دانشگاه منابع طبیعی است. از دانشجوی پیروز می خواهیم چند کلمه ای برای ما صحبت کند.

دانشجوی پیروز: من خیلی خوشحالم که همه فهمیدن که معنی آزادی رو نمیدونست و با این سواد کم وارد یه همچین عرصه ی مهمی شده بود. من وظیفه ام تکیه برصندلی ریاست است و وظیفه شما حمایت از من، من که آبروم رو از سر راه نیاوردم، باید از من حمایت کنید تا به اهداف بلندمون برسیم. دانشگاه باید به 13 سال پیش برگردد. ولی این را بگویم ما همان آدم 13 سال پیش هم دیگر نیستیم، اکنون ما در هر روز 6 بحران برای کشور درست می کنیم، اینجا آزادی بیان است، این حق دارد به آن یکی فحش هم بدهد، همدیگر را بزنند، ولی درچارچوب قانون، به مسئولین هم ربطی ندارد، آزادی است دیگر! تشکل ها  باید به جان هم بیفتند، هرچند که همیشه عده ای جلوی این آزادی ها رو می گیرن، اما من مقاومت میکنم و می آیم و به صندلی ریاست لم میدهم ، به لج  آنها هم که شده می آیم !!!!

دانشجویان : آمدی جانم بقربانت ... سوووووووووووت ... درود بر دانشجوی آزاده ... اصلاحات ... اصلاحات

مجری : دانشجویان محترم اغتشاش نکنید منظم از در خارج شوید، اِ آقا درو چرا کندی؟! خانوم روسریتو بزار سرت!!! ...