نوشته زیبایی از شهید سیدمرتضی آوینی این روزها در شبکه های اجتماعی در حال پخش است.

نوشته زیبایی از شهید آوینی در شبکه‌های اجتماعی

 به گزارش گلستان24، سید شهیدان اهل قلم در نوشتاری زیبا به نقل یک اتفاق می پردازد:

سوار تاکسی بین شهری شدم، مسیرم تهران بود.

اصلا با راننده درباره مقدار کرایه صحبتی نکردم از بابت پول هم نگران نبودم، اما وسط راه که بیابان بود، دست کردم تو جیبم ولی پولی نبود…! جیب پیرهنم!
نبود که نبود… گفتم حتما تو کیفمه، اما خبری از پول نبود…

به راننده گفتم: اگر کسی رو سوار کردی و بعد از طی یک مسیری به شما گفت که پول همراهم نیست، چیکار میکردی؟!!

گفت: به قیافه اش نگاه می کنم!

گفتم: الان فرض کن من همان کسی باشم که این اتفاق براش افتاده…! یکدفعه کمی از سرعتش کم کرد و نگاهی از آینه به من انداخت و گفت: به قیافه ات نمیاد که آدم بدی باشی، می رسونمت… .

 

خدای من!

من مسیر زندگی ام رو با تو طی کردم به خیال اینکه توشه ای دارم، اما الان هرچه نگاه می کنم، می بینم هیچی ندارم، خالیه خالی ام…

فقط یک آه و افسوس که مفت عمرم از دست رفت…

خدایا ما رو می رسونی؟؟؟ یا همین جا وسط این بیابان سردرگمی پیاده مون میکنی؟؟؟

الهی و ربی من لی غیرک...

 

ارسال نظر

آخرین اخبار