یک مستند از زندگی شهید می‌سازند که همسر شهید پشت دوربین خوب صحبت می‌کند، دو یا سه فرزند با ادب دارد، خانه‌شان تمیز و مرتب است، اینها ظاهر ماجرای زندگی خانواده شهید است چه خوب آنکه از پشت صحنه‌های زندگی خانواده شهدای مدافع حرم مستند بسازند.

دغدغه‌های مادرانه همسر شهید ذورقی/ روایتی تلخ از فقدان مکان‌های تفریحی سالم در گرگان

به گزارش گلستان ۲۴؛ اشرف کشانی همسر هشتمین شهید مدافع حرم استان گلستان «افشین ذورقی» دل، را صندوقچه اسرار کرده؛ به عنوان یک مادر دغدغه‌های زیادی برای فرزندانش دارد، از فضای ناسالم تفریحی در پارک و سینما و تئاتر گرفته تا فضای مسموم مجازی؛ نگران خانواده است، زندگی بدون شهید ذورقی از او چنان تکیه‌گاهی محکم برای سه فرزند پسر ساخته تا آب در دل‌‌شان تکان نخورد و در برابر ناملایمات زندگی قالب تهی نکنند.

حدود چهار سال از فراغ یار می‌گذرد، همسری که الان هم نقش پدر برای فرزندانش دارد هم مادر؛ اما توجه به کانون خانواده و فعالیت‌های اجتماعی باعث شده تا همسر شهید ذورقی فرصت چندانی برای حضور در فضای مجازی برای نشر زندگینامه هشتمین شهید مدافع حرم استان گلستان نداشته باشد، عجیب دلواپس آینده نازدانه‌های زندگی است، نمی‌خواهد شرمنده قولی که زمانی به شریک زندگی‌اش در تربیت فرزندان داده؛ شود.

دغدغه‌های همسر شهید مدافع حرم مسیر تهیه گزارش‌مان را مشخص می‌کند؛ برای اینکه دوست دارم بیشتر گوش شنوا برای حرف‌هایش باشم؛ سعی می‌کنم کمتر بپرسم تا او از اتفاقات زندگی و گاه رنج و محنتی که در این سالها، ماه‌ها، روزها، ساعت‌ها، دقیقه‌ها و ثانیه‌های بدون شهید بر او گذشته؛ بیشتر بگوید، اصلا از این دنیا طلبکار نیست، خود و فرزندانش را ذخیره انقلاب نمی‌داند، گرچه در قبال تقدیم گوهر نایاب زندگی‌شان، بهای بزرگی پرداختند اما برای حفظ و صیانت از امام و انقلاب بهانه نمی‎آورند.

شما همسر یک شهید مدافع حرم هستید، خدا چنان موهبتی به شما عطا کرده که همه مخاطبان مجذوب بیان شیوا و نفوذ کلامتان می‌شوند، دوست دارم بدانم آیا قصد دارید روزی پیام‌های درس‌آموز زندگی‌تان را علاوه بر فضای حقیقی در فضای مجازی هم نشر دهید تا برای همگان قابل استفاده باشد؟ و یا شاید اگر توفیقی رفیق راهمان شود خبرگزاری فارس خبرها، مصاحبه‌ها و گزارشهایی که از لحظه شهادت تا به امروز از خانواده‌های شهدای مدافع حرم تهیه کرده به صورت کتابچه درآورد.

همسر شهید ذورقی: خیلی علاقه دارم در این زمینه ورود کنم، اوایل کانالی در فضای مجازی به نام شهید راه‌اندازی کردم، متاسفانه وقت به‌روزرسانی آن را هم نداشتم، پسر بزرگم محسن نیز مدتی در این کار کمکم کرد اما وقتی دیدم او را ناخواسته در کانال‌ها و گروه‌های دیگری عضو کردند که محتوای آن نامناسب بود، تصمیم گرفتیم از فضای مجازی فاصله بگیریم، خدا را شکر آن را از زندگی‌مان حذف کردیم، شاید حرفم اشتباه باشد اما زمانی که نتوانم چیزی را مدیریت کنم ترجیح می‌دهم به سمت آن نروم.

یک حرف شهید ذورقی این بود و آویزه گوش کردم که «شما فرزندانت را خوب تربیت کن، تا یک انسان کامل تحویل جامعه دهی، فرقی نمی‌کند استاد دانشگاه شود یا نخبه و معلم» حالا همه دغدغه زندگی‌ام این است که خواسته همسرم را برآورده کنم.

