خانه ای متلزلزل با سقف لرزانش برای خانواده معلول گلستانی سرپناه زندگی است، زندگی که نه نان آن معلوم است و نه آبش.

به گزارش گلستان ۲۴؛ به نقل از گلستان ما؛ خانه ای متلزلزل با سقف لرزانش برای خانواده معلول گلستانی سرپناه زندگی است، زندگی که نه نان آن معلوم است و نه آبش.
آنقدر زندگی بر این خانواده سخت می گذرد که توان گفتنش سخت و چشمان گریان و بغض در گلوتمام گفتگوهایشان می شود.

هرچند نگهداری از معلول سخت است اما پدر و مادر تمام تلاششان را می کنند که فرزندان را در کنار خود بزرگ کنند اما زمانی که خود معلول باشی و بیمار زندگی عذاب آورتر می شود.

این بار زیر پوست آق قلا دوباره داستان دیگری از خانواده ای با چند معلول دارد در شانزده کیلومتری این شهر و در روستای کرد از توابع بخش مرکزی 

معلولیتی که نای زندگی کردن را از خانواده ۴ نفر این روستایی گرفته است، دختر ۸ ساله ای به نام ام کلثوم که مادرزادی مشکل جسمی حرکتی دارد و «سپیده» مادر ۳۳ ساله که کم توان ذهنی و پسری دو ساله به نام عبدالصمد که نیازمند توجه و نگهداری است.

مادر و دختر ترکمن که به علت معلولیت حرف های خانواده را متوجه نمی شود و فرزند این خانواده (ام الکلثوم)که به علت مشکل جسمی حرکتی روز به روز ضعیف شده و توانایی راه رفتن ندارند.

زخم کهنه معلولیت این خانواده با بیمار شدن مادر بیشتر سرباز می کند و پدر خانواده نیز با مشکل فشار خون دست به گریبان است که توانایی کار کردن  را از او گرفته است.

تنها درآمد این خانواده واریز مقرری ۶۰۰هزارتومانی (۳۰۰هزار تومان به ازای مادر و فرزند ) که آن هم از سوی اداره بهزیستی است که اصلا کفاف هزینه بالای نگهداری از فرزند را نمی دهد.

 

احمد پقه ۳۶ سال  سن دارد که ده سال است با سپیده که از ابتدا معلول ذهنی بود ازدواج کرده است .

او در گفتگو با خبرنگار گلستان ما می گوید: سپیده از ابتدا مریض و مظلوم بود  اما من انتخابش کردم، او مهربان است و زندگی را در کنار او دوست دارم.

احمد ادامه می دهد که تاکنون از سوی کمیته امداد کمکی به آنها نشده است، خانه آجری و بسیار قدیمشان که سقف و دیوارهایش ترک دارد خانه پدری است که برای سکونت به این زوج جوان داده شد و باید حتما بازسازی شود .

در حیاط خانه پدری آقای پقه اثراتی از پی ریزی واحد مسکونی است اما به نظر می رسد با هزینه های زیاد ساخت خانه و مقرری ۶۰۰ هزار تومانی که تازه دوماه است از ماهی ۲۰۰ هزار تومان افزایش یافته است بتوان تا سالها خانه ای برای این خانواده ۴ نفره  سرپناهی ساخته شود.

عبدالحکیم پقه عضو شورا روستا هم هر زمان کمک مومنانه از سوی بسیج به روستا می آورد ابتدا در این خانه را می زند تا شاید لبخندی بر لبان دخترک هشت ساله و مادر ناتوانش شود و پدری را از شرمندگی نداری دربیاورد.

این فرمانده بسیج و عضو شورای اسلامی این روستا هم به خبرنگار گلستان ما می گوید: چون از حال روز این خانواده با وجود دو معلول و پدری مریض و کودکی دو ساله باخبر هستیم کمک هایی را در بضاعت خود به این خانواده می کنیم اما کافی نیست و مسئولان باید کمک کرده و آنها را تحت پوشش خود قرار هند.

اما کمک های نانوا و بقال این روستا به خانواده هم در کنار بی توجهی مسئولان رگه هایی از امید را در دل احمد هویدا می کند و می گوید: وقتی به مغازه و نانوایی برای خرید می روم اگر پول نداشته باشم اجناس را به من میدهند تا هر وقت پولی به دست آوردم مبلغ را بپردازم اما تاکی می توانم نسیه بگیرم .

احمد ادامه می دهد: هوا که گرم می شود نمی توان در خانه ماند و پدرم برای رفع این مشکل کولری را برایمان تهیه کرد.

آنچه که دل هرکسی را با دیدن این خانواده به درد می آورد فقرمطلق آنها است که هزینه خرید نان هم ندارند و خانه این خانواده که دیگر ستون های نای ایستاندن ندارد و درحال ریزش است.

چشمان گریان مادر کم توان و معلول و گله ای که پدرخانواده از مسئولین دارد و می گوید که مسئولان حتی یک بار هم به آنها سر نزده اند.

خانواده ۴ نفره آقای پقه  نیازمند یاری خیران است تا بتوانند زندگی روزمره خود را بگذرانند و با کمک برای اشتغالش بتوانند به در آمدی پایدار برسند.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار