هتک حرمت به حرم امام رضا(ع)،غرور مردم را جریحه دار کرده بود هرچند اولین بار نبود که چنین بی حرمتی از خاندان پهلوی دیده می شد

5آذر؛سند جنایت پهلوی است

گلستان۲۴؛ 29آبان57ماموران شاه درحرم امام رضا برای فراری دادن ساواکی هایی که شناسایی شده بودند به گاز اشک اور و تیراندازی متوسل می شوندوحرم را به خاک و خون می کشند و چندین نفر شهید و مجروح می شوند

امام خمینی در  پیامی این هتک حرمت را محکوم می کند و5آذر را  درسراسر کشور عزای عمومی اعلام می کنند واما آنچه در گرگان اتفاق افتاد.

زن،مرد،پیر و جوان از محله های گرگان جدید،سرپیر،سازمان آب ،فرهنگیان،دوشنبه ای،ایرانمهر و...به سوی امام زاده  روانه شده بودندو ازمیان باغات ومسیرهای بیرون شهر خود را به امام زاده عبدالله  رسانده اند ماموران به صورت مسلح  بر خیابان  شهدا مسلط شده و مسیر را از محله سرپیر بسته بودندآن چنان انضباط و تجهیزات نظامی داشتند که گویی به جنگ لشگریان روم آمده اند.

مامور شهربانی با بلندگو دستی، مدام به مردم اخطار می داد که متفرق شوید

اما مردم که خاطره جنایت های سینما رکس آبادان،چهلم شهدای تبریز،17شهریور57 به یاد داشتند  حاضر به ترک صحنه نبودند و مدام شعار می دادند:

"قبر امام هشتم گلوله باران شده/ روز وشب شیعیان شام غریبان شده"

بزرگان انقلابی شهر از جمله ،آیت الله سید حبیب الله طاهری گرگانی به همراه آقای حاج ابراهیم صالحی و آقای فرشاد برای مذاکره نزد مسئول شهربانی گرگان رفتند و گفتند:"ما می خواهیم تظاهرات آرامی برگزار کنیم و آرامش آن را هم تضمین می کنیم "

تا حد ممکن با آن ها راه آمدند و گفتند"  اگر مایل نیستید که از این مسیر به طرف شهرداری برویم از خیابان رجایی به طرف  چهارراه میدان می رویم و سخنرانی می کنیم"

اما افسرشهربانی تاکید کرد که"تظاهرات نکنید که ما امروز دستور تیراندازی داریم."

مذاکره  با افسرشهربانی به نتیجه نرسیدکه پرتاب گاز اشک آور و تیراندازی هوایی وزمینی ماموران  شروع شد.

صدای رگبار همه جا را گرفته بود هر کس به سویی می دوید و عده ای به  داخل محوطه امامزاده رفتند .بعضی زیر دست وپا ماندند و تعدادی هم به کمک مجروحان شتافتند.

 ساواک  درهای داخل امامزاده را بسته بود تا مردم در اثرگازهای اشک آور خفه شوند یکی از انقلابیون که انجا بود با شکستن شیشه ها جان چندصد نفر را نجات داد.

شجاعت وغیرت

موتورسیکلت ها و ماشین های شخصی مردم(تاکسی،وانت و..) نقش آمبولانس پیدا کرده بودند و مجروحان را از کوچه پس کوچه ها به بیمارسختان می رساندند.

مردم  تایرهای پلاستیکی را به آتش کشیدند تا راه را بر ماشین های مزدوران ببندندو با آتش زدن روزنامه و مالیدن سیب زمینی  به چشمانشان، اثرات گازهای اشک آور را خنثی می کردند.

تعدادی از زخمی ها به داخل کوچه ها و منازل پناه  بردند. درب منازل باز بود تا هرکس کمکی بخواهد یاری اش کنند.

شیشه های میرکورکورم و پنبه در هر خانه ای پیدا می شد.

این وسط بچه هایی زیردست وپا مانده بودند که تعدادی از روحانیون و مردم،آن ها را جمع کرده و از پشت امامزاده به خیابان گرگانجدید  بردند تا والدین بچه ها  پیدا شوند.