 

 

فرزندم محسن یک تلفن همراه ساده دارد که به قول خودش تریلی از روی شیشه آن رد شده؛ «می‌خندند و می‌گوید» اما اینکه فرزندم با آرامش می‌خوابد و تلفن همراه آخرین دغدغه زندگی‌اش است، خیال مرا کمی راحت کرده، ولی چون نوجوان است و از طرفی با خلاء بزرگ عاطفی نبود پدر دست و پنجه نرم می‌کند این وظیفه را دارم که بیشتر به او توجه کنم.

دو فرزند دیگر هم دارم؛ باید حواسم به محمداحسان و ابومحسن هم باشد، سنگینی بار زندگی را به تنهایی به دوش می‌کشم؛ نمی‌توانم 24 ساعته گوشی پسرم را کنترل کنم، اما اگر تا یکسال دیگر بتوانم فکر محسن را ایمن نگه دارم تا به پختگی برسد نگرانی چندانی برایش ندارم، البته هیچ‌وقت فرزندانم را محدود نکردم به آنها خوب و بد را گفتم تا در زندگی دچار خطا نشوند.

اگر همسرم کنارم بود به خوبی می‌توانست بچه‌ها را مدیریت کند، اما به تنهایی نمی‌دانم به فکر خوراک و پوشاک آنها باشم یا مدرسه و اوقات فراغت‌شان، که این هم جای بحث و فغان دارد.

 

تربیت فرزندان و رسیدگی به درس آنها اهمیت زیادی دارد اما اینکه اشاره به فغان و مشکلات در این ارتباط کردید برایم جای سوال است؛ چه دغدغه‌هایی در این زمینه فکر و ذهن شما را آزار می‌دهد؟

همسر شهید ذورقی: متاسفانه در شهر گرگان هیچ فضای تفریحی مثبت وجود ندارد، محمداحسان را دو سال پیش برای دیدن برنامه‌ای به سینما بردم، حتی به تئاتر بردم، اما چیزی که مناسب یک نوجوان باشد نبود؛ در دو ماه محرم و صفر حتی برنامه‌های شاد و موزیکال برای اینها داشتند، آیا با این اتفاقاتی که در سطح شهرمان دیده می‌شود، می‌توانم آن تربیتی که مدنظر پدرشان بود را جامه عمل بپوشانم.

اگر بخواهم فرزندانم را به سینما ببرم همه‌اش با مضمون خیانت، جنایت، عشق و عاشقی مبتذل است، یک روز جمعه هم محمداحسان را به پارک‌شهر بردم در روزی که به نام امام زمان (عج) مزین است متاسفانه در یک مکان عمومی که مرد و زن آنجا نشستند آهنگ مبتذل پخش می‌شد و ما دیگر نتوانستیم طاقت بیاوریم و آنجا را ترک کردیم، استفاده از جنگل و طبیعت حق همه است اما چرا باید به گونه‌ای باشد که شرم کنیم آنجا برویم، تنها دلخوشی فرزندانم رفتن با باشگاه است، سعی می‌کنم ورزش آنها را مدیریت کنم، ما با شادی مردم مخالف نیستیم ولی یک چیزهایی برای ما هم مهم است و خط قرمزهایی داریم که شأن و منزلت یک خانواده شهید باید حفظ شود.

 

 

برای تفریح فرزندانم گاهی کیسه بوکس محسن می‌شوم و مرکب ابومحسن و محمداحسان، با هم بازی می‌کنیم تا درد نبود بابا را کمتر احساس کنند، به سختی بچه‌ها را تربیت می‌کنم تا وقتی اینها بزرگ شدند و قد کشیدند ان‌شاءالله افراد مفیدی برای جامعه باشند، مردم می‌گویند فرزند شهید است باید این طور تربیت می‌شد و مسیر درست را می‌رفت و اگر خدای ناکرده مسیر زندگی را به خطا بروند جو عمومی جامعه می‌گوید که دیدید حواسشان به زندگی نبود؛ بچه‌ها این طور بار آمدند و بد تربیت شدند، اصلا چرا پدرشان مدافع حرم شد، می‌خواست بماند و بالای سر همسر و فرزندش باشد، حرف‌هایی که گاه مردم می‌زنند برایم واقعا آزاردهنده است.

