طنز/ روضه ای برای خادمین ملت

به گزارش گلستان 24، آدم با هر وسیله ای می تواند به جامعه اش خدمت کند. مثلاً کارگران شهرداری تهران حتی در شبهای قدر هم مجبور به جارو زدن و ساخت و سازهای خیابانی هستند. یا مثلاً شرکت های خدماتی که از اتاق پذیرایی تا سرویس بهداشتی منزل شما را هم تمیز می کنند. اما مسئله این است که چه کسی بهتر خدمت می کند. در واقع برای ما کیفیت بر کمیت برتری داری دارد.

یکی می آید با زور بازویش به ملت خدمت می کند، یکی هم می آید با فکرش به جامعه خدمت می کند، دیگری هم با رانت اش به جامعه خدمت می کند. در واقع به قول پیرِ اصلاحات، اگر در کنار پروژه ای که دو میلیارد نفع دارد 500 میلیون تومان هم اختلاس بشود باز هم اشکالی ندارد. بالاخره همه به یک نحوی قصد خدمت دارند.

البته مهمترین و گمنام ترین خادمان ملت، از راه سیاست و رانت خدمت می کنند. یک نمونه اش م.ه قدیم و مهدی هاشمی جدید است. خادمی که حتی از آبروی خانوادگی خود می زند و دست به اختلاس و جاسوسی و دهها جرم دیگر می زند تا شاید بتواند ریالی به مملت وارد کند و خرج ساخت مسکن برای قشر مستضف روستا نشین کند. مدام سفر خارجی برود و وقت بگذارد و جاسوسی کند و از رانت پدر مایه بگذارد آخرش هم به نام قانون بیایند و دادگاهی اش کند.

و تنها پشتوانه اش هم بشود همان پدری که او را در کنار سد لتیان پرورش داد و قایقرانی در اقتصاد تحریمی را به او آموخت. یاد گرفت که گاهی باید برود و رایزنی کند تا چند تحریمی بر تحریمهای کشور اضافه شود بلکه جیب دلالان و وارد کنندگان و مرفهین خالی نشود.

حالا انصاف این ملت کجا رفته که پدر اقتصادشان را مورد اتهام قرار می دهند! ده سال از خدمت جدا می شود. خدا می داند در این ده سال چه بر سر ملت روستا نشین می آید. همانطور که پدر بزرگوارشان هم در گوششان زمزمه کردند که ده سال دیگر برمی گردی و دوباره به ایم کشور خدمت می کنی. خداوند اجر زحمات و خدماتت را خواهد داد. ولله خیر حافظا...