یادداشت احمد ملاشاهی:

برای پیگیری نامه ای عجیب راهی اق قلا شدم ادرس، به مغازه خشکشویی ختم شد، مشتری خوب داشت هرچند مغازه اش در پستو بود. دم درب جعبه ای بود که پر شده بود از هسته ی میوه ها. مشتری ها می دانستند او به دانه ی میوه جات اهمیت می دهد برخی دستمزدهاش حول مبلغ دو هزار تومان می چرخید چیزی که در بازار، یافتن همچین دستمزدی از عجایب هفتگانه است.

پیدا و پنهان۱

به گزارش گلستان 24 ؛  برای پیگیری نامه ای عجیب راهی اق قلا شدم ادرس، به مغازه خشکشویی ختم شد، مشتری خوب داشت هرچند مغازه اش در پستو بود. دم درب جعبه ای بود که پر شده بود از هسته ی  میوه ها. مشتری ها می دانستند او به دانه ی میوه جات اهمیت می دهد برخی دستمزدهاش حول مبلغ دو هزار تومان می چرخید چیزی که در بازار، یافتن همچین دستمزدی از عجایب هفتگانه است.

سوالاتم را لابلای کار مشتری جواب می داد نمی خواست کسی معطل شود و من هم بخاطر معترض نشدن مشتریان به همین روال ادامه دادم. به فراخور کارش از کمبود لباسها با الیاف پنبه ای گله مند بود و می گفت استفاده زیاد از نخ نایلونی در لباس ها جایی برای آرامش تن نمی گذارد.

 فضا که صمیمی شد از او پرسیدم آیا او نامه را نوشته است؟ برای اطمینان خواستار کپی نامه شدم. دفتر بایگانی اش را از کمد بغلی در آورد و مشغول گشتن شد و من تکیه دادم به یک جعبه سفیدی که معلومم شد کولر گازی دست ساز اوست . اندازه یک پارک فناوری در پستوی مغازه اش ابتکارات و ایده معلومم  شد . نامه را بدستم داد و سوالات را  از حفظ برایم خواند..

نامه به آقای  علی عسکری رئیس صدا و سیما بود که هنگام مناظره انتخابات  ۹۶ از مردم خواسته بود سوالاتشان را مطرح کنند تا صدا و سیما از نامزدهای ریاست جمهوری بپرسد . رونوشت نامه به چند مسول دیگر هم بود

سوال اول این بود ؛ خداوند خلقت را با چهار عنصر آب، خاک، هوا و نور ساخته است کدام یک از این عناصر در ایران وجود ندارد که مسوولین ما از تحریم امریکا می ترسند .

 سوال دوم ؛ خداوند سفره های زیر زمینی و رو زمینی برای ما پهن کرده است  نفت چند هزار متر زیر زمین و منابع طببعی سفره ای  روی زمین است، سوال؟ استفاده از کدام سفره برای ما منطقی و اشتغالزاست اولی یا دومی؟

سوال سوم اگر سفره ی روی زمین سهل الوصول است چرا با ۳۲ میلیون هکتار ما فقیر هستیم ایا این بخاطر تحریم امریکاست یا ضعف مدیریت و مسوول ما

 مشتریانش که ابتدا مرا مزاحم کارشان می دیدند مشتاقانه گوش می کردند و حتی نگاهشان ملتمسانه می گفت که بحث را ادامه دهم .خیلی ساده و دلنشین اما آزمون شده از تولید بیشتر می گفت و مدعی بود که در هر کویر و بیابانی  می تواند محصولی بکارد  سی دی که داشت ادعایش را ثابت می کرد البته علاوه بر سی دی ، معتمدی کنارم بود که گواهی می داد از محصولاتی که او در شوره زارهای شمال اق قلا کاشته است، خورده است و زراعتش را در بیابان دیده است.

ادبیاتم کمی رنگ انکار گرفت  بخصوص که اهالی جهاد کشاورزی و منابع طبیعی از او استفاده نکرده بودند . در این شرایط با صراحت و شجاعت  به من گفت ؛ یک سال  از همین زمین هایی که کشت نمی شود، بدهید تا ثابت کنم و اگر نتوانستم زمین بایری را زیر کشت ببرم حاضرم مرا همانجا تیرباران کنند با خود گفتم عجب جسارتی کاش مدیران، استانداران و وزرای ما با این شرط مسوولیت قبول می کردند. با این وثیقه بالایش ولی من نمی توانستم  قولی بدهم جز کار خبری که دارم.

شگفتی ام درباره داستان این مرد داشت کم می شد بخصوص وقتی که یادم افتاد چند وقت پیش وزارت جهاد کشاورزی، کشت برنج را در گلستان بخاطر کم آبی ممنوع کرده بود و یک کشاورز با شیوه ی خشکه کاری طومار ممنوعیت و  نسخه قدیمی جهاد کشاورزی را در پیچاند. بااین تجربه حرف های صاحب مغازه خشکشویی باور کردنی بود. بخصوص که فهمیدم من ففط در خشکشویی او ننشستم بلکه اینجا درعین حال دفتر شرکت زرین کویر اق قلا است و او مسول شرکتی است که سالهاست دواطلبانه درخواست دارد تا در تقویت پوشش گیاهی مناطق نیمه بیابانی شمال گلستان همکاری کند   اما درخواست های ۶ساله اش در بروکراسی اداری گیر کرده بود.

حاجی محمد واحدی "را دکتر بسکی دومی یافتم که نه رسانه ها سراغش رفته بودند و نه مسولی به نسخه اش اعتنایی کرده بود. چنان با حرارت و با انگیزه برای تقویت پوشش گیاهی گلستان طرح داشت و سخن می گفت که هیچ  تشکل محیط زیستی در گلستان چنین حرارتی در من ایجاد نکرده بود.

دراین روزگار انگار ما باید به همه اعتمادکنیم جز داشته های خودمان.

احمد ملاشاهی

مجموعه پیدا و پنهان

 

ارسال نظر

آخرین اخبار