بسیاری از علاقه مندان به طبیعت بر اساس رسم یکی دو سال اخیر خود را مهیای شنیدن خبر تکراری مرگ و میر پرندگان مهاجر زمستان گذاران در خلیج گرگان کرده بودند که پایش میدانی و اظهارات متولیان بیانگر آن است که امسال از این رخداد تلخ زیست محیطی خبری نیست.

مسرت خلیج گرگان از نبود خبرهای تلخ مرگ پرندگان سالهای گذشته

به گزارش گلستان ۲۴؛ به نقل از ایرنا، می‌گویند بی خبری خوش خبری نیست اما بی خبری از خلیج بین المللی گرگان گویای آن است که خبری از اتفاقات تلخ نیست، با این وجود بی خبری و خوش خبری با ذات خبرنگاری سنخیتی ندارد.

نیمه اول بهمن ماه را گذرانده ایم اما همچون سال‌های گذشته خبری از مرگ و میر پرندگان در سواحل استان گلستان منتشر نشده است، همه چیز گویی به صورت عادی و در آرامش در حال گذران است که مسرت بخش است.
ولی من خبرنگارم نمی‌توانم خوشبین به این بی‌خبری باشم تصمیم گرفتم خودم همراه با چشم سوم دوربینم به منطقه وقوع واقعه بروم و به نظاره بنشینم ساحل دریای شمالی را.

طبق پیش بینی های این گشت و کاوش چند ساعتی در طول سواحل استان گلستان طول کشیده است.

آفتاب کم رمق صبح کرانه شرقی آسمان را به رنگ سرخ و نارنجی در آورده است، مقداری آذوقه در کوله‌پشتی گذاشته و با آژانس به سمت غرب استان گلستان حرکت کردم.
آغاز سفرم از منطقه نوکنده است یکی از مکان‌هایی که سال های قبل بیشترین تعداد تلفات پرندگان دریایی را داشت.
چکمه و بادگیر  و دفتر و دستک کاری ام را پوشیدم و از ساحل نوکنده راه افتاد.
حدود ۶ ساعتی با مقصد نهایی که در نظر گرفته بودم فاصله دارد و بهر حال به راهم ادامه دادم  تا به مقصود رسیدم، با کنجکاوی و دقت خوب به اطرافم نگاه می کنم تصویری از چیز ناگواری که برایش آمده‌ام نمی‌بینم.
هر از چندگاهی چشم اندازی زیبایی از رقص پرندگان مهاجر و امواج دریا باعث می شود لنز دوربین را به روی آنها زوم کنم و بی نصیب از این تصاویر زندگی بخش نباشم،  تلفیق صدای موج دریا و آواز پرندگان مهاجر در ساحلی که خالی از عبور و مرور و حضور انسان است و بادی که آرام می وزد روحم و هر انسانی را زنده می کند.
در ادامه راه وارد ساحل شهرستان بندرگز می شوم ساحل اینجا هم که انگار امن و امان است. 
به یکی از پلاژهای کنار ساحل می روم پیرمردی که تازه قوری چای تازه دم را روی سماور گذاشته، می گوید سلام بفرما عمو، داخل می شوم در خواست چای و صبحانه می کنم و منتظر می مانم.

 غذایم را که می آورد خدا قوتی می گویم و می پرسم خبری  از مرگ و میر پرندگان امسال نشنیده‌اید، دستانش را به علامت شکر به سمت آسمان می کند با لبخند می‌گوید نه شکر خدا امسال هنوز هیچ چیزی از ماهیگیرانی که به دریا می روند نشنیدم. 
دوباره راه می افتم با چشمانی جستجوگر به اطرافم نگاه می کنم همچنان که در حال پیاده روی در ساحل دریا هستم کم کم به رودخانه قره سو می رسم به ناچار باید در امتداد رودخانه به بالا بروم و از پلی که در روستای قره سو هست رد شوم تا بتوانم به آن طرف رودخانه بروم.

ورودی روستا چند ماهیگیر مشغول صید و ماهیگیری هستند و چند نفری در حال تعمیر تور ماهیگیری، سخت مشغول کارند نزدیکشان می شوم خسته نباشید می گویم به دستانشان که تند و سریع در حال تاب دادن و گره زدن نخست نگاه می‌کنم یکی از آنها پیرمردی است سرش را که بالا می آورد می پرسم آقا ببخشید یه سوالی دارم شما هر روز برای صید به دریا می روید پیر مرد ماهیگیر می گوید نه پسرم هر روز که نمی رویم ، این اواخر که به دریا رفتید مثل سالهای قبل لاشه پرنده‌های مهاجر را روی آب ندیده اید 
؟ پیرمرد دریا می گوید نه پسرم امسال انگار خواست خدا و دعاهای ما اثر کرد و خبری از مرگ پرندگان نیست.