ماموران رژیم که از شجاعت مردم به وحشت افتاده بودند سوار بر کامیون ها فلکه را دور زده و به سوی فلکه شهرداری به راه افتادند و به مردم تیراندازی می کردند

اما بودند کسانی که یک تیر هم شلیک نکرده  بودند و انقلابیون به انها   گفتند تیرهایشان را به هوا شلیک کنند  و سپس آنها را با لباس شخصی فراری دادند.

حمله به بیمارستان و داروخانه

ماموران درخیابان ها هر کس را می دیدند،تیراندازی می کردندحتی به آمبولانس ها حمله کردند تا از انتقال مجروحین جلوگیری شودو به سوی مغازه هایی که عکس امام خمینی در آن نصب بودتیراندازی نمودند

حمله به صف اهدای خون

آقای مهری که در روز واقعه حضور داشتند می گوید:"تعدادزخمی ها انقدر زیاد بود که بیمارستان ها با کمبود خون مواجه شده بودند در خیابان  مولن روژ(5آذرفعلی) یک ماشین آتش نشانی دیدم که بدون مامور بود سوارش شدم ودر خیابان شهر گشت زدم وبا بلندگو مردم را به اهدای خون تشویق می کردم و ازقضا جمعیت زیادی برای اهدای خون به بیمارستان  آمدنداما ماموران رژیم  به بیمارستان حمله و از هر نوع خدمت به مجروحان انقلابی جلوگیری کردند آنها حتی به مردمی که در صف اهدای خون بودند تیراندازی می کردند

و مقابل بیمارستان صف کشیده بودند و به کارکنان می گفتند اگر به این خرابکاران(منظورشان مردم) رسیدگی کنید، شما راهم هدف می گیریم"

داروخانه دکتر نیکزاد که در حال خدمت به مجروحین بود به علت داشتن عکس امام موردتیراندازی قرار گرفت و دکتر  نیکزاد بر روی مقوا بزرگی نوشت:"این سند جنایت پهلوی است" و به درب مغازه آویخت.

تدفین غریبانه پیکر شهدا

با فرا رسیدن شب، شهر خلوت و ساکت شده بوددر هر خانه ای یا شهید بودیا مجروح.بعضی از مردم همان روز توسط ساواک دستگیر شده و خبری از آن هانبود.

تعدادی از ماموران خانه به خانه دنبال اجساد شهدا می گردند اما مردم پیکر شهدا در زیر زمین خانه هایشان مخفی کرده بودند که مبادا ماموران رژیم آنها را با خود ببرد تا در ازای تحویل شان مبالغ هنگفت طلب کنند

طبق مستندات آن روز 14 نفر  شهید شدند  که خانواده های شهدابه علت رعب و وحشت از ساواک نتوانستند مراسم تشییع عزیزان شان را برگزار کنند واکثرشان پنهانی وغریبانه دفن شدند.

نرگس قصابان از جمله شهدای 5آذر است که در حین کمک به مجروحان به شهادت رسیدند،همسرایشان می گوید:"وقتی می خواستم همسرم را دفن کنم تنها بودم و به علت خفقان حاکم کسی جرئت همراهی نمی کرد حتی دخترم از دیوار پشت امامزاده آمد تا مادرش را ببیند ماموران خواستند او را دستگیر کنند که او فرار کرد ونتوانست برای آخرین بار مادرش را ببیندو در مراسم ختم هم ماموران گفتند 4ساعت بیشتر وقت ندارید و تلاوت قرآن را هم ممنوع کرده بودند "

روز5آذر در تاریخ  شهر گرگان سندی شد برظلم وجنایت پهلوی که   تا مدت ها روح غم را بر چهره شهر انداخته بود اما دیری نپایید که مردم  در 22بهمن همان سال مزد رشادت شان را گرفتند و پهلوی را ساقط کردند.

برگرفته از کتاب واقعه خونین 5آذر از غلامرضا خارکوهی

گزارشی از فاطمه مجنی پور

انتهای پیام/

ارسال نظر

  • سادات
    0

    جنابت دردناکی بود

  • سادات
    1

    جنایت دردناکی بود

آخرین اخبار