حربه دولت برای فرار از پاسخگویی؛

به نظر می رسد تیم دولت تدبیر و امید برای بقا در دور دوم به تاکتیک های نخ نمایی چنگ زده است.

تاکتیک های تیم انتخاباتی روحانی برای بقاء در قدرت

به گزارش گلستان24، ماه های آخر دور نخست ریاست جمهوری حسن روحانی در حالی سپری شدن هستند و کمتر از 9 ماه باقی مانده تا بار دیگر در معرض قضاوت مردم ایران قرار گیرد. در این فاصله کوتاه آنچه در کارنامه حسن روحانی خودنمایی می کند، تنها برجام است و دیگر حوزه ها پیشرفت خاصی حاصل نشده است.

برای بسیاری از ناظرین سیاست داخلی حتی اصلاح طلبان، مشخص شده که کار رئیس دولت یازدهم برای دور دوازدهم ریاست جمهوری به مراتب سختر از گذشته است و همچون سال 92، نامزدی دست نخورده و کمتر شناخته شده نیست. بنابراین قضاوت درباره عملکرد اجرایی حسن روحانی برای مردم  و برای رقبای او بسیار سهل تر شده است. تمدید دور دوم ریاست جمهوری به اولویت نخست دولت تدبیر و امید تبدیل شده و بروز مشکلات و ادامه روند وجود رکود در حوزه اقتصادی، اوضاع را برای وقوع این امر سخت تر ساخته و به همین منظور اقداماتی در دستور کار تیم دولت یازدهم و حامیانش در ماه های پیش رو قرار گرفته است. 

استفاده حداکثری از توافق هسته ای و اغراق در برشمردن محاسن آن و نادیده گرفتن معایب برجام یکی از عمده ترین مباحثی است که به صورت روزانه در ردیف برنامه های دولت قرار گرفته است. اما آنچه مسلم است تکرار یک پدیده و نبود مابه ازای خارجی آن، آنگونه که تبلیغات پیرامونش صورت گرفته، نتایج عکسی در پی خواهد داشت و حتی باعث می شود حامیان آن پدیده نیز دلسرد شوند. برجام نیز در همین دام افتاده بنابراین دولتمردان به سمت اغراق و فضای ترسناک از نبود چنین پدیده ای برای ایران پرداخته اند. 

جنگ و سایه جنگ و تهدید، فضایی است که تمامی مردم کشورهای جهان از آن استقبال نمی کنند و اغلب حاضرند تن به گزینه به جزء آن بدهند. یکی از کلید واژه های اصلی حامیان دولتی برجام که هدفی غیر از تثبیت و حفظ سکان اجرایی کشور ندارند، این است که برجام سایه جنگ را از روی کشور برداشت. در چنین حالتی بانیان برجام به عنوان ناجیان کشور متصور خواهند شد. ولی این فرضیه در حالی مطرح می شود که هیچ طرح مشخصی از سوی کشورهای خارجی برای حمله به ایران در نظر گرفته نشده بود و تنها تهدیداتی از سوی برخی از تندروهای آمریکایی و رژیم صهیونیسی در حد جنگ لفظی صورت می گرفت که هم اینک نیز گاها تکرار می شود. همچنین قدرت ایران در طول بیش از یک دهه اخیر در عرصه نظامی و دفاعی بسیار بالا رفته که ریسک حمله را بسیار پایین آورده است. در سال های حمله نظامی آمریکا به افغانستان و سپس عراق، ایران توان نظامی امروز خود را نداشت و با اینکه هدف بعدی بوش برای حمله بود، اما محاسبه هزینه های سنگین چنین رویارویی در آن زمان نیز، مانعی بر سر راه نقشه های تندروهای نئوکان بود. از این رو حربه استفاده ابزاری از برجام برای توجیه رفع سایه جنگ از سر کشور، با وجود واقعیت ها در گذشته، رنگ خواهد باخت و تکرار چنین گزینه ای افکار عمومی را در شرایط قضاوت عمیق تر از واقعیت ها قرار می دهد. 