کمتر از نیم ساعت که از قره سو گذشتم به بندرترکمن رسیدم، یکی از نقاط آلوده دیگر که سال گذشته چند هزار فلامینگو پرلا قو و مرغابی در آن تلف شده بود.

با دقت بیشتری کنکاش می کنم ولی چیزی دستگیرم نمی شود، خوشبختانه خبری نیست. بی وقفه به سمت روستای چپاقلی آخرین مقصد سفرم که در شمال بندرترکمن است می روم.

اینجا ازدحام ماهیگیران ورای تصور ذهنیم است، گویا در یکی از خیابان های پرتردد شهر هستم ، ترافیک قایق ها را تاکنون تجربه نکرده بودم، پسروی آب و کاهش عمق آب سبب شد تا قایق ها صرفا از یک کانال وارد دریا شوند و از همان کانال برگردند و این موضع دلیل ترافیک شده بود.

 در چپاقلی از صیادان زیادی  پرس و جو کردم ، گویا کسی چشمم به لاشه پرندگان نیفتاده است و همه چیز امن و امان است ، هوا گرگ و میش است و برای رفتن به منطقه مسکونی و تهیه ماشین مجبور می شوم سوار تراکتور شوم.

همانطور که  تکان های گاه و بیگاه تراکتور را تجربه می کردم هزاران قطعه مرغ آتش (فلامینگو)به سمت غرب در آسمان بودند توجه ام را جلب  کرد گویا به سوی محل غروب خورشید که گلوله ای سرخ رنگ شده بود می روند، محلی در دور دست و در تلاقی آب  و آفتاب.

با پیگیری از روابط عمومی محیط زیست گلستان مشخص شد تاکنون تلفاتی از حیات وحش از خلیج گرگان در گلستان گزارش نشده است. 

بومیان که چیزی ندیده اند و خودم هم چیزی مشاهده نکردم. پس اینبار بی خبری خوش خبری است.

 

اگرچه بوتولیسم به عنوان یکی از بیماری های اصلی مرگ پرندگان مهاجر در تالاب بین المللی میانکاله از سوی گروه اقدام سازمان دامپزشکی کشور مورد تایید قرار گرفت ولی سایر عوامل تاثیرگذار بر روند افزایشی تلفات پرندگان که فلزات سنگین، سموم و عوامل باکتریایی را شامل می شود، بی تاثیر نبوده است.

کارشناسان ؛ محققان و استادان رشته های محیط زیست و دامپزشکی مطالب مختلفی را در خصوص چرایی این رخداد مطرح کردند، مطالبی که به صورت جزیره ای و پراکنده در سطح جامعه مطرح شد اما تاکنون تلاش منسجمی برای ایجاد کمیته ای واحد برای جلوگیری از تکرار این فاجعه غمبار ایجاد نشده است و اگر هم تلاشی انجام شده ؛ اثر بخش نبوده است.

خلیج گرگان همه ساله به خاطر داشتن ذخایر غذایی مناسب یکی از مهم ترین کانون‌های فرود پرندگان مهاجر درایران  به شمار می‌رود.

 طبق آمارهای رسمی به طور میانگین سالانه بیش از ۱۳۰ تا ۱۵۰ گونه از پرندگان مهاجر و بومی با جمعیت ۱.۵ میلیون بالی از این تالاب تغذیه می‌کنند.

بیماری بوتولیسم در سال های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ در محدوده ۱۰ بهمن ماه  در خلیج گرگان شیوع یافت که در این سال‌ها حدود ۸۰ هزار بال از پرندگان مهاجر زمستان‌گذران در خلیج گرگان و تالاب بین المللی میانکاله براثر بیماری بوتولیسم ناشی از سم بیوتوکسین تلف شدند که فلامینگو، چنگر معمولی، کشیم و مرغابی از گونه پرجمعیت این تلفات بودند.

خلیج گرگان سال‌هاست که گرفتار چالش‌هایی از جمله کمبود آب برای تجدید حیات آبزیان، شکار بی رویه، لایروبی نکردن کانال‌های آبرسان و افزایش تعداد آب‌بندان و مزارع پرورش ماهی در بالا دست شده و این عوامل بر بحرانی شدن شرایط منطقه افزوده و ضرورت تلاش برای حل آن را جدی تر کرده است.

سال‌های گذشته خلیج گرگان حدود ۴۰۰ کیلومتر مربع وسعت داشت که طی سال‌های اخیر بیش از ۱۰۰ کیلومتر مربع از مساحت آن خشک شد.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار