احیای «ارباب‌سالاری» با نام «کار و کارگزار»؛

عصر قاچاق‌ها و قراردادهای میلیاردی، زمین‌خواری و بورس‌بازی، نسل جدید اختلاس‌های هزارمیلیاردی، عصر وام‌گیری‌های ظاهرا قانونی و حقوق‌ها و فیش‌های نجومی با اسم رمز «کار و کارگزار» بر نرم‌افزار نظام رسوخ کرد و بار شد.

چرا حل آسیب‌های اجتماعی جهادگر می‌خواهد نه کارگزار؟

به گزارش گلستان24، «الهاکم التکاثر. حتی زرتم المقابر»، آسیب‌شناسی ابتلای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به ویروس مهلک اشرافیت، نیازمند مرور پروسه‌ی احیای شوم غول در کمای ارباب سالاری طی سه دهه‌ی اخیر است و پاسخ به این سوال بنیادین که چه شد انقلاب شکوهمندی که با ریشه‌های قیام ضد ارباب-رعیتی سال 42 و کلیدواژه‌های ناب انقلاب پابرهنگان، انقلاب مستضعفان، عدالت‌خواهی و مبارزه با فقر و دفاع از حلبی‌نشینی‌ها، مبارزه با مرفهان بی‌درد و ثروت‌اندوزان و زالوصفتان تحت زعامت رهبر مصمم و مقتدری چون حضرت امام(ره) که طلایه‌دار مبارزات ضداستکباری در تاریخ این مرز و بوم بوده است، به ناگاه خود دچار مرض مهلک اشرافیت می‌شود؟ مگر غول اشرافیت پهلوی در بهمن خونین 57 با تیپای ملت برای همیشه به گورستان تاریخ پرت نشد؟ مگر در سال 42 نظام ارباب-رعیتی با درایت امام خمینی(ره) به مرگ ابدی فرو نرفت؟ پس چه کسی این غول در کما را تنفس مصنوعی داد و زنده کرد و به جان نظام انداخت؟

معماران اصلی نظام رعیت‌پرور نوین چه کسانی هستند که با لباس و اسم امام(ره) به مبارزه با آرمان این ابرمرد تاریخ و جانشین صبورش(مقام معظم رهبری) رفته‌اند؟ بیایید یک بار هم که شده پنبه از گوش برافکنیم و لب به اعتراف بگشاییم که دوگانه‌ی واقعی جامعه‌ی ما نه دوگانه‌ی چپ و راست، اصول‌گرا و اصلاح‌طلب، که همین دوگانه‌ی اشرافیت‌پروری و عدالت‌خواهی است، همین دوگانه‌ی لیبرالیسم و اسلام است، دوگانه‌ی فقر و تکاثر، دوگانه امام و هاشمی.

خود را گول نزنیم؛ عصر قاچاق‌ها و قراردادهای میلیاردی، عصر زمین‌خواری و بورس‌بازی، عصر نسل جدید اختلاس‌های هزارمیلیاردی، عصر وام‌گیری‌های ظاهرا قانونی و حقوق‌ها و فیش‌های نجومی با اسم رمز «کار و کارگزار» و پاورچین‌پاورچین و نامحسوس بر نرم‌افزار نظام رسوخ کرد و بار شد. ویروس اشرافیت طی پروژه‌ی مخفی نفوذ مزمن، نظام را آلوده کرد و امروز این ویروس آپدیت شده است و خان و خان‌بازی سنتی اکنون زبان امروزی خود را دارد و واژه‌های نوین خویش را یافته است: ذخیره‌های انقلاب! مدیران نورچشمی! حلقه‌های فامیلی دولتی و... .

در سیستم رعیت‌پرور نوین، خان‌های مدرن این بار در هیبت رؤسای بانک‌ها و مدیران دولتی و حتی برخی روحانیون و جبهه رفته‌ها زنده شدند با طبقه‌ای از رانت‌بازان چسبیده به دولت‌های وقت که در حکم گاوصندوق بانک‌ها شده بودند و طبقه‌ی فقیر و متوسطی که سال‌ها برای چندهزار یا چند میلیون وام ربوی، قسط‌پرداز آن‌ها؛ کارمند و کارگر و حتی تولیدکننده‌ای که برای پرداخت قسط سر ماهش مجبور می‌شد مناسبات فسادآلود سیستم را بپوشاند، اگر بتواند برای بالا کشیدن خود از این سیستم قدمی هرچند کج بردارد. طبقه‌ی همیشه بدهکار و دونده‌ای با نام طبقه‌ی متوسط. فقرا هم که از عصر قاجار، کاتالیزوری برای تضمین بقای حکام بودند ماندند در آن آخرین دهک‌ها.

مطابق آیه‌ی 23 و 24 سوره‌ی مبارکه‌ی «توبه» کسانی که به انباشت سرمایه و ملک می‌پردازند از فاسقان‌اند. پس چه شد که فاسقان، کرسی‌های نظام ضد فسق را اشغال کردند؟ تبارشناسی اشرافیت در دهه‌های اخیر به عینه ثابت می‌کند که اشرافیت هرگز در این سرزمین نمرد بلکه فقط به کما رفت و با گذشت زمان توسط اهلش مجددا احیا شد و جان گرفت و دوباره این غول شوم بر سر ملت آوار می‌شود. بیایید با هم مرور کنیم:

چرا حل آسیب های اجتماعی جهادگر می خواهد نه کارگزار؟

دهه‌ی نخست انقلاب، دهه‌ی جنگ؛ هم جنگ افکار و عقاید و هم جنگ سخت در مرزهایمان بود. چپ و راست ابتدا و در بدو امر با اختلافات اقتصادی شکل گرفت. انباشت سرمایه یکی از مهم‌ترین بحث‌های پرهیجان سیاسیون وقت بود. عده‌ای تلاش برای کسب ثروت حلال و انباشت آن را عملی شرعی و مربوط به حوزه‌ی خصوصی می‌دانستند و همین تلقی اشتباه سبب شد در دهه‌ی پس از آن، هیچ منع و مانعی برای رشد سرمایه‌داری انحصاری به وجود نیاید. جنگ پایان یافته بود و رئیس‌جمهور وقت، اکبر رفسنجانی که خود را در میانه‌ی چپ و راست تصویر می‌کرد اقتصاد دولتش را بر پایه‌ی نسخه‌ی سرمایه‌داری بنا کرد. در عرض مدت کوتاهی طبقه‌ای از مذهبیون دیروز، روحانیون، نظامی‌ها، مدیران دولتی و... شکل گرفت که تحت عنوان «سازندگی اقتصادی» کشور، پایه‌گذار اشرافیت نوکیسه در انقلاب اسلامی شدند. علاوه بر سرمایه‌داری موروثی برجای مانده از رژیم سابق و دورمانده از تیغ مصادره‌ها، طبقه‌ای با ظاهر حزب‌اللهی و باطن سرمایه‌سالار شکل گرفت که بازتولیدی از نظام ارباب و رعیت عصر شاهنشاهی بود اما با نام و تابلوی جدید «کارگزاران-کارگر».

نظام اقتصادی خان و رعیت که سال‌ها به کما رفته بود مجددا احیا شد و در این نظام اقتصادی تئوریسین‌هایش حتی از این‌که خود را لیبرال-دموکرات مسلمان بنامند (حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران) ابایی نداشتند. در رأس هرم این نظام اقتصادی نوظهور همچنان جولان اشرافیت وجود داشت. طبقه‌ی فقیر در ته هرم همچنان دست و پا می‌زد و طیف گسترده‌ای از طبقه‌ی متوسط به‌وجود آمد؛ طبقه‌ای با اکثریت همیشه مقروض و بدهکار دولت‌ها و بنابراین از لحاظ سیاسی عقیم و در زنجیر. برای نخستین بار پس از انقلاب در صداوسیمای هاشمی‌ها پیام‌های بازرگانی تکاثرگرا باب شد؛ پیام‌هایی که نیمی از آن‌ها تبلیغات قرعه‌کشی بانک‌ها و تشویق مردم به سرمایه‌گذاری در بانک به چشم می‌خورد و نیم دیگر آن تبلیغ زندگی تجملاتی و لوکس خریدن. «بانک» به عنوان مهم‌ترین سازوکار انحصار پول در نظام سرمایه‌داری، ربای آشکار با کلاهی شرعی به اسم «سود علی‌الحساب» را موجه جلوه داد و پایه‌ی نظام اقتصادی ربوی ریخته شد که 20 سال بعد از آن حتی گوی سبقت را از کشورهای مبدا خود ربود.

خصوصیات اصلی نظام اقتصادی تجویز شده‌ی بانک جهانی برای عصر هاشمی چه بود که میوه‌ی تلخ آن، اختلاف طبقاتی و ظهور پدیده‌ی اشرافی‌گری شد؟

- توزیع غیرهدفمند درآمدهای نفتی

- چندنرخی بودن ارز طی سال‌های بعد از انقلاب

- قاچاق میلیارد دلاری کالا طی سال‌های متمادی

- افزایش نجومی قیمت زمین، مسکن، مغازه و سایر مستغلات در کشور

- واگذاری و فروش ده‌ها، صدها و هزاران ملک مصادره شده

- پولشویی، تغییر کاربری اراضی کشاورزی و زمین‌خواری

- اختلاس‌ها و تبانی‌های گسترده بین کارفرمایان و پیمان‌کاران در پروژه‌‌هایعظیم دولتی

- نبود نظام عادلانه و تاثیرگذار مالیاتی خصوصا مالیات بر درآمد

در عرض چهار سال، جامعه‌ای که در کلام امام خمینی(ره) برای قسط و عدل انقلاب کرده بود به جامعه‌ای با مانور اشرافیت به‌ویژه بین صاحب منصبان و مقامات سیاسی تبدیل شد که فریاد عدالت‌خواهانه‌ی فرزند امام، سیداحمد خمینی را برانگیخت و آخرین نامه‌های ایشان قبل از رحلت را رقم زد.

این شکاف طبقاتی نوظهور، تدریجا به جامعه‌ای تقسیم شده به 10 دهک در شکلی رسمی تبدیل شد که طبق منابع دولتی، دو دهک درآمدی پایین آن جمعیتی نزدیک به سه میلیون و 850هزار نفر را دربرمی‌گیرد و براساس اطلاعات کمیته‌ی امداد امام خمینی و سازمان بهزیستی، حداقل 10میلیون نفر از این دهک‌ها برای ادامه‌ی زندگی وابسته به آن‌ها هستند. در عوض هفت دهم درصد از این جامعه، میلیاردرهایی شدند با قصرها، ماشین‌ها، سفرها، درآمدها و مملوکات میلیاردی و هزارمیلیاردی. این طبقه باعث شد ایران 10 سال پس از آن در دوره‌ی احمدی‌نژاد به بزرگ‌ترین وارد کننده‌ی پورشه در خاورمیانه تبدیل شود و در واردات ماشین‌های گران‌قیمت و دیگر کالاهای مصرفی لوکس به رقابت با شاهزاده‌های خلیج فارس بپردازد.

آسیب‌شناسی اشرافیت به ما می‌گوید متاسفانه برخی از لایه‌های فوقانی حساس مدیریت دولتی در نظام، درگیر این مرض مهلک شده است. به تبع، ظهور ارباب‌سالاری نوین در سطوح مذکور بر توسعه‌ی فقر و تکاثر در لایه‌های کف اجتماع تاثیر بسزایی خواهد داشت کما این‌که سیر صعودی آمار کودکان کار موید این واقعیت است. زنگ خطر گسترش رعیت‌پروری نوین به صدا درآمده است. به اسم کار و کارگر، کارگر و کارمند و شهروند در حال تبدیل شدن به رعیت‌های فرمانبر خان‌های نوین هستند و اگر دیر بجنبیم به زودی با همان خان‌سالاری و ارباب-رعیتی‌ای باید مبارزه کنیم که امام رحمه الله علیه در سال 42 و41 زمین‌گیرش کرد.

نیاز به کتاب و کتابچه‌های صرفا دارای مصرف تبلیغاتی-انتخاباتی نیست بلکه اولیه‌ترین حقوق شهروندی احترام به آرمان‌های اولیه‌ی ملتی است که علیه اشرافیت پهلوی دست به قیام زد و برای پیروزی انقلاب ضد اشرافیت 57، عزیزترین جگرگوشه‌هایش را سپر بلا کرد. اولیه‌ترین حقوق شهروندی آن است که شهروند را به رعیت تبدیل نکنیم. اولیه‌ترین حقوق شهروندی آن است که با زدوبندهای رسانه‌ای، مطالبات اولیه‌ی شهروندان را مسکوت نکنیم؛ مطالبه‌های بحقی همچون شفاف‌سازی درآمدها و حقوق‌های مسئولان و مدیران دولتی. اصلی‌ترین حقوق شهروندی، پاکسازی دولت جمهوری اسلامی از اشرافیت است، از خان‌سالاری نوین. اصلی‌ترین حقوق شهروندی مصمم شدن دولت است برای مقابله با تبعیض، برای مقابله با رانت‌خواری، زمین‌خواری، غارخواری، برای مقابله با توسعه‌ی کودکان کار، برای مقابله با اشرافیت و تفاخر، برای مبارزه با فقر و تکاثر.

 

محمد عبداللهی - همشهری ماه


منبع : مشرق

ارسال نظر

آخرین اخبار