قصه سیل آق‎قلا را باید از زبان دختربچه‎هایی شنید که با باز کردن درب‎های‎ منزل خود دریایی از آب را دیدند و گرنه نقل و قول حرف‎هایی از مصیبت‎های این مردم برای هیچ رسانه‎ای هنر نیست.

گلایه سیل زدگان از توزیع ناعادلانه کمک‌ها به سیل‌زدگان

به گزارش گلستان۲۴؛صدای تق‌تق چکشش که قطع می‎شد آرام با ما حرف می‎زد، خانه‎ام را 100 درصد که نه 9 هزار درصد تخریبی اعلام کردند ولی فقط آمدند یک برگه پر کردند و رفتند!

داشت قوطی‎های حلبی که به عنوان ضایعات جمع‎کرده بود را داخل یک کیسه می‎گذاشت و می‎گفت «من فارسیم زیاد خوب نیست اگر می‎خواهید چیزی بفهمید با خانمم حرف ‎بزنید.»

با گویش شیرین ترکمنی همسرش را صدا زد، همسرش اول تصور می‎کرد که از سوی بنیاد مسکن آمدیم با شتاب سمت ما آمد ولی انگار تیرش به سنگ خورده بود و وقتی باهاش حرف‎زدیم و گفتیم از خبرگزاری فارس آمدیم مثل سرعت‎گیر جلوی کلامش را گرفتیم.

*با سقف‎های ترک خورده کجا بروم؟

کمی طول کشید تا رغبت برای مصاحبه و بیان مشکلاتش را برای خبرگزاری فارس به وجود بیاوریم چراکه می‎گفت خیلی‎ها آمدند و عکس هم گرفتند ولی فایده‎ای نداشت.

گفتیم از وضعیت منزل مسکونی‎ات برای ما بگویید، چند روزی در آب بود و چه شد؟. همین جمله کافی بود که بغض گلویش بترکد و بگوید«با این سقف‎های ترک خورده و دیوارهایی که هر لحظه احتمال ریزش آنها بر روی سر من و دو فرزندانم هست مسوولان بگویند کجا باید بروم.»

وضعیت این خانواده مثل حیاط منزل ترک خورده بود؛ وقتی متوجه شد در حال گرفتن فیلم هستیم با دقت ترک‎های دیوار خانه را حتی پشت چشم‎زخمی که به دیوار آویزان کرده بود تا کسی خانه‎اش را چشم نزند را به ما نشان می‎داد.

کمدی در اتاق دیگر خانه‎اش داشت که قدش به سقف می‎رسید و می‎گفت دیوار خانه‎ من را این کمد نگه داشته است و هر شب از ترس ریزش خانه بر سر فرزندانم از خواب می‎پرم.

 

برای اینکه نشان بدهد پی ساختمان در چه وضعیتی است به حیاط پشتی ساختمان رفتیم بیش از ترک‎های ساختمان ضایعاتی که کنار هم دپو شده بودند نظر ما را جلب کرد و این بانوی ترکمن به آرامی گفت که برای امرار معاش چاره‎ای جز جمع‎آوری ضایعات و فروش آن نداریم و با این شرایط که سیل به وجود آورده چه‎ می‎توانیم، بکنیم.

حال در این شرایط و وضعیت خانه و زندگی، خواهر همسرش که از منطقه «کل‎آباد» آق‎قلا به این روستا آمده بود حرف‎های زیادی برای گفتن داشت.

منطقه کل‎آباد آق‎قلا که یک منطقه فقیرنشین است بیشتر مردم این منطقه کارگر هستند و در سیل اخیر بیشترین فیلم‎ها و دغدغه‎های از این منطقه از سوی رسانه‎های مختلف اطلاع‎رسانی شد.

البته این اطلاع‎رسانی‎ها صرفاً به خاطر فقر و مشکلات زیاد مردم این منطقه نبود بلکه به خاطر این بود که تا روزهای آخر «کل‎آباد» غرق در سیل بود.

سلیمه که دو سال بود در منطقه «کل‎آباد» با کلی آرزو توانسته بود یک خانه بسازد از ما درخواست می‎کرد که به منزلش برویم تا از بختک سیل که نزدیک 25 روز تمام اسباب و اثاثیه‎اش را خراب کرده بود برای ما بگوید.

می‎گفت نه تنها خانه من بر اثر سیل خراب شد بلکه تمام داشته‎های زندگی‎ام را هم از دست دادم و نمی‌دانم باید با بدهی‎ها چه کنیم.

وضعیت سلیمه آنقدر واضح و روشن بود که نیاز نبود بپرسیم شوهرش که یک کارگر فصلی بوده که با شرایط سیل بیکار شده در حال حاضر کجا است و چرا به خانه برادرت آمده‌‌ای.

 

*لَنگ یک تکه موکت برای نشستن بودیم

انگار تازه یخ‎های حرف‎های نگفته از سیل این خانواده باز شده بود که به مشکلات آب آشامیدنی این منطقه اشاره شد، آبی که با فشار بسیار اندک و بوی مشمئزکننده داغ بر داغ خانواده‎های سیل‎زده گذاشته بود.

از ما می‎خواستند که مشکلاتشان را از مسؤولان مطالبه کنیم، تا صحبت از کمک و امداد شد بیان کردند که هنوز رنگی از وسایل خانه که در صدا و سیما و یا رسانه‎ها عنوان می‎شود را ندیدند و هزینه‎ای را نیز برای اینکه به مکان دیگر منتقل شوند را نیز دریافت نکردند و حتی لَنگ یک تکه موکت برای نشستن مانده‎اند.

با این شرایط این خانواده سیل‎زده به فکر همسایه‎های خود هم بودند و می‎گفتند پیرزنی در همسایگی ما وجود دارد که شرایط خوبی ندارد و مشکلات او را نیز رسانه‎ای کنید ولی شاید «مشت نشانه‎ای از خروار بود» و تصمیم گرفتیم که به نقطه‎ای دیگر از مناطق سیل‎زده برویم.

به منطقه کل‎آباد رفتیم، چشم ما به نیسان آبی که بلوک بار زده بود افتاد و ما نیز به دنبالش حرکت کردیم تا ببینم به چه مقصدی می‎رسد.

هنوز ماشین متوقف نشده بود و در حال دنده عقب در روبه‎روی منزلی مخروبه  به دلیل شرایط آبگرفتی از سیل بود که ما نیز وارد حیاط منزل شدیم، گرچه دیوارهای ریخته به خوبی نشان می‎داد که حداقل تا ارتفاع دو متر آب در این منزل ایستاده بود.

صاحب این خانه پیرزنی بود که به دلیل شرایط آبگرفتگی و زمین خوردن پاهایش شکسته بود و در منزل پسرش در مکان دیگر بستری شده و همسایه‎ها و آشنایان با همدلی و همکاری با پسرش قصد داشتند سرپناهی برای آنها به وجود بیاورند.

 وارد گفت‎وگو با جمع مردم خیر سیل‎زده «کل‎آباد» شدیم، آنها انتظارشان این بود که مسؤولان بیش از این به آنها توجه می‎کردند، می‎گفتند مردم این منطقه فقیر و کارگر هستند و آیا نمی‎توانستند برای مدتی که بتوانند روی پای خود ایست کنند دولت یارانه‎ای بیشتری برای این مردم در نظر می‎گرفت.

*گلایه از توزیع ناعادلانه کمک‌ها به سیل‌زدگان

از نحوه کمک‎ها و توزیع ناعادلانه نیز گلایه داشتند و انتظارشان این بود که این کمک‎ها به حساب سرپرست خانوار منظور شود تا حقی از کسی ضایع نشود.

تقاضای این مردم سیل‎زده آق‎قلا تنها برای خوردن یک لیوان آب سالم، داشتن یک سرپناه مطمئن، حل مشکلات به وجود آمده از سیل در محله‎شان بود و اما صف گلایه‎ها از شرایط رسیدگی شهرداری تا روند کند پرداخت اعتبارات برای ساخت و سازها شاید جزیره‎ای دیگر برای پشت‎میزنشینان از دغدغه‎های این مردم مصیبت‌دیده ایجاد کرده بود که گاهی آن را با واژه سیاه‎نمایی خطاطی کرده بودند.

قصه سیل آق‎قلا را باید از زبان دختربچه‎هایی شنید که با باز کردن درب‎های منزل خود دریایی از آب را دیده و گرنه نقل و قول  حرف‎هایی از مصیبت‎هایی این مردم برای هیچ رسانه‎ای هنر نیست.

 

حال پس از این مصیبت عظما در ترکمن‎صحرا هر مسؤول برای خود چندین صفحه‎از عملکرد از پیش از سیل تا پساسیل آماده دارد که وقتی به آنها مراجعه می‎کنیم باید ساعت‎ها پای آن وقت بگذاریم که تک تک اقدامات آنها را بررسی کنیم.

گرچه بسیاری از این اقدامات در دست اقدام و یا اجرا است ولی آن چیزی که ملموس‎تر از چنین اقداماتی بوده این است که نسیم همت و جهاد مسؤولان هنوز نتوانست گرد و غبار دردهای سیل‎زدگان آق‎قلا را با خود ببرد.

از این رو قصه سیل در گلستان دو رو دارد نخست خط‎هایی از دردها بر تن ترکمن‎صحرا و دیگری شیرهایی از اقدامات و همت‎ها که شاید برای آنکه ببینم قرعه‎ سرنوشت مناطق سیل‎زده چه می‎شود تنها باید صبوری کرد.

/فارس

ارسال نظر

آخرین اخبار