جلیلی مطرح کرد

سعید جلیلی عضو مجمع تشخیص مصلحت چندی قبل ضمن حضور در شهرستان ایرانشهر از بیت رهبر انقلاب در دوره تبعید در این شهرستان بازدید و سخنرانی کرد.

به گزارش گلستان24،چندی قبل سعیدجلیلی نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی ضمن حضور در شهرستان ایرانشهر از بیت رهبر انقلاب در دوره تبعید در این شهرستان بازدید کرد و در مراسم رونمایی از کتاب "در تبعید" که روایتی از خاطرات آیت الله خامنه‌ای در زمان تبعید در ایرانشهر است سخنرانی کرد.

جلیلی در بخشی از سخنان خود در این باره، به وضعیت فعلی نیرو‌های انقلابی نیز گریزی میزند و مدل فعالیت‌های رهبر انقلاب در دوره تبعید را یک الگو برای تمام نیرو‌های انقلابی توصیف میکند. مدلی که در صورت اجرا توسط انقلابی‌ها امروز نیز پاسخگوی حل بسیاری از مشکلات خواهد بود.

مشروح این متن برای نخستین بار توسط خبرگزاری دانشجو منتشر می شود:
 
رونمایی کتاب بر تبعید

بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملت رسول الله.

معمولاً وقتی می‌خواهیم صحبت مان را شروع کنیم، چنین تعابیری به کار می‌بریم اما فراتر از بیان چنین تعابیری برای یک سخنرانی، برخی این افتخار را دارند که زندگی‌شان اینطور باشد و هنگامی که انسان در سیر زندگی آنها تأمل می‌کند، می‌بیند که خود این زندگی «بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملت رسول الله» بوده و اگر یک زندگی این گونه باشد، یعنی تمام مراحل آن به یاد خدا باشد، به نام خدا باشد، در مسیر خدا باشد، بر مبنای آن چه پیامبر اعظم خواسته است باشد، این زندگی یک زندگی معمولی نخواهد بود، یک زندگی پربرکت خواهد بود. یک زندگی نمونه خواهد بود. یک زندگی‌ای خواهد بود که می‌تواند اسوه باشد، می‌تواند در مقام هدایت قرار بگیرد. 

امروز توفیق داریم که در چنین منزل شریفی، در چنین شهر عزیزی، چنین جلسه‌ای برگزار کنیم. اگر شما در همین کتابی که امشب از آن رونمایی می‌شود چهل سال گذشته را نگاه کنید می بینید یک روحانی عالی مقام 38 ساله را در آن نیمه شب با ضرب و جرح از خانه بیرون می‌آورند، با رفتارهای خشن از مشهد مقدس تا به این جا می‌آورند. آنها به اصطلاح خودشان این تصور را دارند که ما با این حرکت نوری که داشت روشن می‌شد را نمی‌گذاریم پرتوافکنی بکند. نمی‌گذاریم روشنی‌بخش باشد اما چه می‌شود؟

حالا آن روحانی 38 ساله وارد یک شهری می‌شود. ظاهراً آنها فکر می‌کنند که او را به غربت آورده‌اند. فکر می‌کنند او را در این جا محدود کرده‌اند و به قول خودشان «در تبعید» نگه داشته‌اند اما چه می‌شود؟ همه اینها بر عکس می‌شود. او «بر تبعید» قرار می‌گیرد. کسانی که می‌خواستند او را تبعید بکنند، در حصار او قرار می‌گیرند. کسانی که می‌خواستند او را «غریب» نگه دارند، می‌بینند که او این جا «قریب» است اما از جنسی دیگر. نزدیک، نه دور!

او فضایی ایجاد می‌کند که همه این مناسبات عوض می‌شود. همه مناسباتی که آنها دنبالش بودند را عوض کرد. این یک سنت الهی است. «وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا». کسی که همه توانش را برای خدا بگذارد، خداوند هم او را رها نمی‌کند. آن موقع خداوند هم تمام راه‌ها را برای او باز می‌کند. مگر همین کار را نکردند که اصلا موسی علیه السلام به دنیا نیاید؟ اما به دنیا می‌آید و آن رسالت بزرگ را انجام می‌دهد. 

اگر ما امروز در چنین مکانی، در چنین خانه‌ای، در چنین روزی جمع می‌شویم، برای چیست؟ برای این است که مثلاً یک خاطره‌ بگوییم و رد بشویم؟ یا هر کدام از این روزها و این مکان‌ها می‌توانند برای ما به مثابه یک معلم و یک راهنما باشند؟ اگر گفته می‌شود وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ، برای چیست؟ برای این که اگر انسان در برخی از زمان‌ها و مکان‌ها تأملی داشته باشد، آن تأمل می‌تواند او را به حقیقت نزدیک کند، به یک مسیر صحیح نزدیک کند. 

اگر صحیح عمل کنیم و برای او عمل کنیم، آن عمل «عمل صالح» می‌شود. عمل صالح روی زمین نمی ماند. خداوند آن را بالا می‌برد و به آن برکت می‌کند. تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا 

بنده توفیق پیدا کردم و این کتاب را در حد فهم و بضاعت خودم به دقت مطالعه کردم و اینجا می‌خواهم کمی راجع به آن «عمل صالح» که در این کتاب تبلور دارد، با هم گفتگو کنیم. این عمل صالح چیست؟ امروز وقتی با خیلی از دوستان مؤمن و انقلابی صحبت می‌کنیم، اولین سؤال‌شان این است که امروز باید چه کار بکنیم؟ وظیفه ما چیست؟ چه کار مفیدی می توانیم انجام دهیم؟ این سؤال در مجامع مختلف دانشگاهی، حوزوی، جامعه و مساجد خیلی مطرح است که آن کار صحیح و مفید چیست؟

خیلی اوقات نیز می‌گوییم فلان کار را کردیم ولی احساس می‌کنیم که فایده نداشت، چند ماهی آن کار را کردیم ولی نتیجه نداشت! اما تأمل در چنین نمونه‌های صالحی می‌تواند به ما نشان بدهد که چگونه باید عمل کنیم تا نتیجه هم داشته باشد.

شاید گفته شود خیلی از افراد در طول تاریخ، در دوره‌های مختلف کارهای زیادی انجام داده اند و اتفاقا سعی کردند برای خدا هم کار بکنند اما رفتار و کردارشان چنین برکتی پیدا نکرد! قرآن کریم می فرماید: «وَ جَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَى قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ».

خیلی‌های دیگر هم این را می‌گفتند اما چرا او این قدر عظمت پیدا می‌کند؟ «اتَّبِعُوا مَنْ لَا یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا». 

یکی از بحث‌های بسیار مهم این است که اگر ما می‌گوییم می‌خواهیم برای خدا کار بکنیم، این را شنیده‌ایم که آن کار باید در راه خدا باشد. این زحمت دارد و راحت نیست: «جَاهَدُوا فِینَا». باید زحمت کشید، باید مجاهده کرد، باید هزینه داد، باید در این عرصه هر آن چه ناملایمت است را به جان خرید.

در تاریخ هم موارد متعددی بوده که مثلاً یک کار خوبی می‌شد و بعد بقیه هم می‌گفتند ما هم برویم این کار را تکرار کنیم! اما مهم این است که آن کار خوب با چه مبنایی و با چه انگیزه‌ای شکل می‌گیرد؟ آیا فقط برای خدا بوده یا خیر؟ «جاهدوا فینا»

سالها قبل نیز مرم عزیز ایرانشهر این عالم 38 ساله‌ را مثل نگین در بغل می‌گیرند و او را مورد محبت و لطف خودشان قرار می‌دهند، در شرایطی که هیچ انتظاری از او نداشتند و حتی شاید این کار برایشان فقط هزینه داشته است! متقابلاً این روحانی نیز در اوج توانمندی‌های خودش و اوج آن فضای انقلابی که آن ایام مبارزه با رژیم اقتضا می‌کرده است، وقتی به ایرانشهر وارد می‌شود نمی‌گوید من که فعلاً کاری نمی‌توانیم بکنم! بلکه برعکس همین جا را محور عالم و مبدائی برای همه کارها قرار می‌دهد.

من صوت صحبت‌های ایشان را در مسجد آل رسول ایرانشهر شنیدم. انگار که امروز دارند صحبت می‌فرمایند! خیلی جدی برای همان مخاطبی که حالا شاید تعدادشان هم خیلی زیاد نبوده، تمام آنچه که در توانشان هست را بکار می گیرند. نه اینکه بگویند حالا این که فایده ندارد و چون مثلا در یک شهر دورافتاده هستم بهتر است فعلاً بنشینم و مطالعه کنم! یعنی توان و مسؤولیت خود را محدود به زمان و مکان نمی‌کنند. پیش خود می‌گوید من هر لحظه در محضر خدا مسؤولیتی دارم. امروز در ایرانشهر هستم و باید این جا با همه توان وظیفه ام را انجام بدهم. 

آنچه را که باور دارد، آنچه را که برای مردم بیان می‌کند، در عرصه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی امتداد می‌دهد. یکی از امتیازات عزیزانی که این گونه الگو قرار می‌گیرند، این است که آن چه را بیان می‌کنند، عمل هم می‌کنند. دین را در سبک زندگی، در مسائل اجتماعی، در مسائل سیاسی، در مسائل فرهنگی و در همه چیز امتداد می دهند. 

خیلی از عزیزان امروز سؤال می‌کنند که وظیفه ما چیست؟ وظیفه ما این است ادعاهایی که می‌کنیم اولاً در زندگی فردی ما، ثانیاً در زندگی اجتماعی ما، ثالثاً در زندگی سیاسی ما و حتی در عرصه مسائل‌ مهم جهانی امتداد داشته باشد. 

