نکته مهم و کلیدی و همان«کلاه گشاد اصلاحات برای سر مردم» تبیین ناصواب«مساله‌های ایران»و«ارائه‌ی طرح واره‌ای برای خارج ساختن ایران از تنگنای سیاسی در درون و در صحنه‌ی بین‌المللی و گشودن پنجره‌ای به سمت عدالت، توسعه و آزادی» می‌باشد.

کلاه جدید اصلاح طلبان ، برای سر مردم

به گزارش گلستان ۲۴؛ به نقل از گلستان ما، محمد دیلم کتولی فعال رسانه ای گلستان در یادداشتی نوشت: اگر یادتان باشد ، پس از فشار های مختلف اقتصادی، سیاسی ، امنیتی دو دوره ریاست‌جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی بر مردم ، ناگهان اصلاح طلبان با ژست «نجات بخش بودن تفکر اصلاحات» و طراحی شعار« فضای باز سیاسی» به میدان آمده و با بهره گیری از ژورنالیسم حرفه ای و پروپاگاندای سیاسی تولید شده در«مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری»قصد تسخیر پاستور را کردند . 

در آن زمان نیز« مسئله صورت بندی درست مساله‌های ایران در وضعیت کنونی» آنان را به این نتیجه گیری رساند که« مسئله اصلی نبود فضای باز سیاسی ،فقدان گفتگو در داخل و خارج ،آزادی بیان ، مطبوعات و رسانه و...‌»است و با تکیه به این عوامل وبااستفاده از ابزار تساهل و تسامح واباحه گری و بی بندو باری و اقداماتی ازاین دست می توان آراءباصطلاح«جمعیت زرد وخاکستری» را جذب کرد . 

همان وقت هم ، دو قطبی سازی «آزادی _خفقان » « گفتگوی تمدن ها_ برخورد تمدن ها »« مذاکره  _ جنگ» « بازسازی سیاسی_ بازسازی اقتصادی» در حالی شکل گرفت که عمده همکاران دولت آقای هاشمی رفسنجانی خود اصلاح طلبانی بودندکه نقش مهمی در تبیین واجرای سیاست و برنامه های اجرایی دولت مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی داشتند.

طُرفه اینکه ، وقتی نتوانستند با این «بازی های سیاسی بیهوده» دردی از مردم درمان کنند و مردم دقیقا « از چاله به چاه شدند» و « کلاه گشاد دوم خرداد» سرشان رفت ، رئیس دولت اصلاحات بهانه « کمبود اختیارات رئیس جمهور» را کلید زد وزرایش « دولت در سایه » و «نهادهای موازی» را مطرح کردند . 

این مقدمه ای است بر حرکت حال حاضر اصلاح طلبان که در یادداشت عباس آخوندی فعال سیاسی اصلاح‌طلب با عنوان«گفتمان محوری، گام دوم جبهه‌ی اصلاح طلبان» نمود یافته است. 

وی که تشکیل «نهاد اجماع‌ساز در جبهه اصلاح طلبان» را یک گام موثر در پیش‌گیری از تشتت آرا و مجموع نگاه‌داشتن آنرا مدیون خاتمی و همراهی احزاب وشخصیت‌های اصلاح‌طلب و تحول‌خواه می داند در«گام دوم با توجه به مساله‌ های ایران و تدقیق اهداف»به سمت«گفتمان تحول‌خواهی» به‌پیش می رود. 

نکته مهم و کلیدی و همان«کلاه گشاد اصلاحات برای سر مردم» تبیین ناصواب«مساله‌های ایران»و«ارائه‌ی طرح واره‌ای برای خارج ساختن ایران از تنگنای سیاسی در درون و در صحنه‌ی بین‌المللی و گشودن پنجره‌ای به سمت عدالت، توسعه و آزادی» می‌باشد.

جبهه اصلاحات از یک سو «چهره ای سیاه و فضایی بی هدف»از جمهوری اسلامی ایران» ترسیم می کند و در جلسات و بیانیه های رسمی و غیر رسمی« همه چیز را تمام شده »می داند و از سوی دیگر ، اینگونه برای کسب قدرت تلاش می کند. 