در برنامه‌های تلویزیونی یک مستند از زندگی شهید می‌سازند که همسر شهید پشت دوربین خوب صحبت می‌کند، دو یا سه فرزند با ادب دارد، خانه‌شان تمیز و مرتب است، اینها ظاهر ماجرای زندگی خانواده شهید است چه خوب آنکه از پشت صحنه‌های زندگی خانواده شهدای مدافع حرم و زنانی که همسر خود را از دست دادند مستند بسازند.

حرف‌هایی که می‌زنم از روی شکوه و گلایه نیست اینها را می‌گویم که با زوایای پنهان زندگی ما آشنا شوید، از مسوولان می‌خواهم به فکر خانواده‌های شهدا باشند تعداد فرزندان شهدا انگشت‌شمار است، محیطی برای انجام تفریحات سالم که با روحیات فرزندانمان سازگار باشد به وجود آورند.

 

 

چقدر به انجام کار فرهنگی برای کاهش آسیب‌های اجتماعی معتقد هستید؟ نقش خانواده به ویژه همسران شهدا در تحقق بیانیه گام دوم انقلاب چیست؟

همسر شهید ذورقی: شهید ذورقی همیشه می‌گفت تا می‌توانید کار فرهنگی کنید، من وقتی دانشجویان می‌آیند و دور هم جمع می‌شویم به آنها می‌گویم اکیپی که اینجا آمدید برای 10 سال دیگر برنامه‌ریزی کنید، خیلی اتفاقات خوب در سایه یک کار جمعی حاصل می‌شود، اگر برای جوانان به درستی برنامه‌ریزی شود، از استعداد و ظرفیت آنها در جای مناسب بهره بگیرند آمار آسیب‌های اجتماعی کم می‌شود.

خانواده شهدا نقش مهمی در تحقق بیانیه گام دوم انقلاب دارند، نقش‌آفرینی آنها می‌تواند کمک به تمدن‌سازی اسلامی کند، زن در تراز انقلاب اسلامی می‌تواند آنچنان فرزندی تربیت کند که ثمره آن محسن حججی و امثال آن شود، اگر ارزش‌های انقلاب اسلامی در جامعه تقویت شود، خیلی از مشکلات حل خواهد شد.

مسئله جوانگرایی هم در بیانات مقام معظم رهبری بارها مورد تاکید قرار گرفت، نسل جوان باید آینده این کشور را بسازد، با صدور بیانیه گام دوم انقلاب، نقش جوانان هم مهم و پررنگ است، آنها باید خودشان استعدادها و ظرفیتی که دارند به منصه ظهور برسانند، البته مسوولان هم لازم است که میدان را برای جوانان باز بگذارند.

 

 

با همه سختی‌هایی که بدون شهید ذورقی در زندگی بر شما و سه فرزندتان گذشت و به آن اشاره کردید اگر زمان به عقب برگردد آیا به همسرتان اجازه می‌دهید که مدافع حرم حضرت زینب (س) شود؟

همسر شهید ذورقی: اگر به گذشته برگردم شاید مانع رفتن ایشان می‌شدم، اما همیشه با خودم مرور می‌کنم که شهید ذورقی برای چه چیزی رفت؟ برای دفاع از حرم حضرت زینب (س)؛ که دو ماه برای این بانوی بزرگ در خانه‌ام روضه می‌گیرم، هر روز زیارت عاشورا می‌خواندم و می‌گفتم «بأبی انت و امی» پدر و مادرم به فدایت؛ حالا که زمان امتحان فرا رسید نمی‌توانستم درجا بزنم.

هنوز در زندگی طعم سختی با ما همراه است؛ عزیزانی که متاهل هستند بهتر این قسمت حرف‌هایم را درک می‌کنند؛ نوشیدن یک استکان چای با شهید ذورقی دیگر از محالات است، گاهی شبها دور از چشمان بچه‌ها در خیال خودم هستم و دو استکان چایی برای خودم و شهید ذورقی می‌ریزم خوشبختی یعنی همین لحظات ساده زندگی، همین با هم بودن‌ها که الان برای من و فرزندانم تبدیل به حسرت شده است.

باید جوابگوی شهید ذورقی باشم، جوابگوی همسایه و خانواده شوهرم، جامعه و کشورم باشم، گاهی اوقات با خودم می‌گویم این از معجزات قرن است که با وجود همه مشکلات سراپا ایستاده‌ام، اگر به خودم بود زیر بار سختی تا به حال 70 کفن پوسانده بودم اما عنایت خدا و حضرت زهرا (س) به ما کمک کرده است.

/فارس

ارسال نظر

آخرین اخبار