هیئت مذاکره‌کننده آمریکایی در پی کسب امتیازات حداکثری است و در این بین "تهدید به ترک میز مذاکره" را اهرمی برای نیل به هدف خود قرار داده است. سرنوشت چنین لحظات حساسی را جز "نبرد محاسبات" طرفین رقم نخواهد زد.

بازی جفت پوچ آمریکا با تهدید به ترک مذاکره

به گزارش گلستان 24، مذاکرات هسته‌ای ایران به حساس‌ترین مقطع خود طی 13 سال گذشته رسیده، و در جدیدترین رخداد، هیئت مذاکره‌کننده آمریکایی در پی کسب امتیازات حداکثری است و در این بین "تهدید به ترک میز مذاکره" را اهرمی برای نیل به هدف خود قرار داده است. سرنوشت چنین لحظات حساسی را جز "نبرد محاسبات" طرفین رقم نخواهد زد.

تهدید آمریکا به ترک میز مذاکره بیش از هرچیز حاکی از قصد آمریکایی‌ها برای القای چنین محاسبه‌ای به طرفین مذاکرات و همچنین افکار عمومی در ایران و سایر نقاط جهان است که آن طرفی که بیش از دیگری به مذاکره نیازمند است، ایران است؛ لذا آمریکا در دقایقی پایانی می‌تواند با چنین تهدیداتی و با یک تیک‌آف لحظه‌ای، به چنان امتیازاتی دست پیدا کند که در طول روند مذاکرات و در اثنای استدلالات و بده و بستان‌ها بدان دست نیافته بود.

بازی جفت پوچ آمریکا با تهدید به ترک مذاکره

هرچند "محاسبه صحیح از وضعیت خود و طرف مقابل" نکته‌ای اساسی برای آغاز مذاکرات میان یک طرف با رقیب و دشمن خویش است، اما آنچنان که در بالا نیز گفته شد، اعتماد به این محاسبات و تحت تاثیر قرار نگرفتن محاسبه با عملیات روانی دشمن بویژه در دقایق آخر(لحظات صفر تصمیم)، مسئله‌ای بسیار مهم در تعیین نتیجه مذاکرات است. بدین سبب به نظر می‌رسد یادآوری و تکرار چند گزاره حیاتی در این لحظات بسیار حساس، ضروری باشد.

اولین و مهمترین گزاره که همان تبیین وضعیت دو طرف در مذاکرات هسته‌ای است، به روشنی حکایت از آن دارد که حقیقتاً "آمریکایی‌ها یقیناً بیش از ایران به مذاکره نیازمندند" و اگر فرض را بر این بگیریم که دولتمردان آمریکایی‌ها حداقل با "عقل ابزاری" در حال تصمیم‌گیری درباره روند مذاکره هستند، هیچگاه جرأت ترک این میز را به خود نخواهند داد. هرچند جان کری صدها بار پشت تریبون خبرنگاران آمده و چنین ادعایی را به زبان جاری کند.

استدلال گزاره حیاتی فوق در "نبود هیچ گزینه دیگری برای آمریکایی‌ها" نهفته است. در یک تقسیم‌بندی حصری، گزینه‌های زیر و روی میز آمریکا را می‌توان به "تحریم"، "جنگ" و "مذاکره" تقسیم‌بندی کرد(حداقل هیچکس در آمریکا از وجود گزینه دیگری غیر از گزینه‌های یاد شده سخن نگفته؛ با این حال اظهارات فراوانی می‌توان یافت که از مذاکره به عنوان آخرین گزینه آمریکایی‌ها یاد شده است). با این حال اولاً اذعان کارشناسان آمریکایی و مشاوران امنیت ملی آمریکا و همچنین تجربه تاریخی به روشنی گواه آن است که گزینه جنگ به هیچ وجه گزینه واقعی آمریکایی‌ها در شرایط حاضر نیست و متخصصان عملیات روانی آمریکا از تکرار این گزینه بیش از هر چیز دیگری "اهداف مذاکراتی" را دنبال می‌کنند و به دنبال آن هستند که آن را برای امتیازگیری بیشتر در مذاکرات به کار گیرند. چندی پیش «بن رودز» معاون مشاور امنیت ملی آمریکا در گفت‌وگو با «جِفری گلدبرگ» مجری شبکه تلویزیونی بلومبرگ‌نیوز تلویحاً از ناکارآمدی گزینه نظامی در تامین اهداف آمریکا سخن گفته و تاکید کرده بود: این گزینه قادر نیست به اندازه مذاکرات به تحقق اهداف آمریکا کمک کند.

همچنین دلایل عقلی روشن نیز حاکی از آن است که با توجه به تقابل ماهوی انقلاب اسلامی ایران با رژیم استکباری آمریکا، در صورتی که این رژیم جنگ‌طلب توانایی فروپاشی ایران اسلامی از طریق گزینه نظامی را داشت، حتی یک ثانیه در اعمال آن خویشتن‌داری نمی‌کرد. 