آقای آخوندی گویا فراموش کرده که :

_ پشتیبانی بی حد و مرز اصلاح طلبان از روحانی ، مسأله اصلی مردم است .

_خود آقای آخوندی عضو دولت روحانی بوده و شریک ناکارآمدی های آن بویژه در بخش اقتصادی و علی الخصوص در بخش تحت مدیریت آخوندی یعنی مسکن است. 

_ حافظه تاریخی مردم ایران از یاد نخواهند برد که ، اصلاح طلبان قول بهتر شدن اوضاع سیاسی و اقتصادی و... را داده بودند و نه در دولت آقای خاتمی و نه در دولت روحانی نه تنها گشایشی ایجاد نشد بلکه تداوم ناکارآمدی های دولت مردم را « سرخورده تر و ناامید تر » کرد. 

_ آقای آخوندی در یادداشت خود مدعی است«جامعه نیازمند گفتمانی است که تعادل سترون، ناکارآمد و ضدتوسعه‌ی موجود را برهم ریزد و در چارچوب قانون اساسی راهی برای خروج از این تنگنا ارائه کند.» اما توضیح نداده ، گفتمانی که دوبار ( دو تا هشت سال) در این مهم موفق نبوده و مردم را با شعار های فریبنده ، هیاهوی رسانه ای ، بازی گرفتن از هنرمندان و بازیگران مشهور و سلبریتی ها و ... گول زده ، چگونه می تواند اعتماد مردم را جلب کند . 

_ آقای آخوندی نیز مثل سایر اصلاح طلبان ، قصد دارد همه کاسه کوزه ها را سر « رهبری نظام » بشکند و مدعی است« بی‌گمان، نتیجه‌ی قهری شخصیت‌محوری و حرکت در حاشیه‌ی قدرت، ادامه‌ی وضع موجود است و جز اتلاف زمان و تشدید تنگنا راه به جایی نمی‌برد.»و این اوج نمک نشناسی این جریان سیاسی است که با وجود حمایت های پنهان و آشکار رهبری( با وجود ناکارآمدی) از دولت منتسب به اصلاح طلبان، باز هم تیشه به ریشه آن می زند .

_ آقای آخوندی با طرح مسئله«باید قدرت سخت دنباله‌ی قدرت نرم قرار گیرد» عملا در همان موضعی قرار می‌گیرد که آقای روحانی و تیم « عملیات روانی» اش قرار دارند و آن« به حاشیه بردن صاحبان قدرت نرم جمهوری اسلامی» یعنی نیروهای مسلح و کم رنگ کردن نقش« میدان» وپررنگ کردن نقش « دیپلماسی».

نتیجه گیری: 

جریان اصلاح طلبی که بدلیل حمایت بی دریغ از دولت روحانی ، مشارکت در ناکارآمدی وی و به ستوه آوردن مردم، بشدت مورد انتقاد قرار گرفته ، سعی می کند با « تغییر زمین بازی» و «شعارهای فریبنده» و «بازی های رسانه ای» برای چندمین بار مردم را فریب داده و « کلاه گشاد دیگری»بر سر آنان بگذارد .

مردم حافظه تاریخی خوبی دارند و می دانند که تنها کسانی قادر به حل مسائل و مشکلات معیشتی و اقتصادی و سیاسی و...جامعه هستند که : 

_ دارای« روحیه انقلابی» بوده و از کار برای مردم خسته نشوند . 

_ در اقتصاد و مدیریت و...« نگاه به داخل کشور» داشته باشد.

_جوان ، خستگی ناپذیر ، دارای همت بلند و امیدوار به آینده باشند . 

_ برای حل مسائل و مشکلات موجود« برنامه و راه کار داشته باشند. 

_« زبان دنیا را بفهمند» و بدانند که«باید با مستکبران با زبان خود آنها حرف زد»

_از « دیپلماسی و مذاکره و تعامل با دنیا» نترسند ولی در عین حال بدانند« دنیا فقط آمریکا و چند کشور اروپایی نیست » 

و همه این مسائل در سایه مشارکت عمومی و حضور با شکوه مردم در انتخابات ریاست جمهوری و رأی دادن میسر می شود ، بدانیم که تلاش دشمن برگزاری انتخابات سرد و کم جان است .

 

ارسال نظر

آخرین اخبار