امتیاز امثال حضرت آقا و شهید مطهری و... این بود که آن چه را می‌خواندند، امتداد آن را در عرصه زندگی پیدا می‌کردند. برای همین بود که طواغیت آنها را برنمی‌تابیدند. « قَالُوا یَا شُعَیْبُ أَصَلَاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِی أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ.» مشکل فقط با نماز خواندن نیست، با نمازی است که مناسبات طواغیت را بر هم می زند. همه مناسبات باید به گونه‌ای رقم بخورد که در جهت عبودیت برای خداوند باشد. در اقتصاد، در سیاست، در فرهنگ و...

شما اگر تمام این کتاب (در تبعید) را نگاه کنید، می‌بینید تمام توان و همه امکانی که یک نفر در آن سن و در آن زمان و مکان داشته برای این است که این مناسبات را در جهت عبودیت الهی تغییر دهد. مثلاً وقتی سیل می آید نمی گوید گوشه ای بنشینم و برای مردم فقط دعا کنم، با تمام توان پای کار می‌آید. تمام کشور را از یزد تا مشهد برای کمک به مردم این منطقه بسیج می‌کند. 

یا به شهید آیت‌الله صدوقی نامه می نویسند و برخی وظایف و مسؤولیت‌هایی که باید انجام بشود را برای ایشان بیان می‌کنند و بعد خود شهید صدوقی که شاید در آن برهه سن پدر ایشان بوده بیان می کند که بازهم برای من نامه بنویس و این مطالب را یادآوری کن!

باز ایشان در همان زمان به یک روحانی دیگر که یک مسیر غلطی را می‌رود نامه می نویسد و بیان می کند که مسیر شما اشتباه است و حتی می‌تواند مسیر انقلاب را کج بکند.

این کارها را چه کسی انجام می دهد؟ یک نفری که در همین خانه نشست و از همه توانش برای کار در راه خدا دریغ نمی کند، پس طبیعی است که خداوند هم به کارهای چنین فردی برکت دهد. اگر کسی این گونه «بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملت رسول الله» عمل کرد، خداوند هم برای او فرصت‌های بزرگ فراهم می‌کند تا بتواند نقش خودش را در محضر الهی انجام بدهد.

اگر ما هم می‌گوییم می‌خواهیم در این مسیر نقشی داشته باشیم لازمه اش این است که «بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملت رسول الله» عمل کنیم و توجه داشته باشیم و بی‌تفاوت و منفعل نباشیم.

اگر مثلاً گفته می‌شود عدالت، عبودیت، وحدت و... این مفاهیم اقتضائاتی دارد و ما باید تأمل کنیم که آیا این اقتضائات را رعایت می کنیم یا خیر؟ اگر در حد توان خود سعی کردیم که این اقتضائات را بفهمیم و عمل بکنیم، خداوند هم مسیر را برای ما باز خواهد کرد: «لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا».

آن موقع شما می‌بینید که به قول آن شاعر عزیز که در باره امام حسین علیه السلام در قتلگاه بیان کرد که هیچ گودالی چنین رفیع ندیده بودم؛ «در حضیض هم می‌توان عزیز بود.» آن موقع «در تبعید» هم می‌تواند «بر تبعید» بود. 

امام خمینی (ره) می‌فرمودند روزی که من را دستگیر کردند و از قم می‌آوردند می‌گفتند در راه آنها از من می‌ترسیدند! به آنها می‌گفتم نترسید! این یعنی وقتی کسی تمام وجودش برای خدا بشود، خداوند به او عزت و قدرتی می‌دهد که همان کسی که به ظاهر قدرت دارد از او می ترسد.

ایشان هم همینطور است، در یک خانه محقری اسکان داده می‌شود اما او است که بر قلب‌ها حکومت می‌کند. او ست که بر تبعید است، نه در تبعید. او ست که شروع می‌کند و آن نقش تاریخی خودش را ایفا می‌کند، آن چیزی که خداوند از او انتظار دارد را ایفا می‌کند. 

من از عزیزانمان خیلی تشکر می کنم که این کار ارزشمند را انجام داده‌اند و این کتاب را تدوین کرده اند و برگی دیگر از این تاریخ را برای ما باز کردند. برای ما که امروز افتخارمان این است داریم از چنین رهبر شایسته‌ای که او را نائب امام زمان می‌دانیم پیروی می‌کنیم، خیلی ارزشمند است که بدانیم او مسیر زندگی اش را چگونه طی کرده و چه تجربیاتی داشته است؟ حتماً برگ برگ چنین کتاب‌هایی می‌تواند برای ما درس‌آموز و روشنگر باشد و چراغ راه ما باشد.

خیلی خدا را شکر می‌کنم که به این مناسبت توفیق پیدا کردم که در این شهر عزیز، خدمت شما عزیزان حضور پیدا بکنم و هم در این خانه دوست‌داشتنی که یادآور چنین خاطراتی است حاضر شوم.

ان‌شاءالله خداوند همه ما را کمک کند که بتوانیم در حد خودمان و بضاعتی که داریم، در مسیر صحیح الهی عمل بکنیم و ان‌شاءالله عاقبت همه ما ختم به خیر باشد.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

 

ارسال نظر

آخرین اخبار