موضوع دیگری که به نظر می رسد در اولویت کارهای تبلیغاتی و انتخاباتی دولت یازدهم و تیم رسانه ای حامی اش قرار داد، منحرف کردن افکار عمومی از واقعیت های اقتصادی و معیشتی در زندگی روزمره است. شعارها و وعدهای حسن روحانی در سال 92 و موعد انتخابات به همان صراحتی که بیان شدند، جامه عملی مشاهده نشد و بسیاری از وعده ها تنها مربوط به همان ماه ها باقی ماند. یکی از عمده ترین انتظارات مردم از حسن روحانی، تحقق رونق و گشایش های اقتصادی بود. وعده 100 روزه سروسامان دادن به اقتصاد نه تنها عملی نشد که تا به امروز نیز همان معضلات اقتصادی و معیشتی پابرجا هستند. با رنگ باختن وعده 100 روزه، شعار مذاکرات هسته ای و رونق اقتصادی پس از آن در نتیجه رفع تحریم ها مورد توجه قرار گرفت که این موضوع نیز با وجود گذشت بیش از یکسال از توافق هسته ای در 23 تیرماه 94، تاکنون با موانع آمریکا روبه رو شده است.

در چنین حالتی و در فاصله کوتاهی که به انتخابات سال 96 باقی مانده، وقوع معجزه در حوزه اقتصادی بسیار بعید به نظر می رسد و به همین منظور انحراف افکار عمومی از مسائل اصلی به موضوعات و سوژه های حاشیه ای و انحرافی می تواند موثر باشد. این تاکتیک یا حربه به صورت روزمره و هفتگی تعریف می شود و با به کارگیری ضمائم جذاب و همچنین گسترده شدن شبکه های اجتماعی، مخاطبان زیادی را به سمت خود جلب می کند. در همین زمینه در حالیکه موضوع برگزاری کنسرت ها در کشور، یک موضوع درجه چندم برای اکثریت جامعه است اما با شانتاژ خبری و ارزش افزوده غیرواقعی به آن، این موضوع در ردیف یکی از اولویت های اصلی رسانه های حامی دولت و همچنین اظهارات و سخنرانی های مقامات دولتی قرار گرفته است. 

در حالیکه اظهارنظر یکی از ائمه جمعه درباره برگزاری کنسرت ها بازتاب گسترده ای داشت که نمونه چنین سخنانی پیش از این نیز شنیده می شد ولی تا به این حد در میان دولت و رسانه های وابسته اش انعکاس نمی یافت و با واکنش روبه رو نمی شد. به نظر می آید در ماه های نزدیک به انتخابات، چنین سوژه هایی به کار تیم تبلیغاتی و انتخاباتی دولت می آیند تا با اولویت بخشیدن به آنها، بسیاری از موضوعات حیاتی و حساس زندگی روزمره در ردیف های بعدی اولویت گذاری قرار گیرند. در همین زمینه، نوعی فوبیا از جریان رقیب به واسطه چنین اظهاراتی، ایجاد می شود و ائتلافی از سیاستمداران، دولتمردان، رسانه ها و حتی ورزشکاران و هنرمندان، به حمایت از دولت در مقابل آن فوبیا به پا می خیزند تا دولت را به عنوان تنها ناجی و تنها گزینه موجود برای حمایت از کنسرت ها یا هر سوژه ای مشابه آن جلوه دهند. می توان بر این نوع تاکتیک انتخاباتی، نام "هوچی گری و برپا کردن گرد و خاک " نهاد که با غبارآلود کردن فضا، واقعیت ها را پشت آن پنهان ساخت و قدرت تصمیم گیری رقیب را تا حد زیادی پایین آورد و همچنین در قضاوت افکار عمومی نیز، تردید ایجاد ساخت؛ همان گزینه همیشگی و نخ نمای، انتخاب بین بد و بدتر. 

بنابراین آنچه در ماه های پیش رو مشاهده خواهد شد، چیزی است که در ماه های اخیر نمونه هایی از آن، بروز یافته اند ولی تعداد و هجوم چنین سوژه هایی به ویترین رسانه ها و شبکه های اجتماعی افزایش خواهد یافت. سیاه نمایی، دو قطبی میانه رو - افراطی، بسیج سلبریتی ها در خط مقدم حمایت از دولت، نشان دادن آینده ای تیره و تار در صورت نبود دولتی مانند دولت تدبیر و امید، شایعه سازی، مظلوم نمایی، دولت را در موضع تحت فشار بودن نشان دادن و اولویت گذاری به مسائل دسته چندم به جای اولویت های اصلی، از جمله راهکارهایی خواهند بود که تیم انتخاباتی و تبلیغاتی دولت و حامیانش به کار می گیرند و مواردی از آن نیز تا به امروز در رویدادهای مختلف دیده شده است. 

 

 

ارسال نظر

آخرین اخبار