اما گزینه "تحریم‌" نیز هیچگاه نتوانست در "تامین اهداف آمریکا" راهی به سمت تحقق بجوید. هرچند این تحریم‌ها در مشکل‌زایی برای اقتصاد ایران تاثیراتی داشته است، اما آنچه آمریکایی‌ها به عنوان هدف اعمال تحریم‌ها اعلام می‌کردند، جلوگیری از پیشرفت‌های هسته‌ای ایران بود. با این حال در دوران همین تحریم‌های به اصطلاح فلج‌کننده بود که جمهوری اسلامی ایران به غنی‌سازی 20 درصدی دست یافت،  تعداد ماشین‌های سانتریفیوژ نسل یک را چندین برابر کرد و به فناوری ساخت و تولید سانتریفیوژهای پیشرفته نیز دست یافت. مسئله به حدی روشن است که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا بلافاصله بعد از بیانیه لوزان در نطق تلویزیونی خود تاکید کرد که "تحریم‌ها نمی‌توانست برنامه‌ی هسته‌یی ایران را متوقف کند" بنا براین از گزینه مذاکرات کمک گرفته شد.

بنابراین آمریکا اساساً غیر از "مذاکره" هیچ گزینه حقیقی بر روی میز خود نمی‌بیند و از همین روست که ایران و سایر طرفهای مذاکره می‌توانند به یقین اطمینان داشته باشند که ژست، فیگور و ادعای دقیقه 90 آمریکایی‌ها برای ترک میز مذاکره را چیزی جز یک ادعای پوچ و "عملیات روانی" صرف برای کسب امتیازات حداکثری از مذاکرات نباید به حساب آورد و مراقب آن باید بود.

گزاره مهم دیگر آن است که جمهوری اسلامی ایران علیرغم آمریکایی‌ها به هیچ روی با بحران گزینه‌ها مواجه نیست. جمهوری اسلامی ایران غیر از مذاکره، راه‌های فراوانی از جمله "تحقق اقتصاد مقاومتی" به منظور حداقلی کردن ضربه‌های تحریم بر پیکر اقتصاد ایران را پیش روی خود دارد و زیرساخت‌های آن را حداقل از وجه نرم‌افزاری برای خود آماده  کرده است. از این روی آن طرفی که در دقیقه 90  مذاکرات حقیقتاً می‌تواند در صورت زیاده‌خواهی‌ها و زورگویی‌های طرف مقابل، عطای مذاکره را به  لقای آن ببخشد، تنها جمهوری اسلامی ایران است. هرچند ایران به منظور اثبات هرچه بیشتر تمایل خود به حل و فصل مسائل از طریق مذاکره به افکار عمومی دنیا، هیچگاه میز مذاکره را ترک نمی‌کند. با این حال برای آری گفتن به هرگونه زیاده‌خواهی آمریکا نیز هیچگاه قسمی نخورده است.

گزاره سوم و بسیار حیاتی، "ماهیت مذاکرات" و چیستی مذاکرات است که نباید از آن غفلت کرد. اساساً مذاکرات به این سبب شکل می‌گیرد که آمریکا ادعای دروغینی تحت عنوان حرکت ایران به سمت سلاح هسته‌ای و مشکوک بودن ماهیت برنامه هسته‌ای کشورمان مطرح کرده است. و مذاکره به این منظور شکل‌ می‌گیرد که با تدابیری ویژه، چنین بهانه‌ای از طرف مقابل گرفته شده و همه جهانیان از کذب بودن ادعای آمریکایی‌ها آگاه شوند. لذا تنها چیزی که آمریکایی‌ها و طرف مقابل باید انتظار آن را در مذاکرات داشته باشند، اعطای شفافیت‌های بیشتر به صورت موقت توسط ایران(با این قید که برای امنیت ملی ایران مخاطره‌ای ایجاد نکند) در قبال لغو تمامی تحریم‌ها و محدودیت‌هاست. 

نباید فراموش شود که اساساً علت اعلامی تحریم‌های شورای امنیت، آمریکا و اروپا علیه جمهوری اسلامی ایران، مسئله هسته‌ای بوده است و حتی تحریم‌های تسلیحاتی نیز با این بهانه که ایران از موشک‌های خود برای حمل کلاهک هسته‌ای! استفاده خواهد کرد، اعمال شده است. بنابراین این زیاده خواهی آمریکایی‌ها که ایران بخشی از فناوری هسته‌ای خود را به صورت همیشگی و یا به مدت‌های غیرقابل قبول و غیرعاقلانه‌ای به طرف مقابل واگذار کند تا صرفاً "تسکینی" در تحریم‌ها صورت بگیرد، فراموش کردن ماهیت مذاکرات و افتادن در چاه ویلی است که سرانجام آن یقیناً هیچ عایدی برای جمهوری اسلامی ایران و ملت بزرگ ایران نخواهد داشت.

ارسال نظر

آخرین اخبار