به قلم تاریخ نگار گلستانی؛

بطور کلی گلستانی ها در عملیات آزادی خرمشهر بیش از 76 شهید و صدها مجروح تقدیم نمودند. چند ماه بعد اینجانب (خارکوهی) به اتفاق جمعی از جهادگران جهاد سازندگی راهی خرمشهر شدیم. شهری که آرزوی دیدنش بر دلم مانده بود و خاطرات تلخ اشغال آن توسط بعثی‌ها و حلاوت آزادیش بدست رزمندگان اسلام در عملیات شکوهمند بیت القدس (در سوم خرداد61) هنوز در حافظه‌ام متبلور است.

گلستانی ها و آزادی خرمشهر

به گزارش گلستان ۲۴؛ به نقل از گلستان ما، غلامرضا خارکوهی- تاریخ نگار گلستانی انقلاب و دفاع مقدس در یادداشتی به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر نوشت: به گفته سردار مرتضی قربانی- فرمانده لشکر 25 کربلا- رزمندگان گلستانی و مازندرانی این لشکر بعد از عملیات فتح المبین عازم منطقه خرمشهر و آماده سازی نیروها برای اجرای عملیات جدید «بیت المقدس» شدند.

این عملیات که بزرگترین دستاورد آن آزادی خرمشهر بود، در ساعت 30 دقیقه بامداد مورخ 10/2/61،  با رمز یا علی بن ابی طالب(ع) به صورت گسترده توسط یگان های مختلف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در منطقه هویزه و خرمشهر آغاز گردید و در تاریخ 3/3/61 با آزادی خرمشهر به پایان رسید. در این راستا گردان های مختلف لشکر 25 کربلا با شرکت فعال گلستانی ها و مازندرانی ها حماسه های زیادی آفریدند.

از جمله گردان امام محمد باقر(ع) با فرماندهی سردار شهید عسگری [از جوانان گلستانی] در این عملیات، با استعداد تقریبی 300 نفر با تیپ کماندوئی ذوالفقار ارتش ادغام و در مناطق حمیدیه و پادگان حمید وارد عمل شد.

بطور کلی گلستانی ها در عملیات آزادی خرمشهر بیش از 76  شهید و صدها مجروح تقدیم نمودند. چند ماه بعد اینجانب (خارکوهی) به اتفاق جمعی از جهادگران جهاد سازندگی راهی خرمشهر شدیم. شهری که آرزوی دیدنش بر دلم مانده بود و خاطرات تلخ اشغال آن توسط بعثی‌ها و حلاوت آزادیش بدست رزمندگان اسلام در عملیات شکوهمند بیت القدس (در سوم خرداد61) هنوز در حافظه‌ام متبلور است. البته خرمشهر در تاریخ 8 سال دفاع مقدس از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است:

اولاً بخاطر آن که بعثی‌ها ده روز قبل از آغاز رسمی جنگ حملات خود را به این شهر آغاز کردند که با مقاومت جوانان و نیرو‌های انقلابی وحزب الهی این شهر مواجه شدند.

دوماً وقتی در تاریخ 31/6/59 صدام حمله گسترده خود را به ایران شروع کرد، بچه‌های غیور و انقلابی خرمشهر 35 روز با کمترین امکانات نظامی در مقابل تجاوز دشمن مقاومت کردند که برای بعثی‌ها خیلی گران آمد ، لذا بعثی ها با قوت و قدرت بیشتر ، از زمین و هوا به پیشروی خود ادامه دادند. تا اینکه در آبان سال 59 پس از شهید و مجروح شدن تعداد زیادی از مدافعان مظلوم آن، خرمشهر به اشغال ارتش متجاوز صدام در آمد که به مدت 19 ماه در اشغال آنها بود.

 سوماً عراق اشغال خرمشهر را برای خود یک امتیاز فوق العاده می‌پنداشت. لذا وقتی در سوم خرداد سال 61 به کمک پاسداران‌، ارتشیان، بسیجیان و سنگرسازان بی سنگر این شهر آزاد شد، ضربة روحی بزرگی به روان ارتش متجاوز صدام و حامیان او وارد آمد. به طوری که وقتی خبر آزادی آن توسط رسانه‌های دنیا اعلام گردید، دول استکباری حامی صدام شوکه شدند و از آن پس بود که دنیا به طور جدی به مسئله صلح بین ایران و عراق پرداخت. زیرا بعد از آزادی خرمشهر، غرب بیش از پیش از قدرت تهاجمی ایران به وحشت افتاد. 

در این میان اسرائیل که بیش از همه احساس خطر می‌کرد، با چراغ سبز غربی‌ها دست به تجاوز آشکار به جنوب لبنان زد، تا هم افکار عمومی جهان، بویژه دنیای اسلام را از حلاوت پیروزی‌های مکرر ایران به آن سو منحرف کند، و هم این که از ظهور انقلابی مشابه ایران در میان شیعیان جنوب لبنان جلو‌گیری نماید.

علاوه بر این چون اسرائیل می‌دانست که قرابت اعتقادی سیاسی بسیار شدیدی بین ایران و مردم مقاوم جنوب لبنان وجود داد، می‌خواست با این تجاوز بخشی از توان نظامی و جنگی ایران را در جنوب لبنان سرگرم و درگیر نماید، تا به این ترتیب کشور ما در جنگ با صدام بعثی تضعیف گردد. چون در این صورت ایران همزمان در دو جبهه نظامی درگیر می‌شد که کار بسیار مشکلی بود. چنان که دیدیم پس از تجاوز اسرائیل، گروهی از سپاه پاسداران عازم جنوب لبنان شدند. آن موقع تب رفتن به لبنان در کشور ما آن قدر بالا گرفت که اینجانب و بسیاری از گلستانی ها مصرّ بودیم به آنجا اعزام شویم. امّا هوشیاری سیاسی حضرت امام خمینی – فرمانده کل قوا – با اظهار این تئوری استراتژیک که «راه قدس از کربلا می‌گذرد» جلوی این روند خطرناک را گرفت. به همین علت مجدداً تمرکز افکار و امکانات سیاسی و نظامی ایران به این معطوف شد که برای آزادی قدس شریف، می‌بایست ابتدا کربلای مُعلی را آزاد کرد.

بنده وقتی چند ماه بعد وارد خرمشهر شدم با آنچه پیش از آن در تلویزیون دیده بودم اعم از خانه‌ها و مغازه‌ها و میادین و مسجد و مردم مظلو‌م‌ آن با آنچه که اکنون می‌دیدم بسیار متفاوت و غیر قابل قیاس بود. چنان که در گزارش کارشناسان سازمان ملل متحد آمده است:  

«این شهر قبل از آغاز جنگ 166858 نفر جمعیت داشت... شهر در تاریخ 28 اکتبر 1980 اشغال شد و مدت تقریباً 570 روز در اشغال مستقیم باقی ماند. این شهر در طول جنگ صحنه‌ نبردهای شدیدی بود. در زمان اشغال، اکثریت مردم غیر نظامی شهر از آن گریختند و بقیه به زور به عراق انتقال یافتند... خرمشهر از نقطه نظر فیزیکی تقریباً به طور کامل منهدم شده است.» 

 ای کاش جنایت صدامیــان به همین جا ختم می‌شد آنها هر بلایی بر ســر مردم بی‌دفاع خرمشهر بخصوص زنان و دختران آن آوردند و به خانه و زندگی آنها هم رحم نکردند. یکی از اسرای عراقی در خاطراتش می‌گوید: 

«اموال این مردم مسلمان ستمدیده نیز به طرز وحشیانه‌ای به غارت رفت... عده زیادی از نظامیان از راه غارت این اموال مکنتی به هم زده بودند و دیگر مایل نبودند در ارتش (عراق) خدمت کنند و هر روز عده‌ای از این دزدان از ارتش استعفا می‌دادند تا بروند و با آن پول ها زندگی راحتی داشته باشند. البته ستادی به نام «ستاد غنایم خرمشهر» به فرماندهی سرتیپ «ایاد شعبان» تشکیل شده بود... این ستاد با همکاری شهرداری بصره توانستند در مدت سه ماه تمام مغازه‌های خرمشهر را تخلیه کنند. بعد لوازم گرانقیمت خانه‌های خرمشهر را به غارت بردند. بیشتر این غنایم در اختیار دولت صدام حسین کافر قرار گرفت.»[کتاب اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی – نوشته مرتضی سرهنگی]

بنده (خارکوهی) در اینجا برای کاملتر شدن مطالب ، خاطرات پرشور آزادی خرمشهر را در گرگان، از دفتر یادداشت های سال 61 خود نقل می‌کنم:

یک شنبه 19 اردیبهشت سال 61

«إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ ، وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی‌ دینِ اللَّهِ أَفْواجاً».

 امروز حدوداً ساعت 12 ظهر، موقعی که رادیو اذان می‌گفت و من در دبیرستان ایرانشهر گرگان مشغول وضو گرفتن بودم برای نماز، ناگهان سروصدای بوق ماشین ها بلند شد،  بچه‌ها همه دویدند به طرف درب مدرسه.  بعد از وضو سئوال کردم چه خبره؟ گفتند چیزی نمانده خونین شهر آزاد شود و رزمندگان اسلام به مرز بین المللی برسند. این خبر چنان امت حزب الله را شاد کرده بود که با تجمع در مساجد و خواندن نماز و دعا برای رزمندگان و امام، و روشن کردن چراغ ماشین ها و بوق زدن و پخش کردن شیرینی و ریختن در خیابان، دست به راهپیمایی زدند و با سر دادن شعارهای انقلابی، شادمانی خود را ابراز داشتند. به امید پیروزی کامل رزمندگان. امام علی (ع) جمله زیبایی در این باره دارد که جنگ تحمیلی و پیروزی رزمندگان بر علیه باطل، مصداق فرموده آن پیشوای بزرگ است: «مَن صارَعَ الحَق صَرَعَهُ»، هر که با حق درگیر شود (جنگ کند) به زمین خواهد خورد (شکست می‌خورد).

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

اللهم الرزقنا توفیق شهاده فی سبیلک – غلامرضا خارکوهی(امضا)». 

خلاصه آنکه عملیات بیت المقدس که از 10 اردیبهشت سال 61 آغاز شده بود طی چند مرحله به اجرا در آمد و عاقبت در روز سوم خرداد آن سال منجر به آزادی شهر معروف و استراتژیک خرمشهر گردید. این پیروزی مثل توپ در داخل و خارج ایران صدا کرد و موجب شادمانی و نشاط فوق العاده مردم ایران و باعث اضمحلال روحی صدام و حامیان غربی و عربی اش شد.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار