اتخاذ دیپلماسی بر مبنای اعتماد آن هم به کشورهایی که بارها در آزمون کسب اطمینان ایرانیان مردود شده بودند، خلا گسترده ای بین گفتمان انقلاب اسلامی و مسیر مدنظر دولت در عرصه سیاست خارجی ایجاد کرد.

آورده‌ی سیاسی و اقتصادی یقه سفیدها از برجام/ فقط سر مردم بی کلاه ماند!

کلیدواژه ای که طی ماه های اخیر یکی از پرکاربردترین کلمات در موتور جست و جوی فارسی گوگل محسوب می شود. پس از روی کارآمدن دولت یازدهم خوش بینی مفرط نسبت به سیاست های آمریکا و دول غربی بر همگان آشکار شد. اتخاذ دیپلماسی بر مبنای اعتماد آن هم به کشورهایی که بارها در آزمون کسب اطمینان ایرانیان مردود شده بودند، خلا گسترده ای بین گفتمان انقلاب اسلامی و مسیر مدنظر دولت در عرصه سیاست خارجی ایجاد کرد.

به گزارش گلستان 24، این اعتماد مفرط به غرب در حالی بخش حیاتی سیاست های دستگاه دیپلماسی به حساب می آمد که رهبر معظم انقلاب بارها و بارها در سخنرانی هایشان نسبت به این گونه اعتمادها هشدار داده بودند: «هر ملّتی به آمریکا اعتماد کرد، ضربه خورد؛ حتّی آن کسانی که دوست آمریکا بودند. حالا در کشور ما دکتر مصدّق به آمریکایی ها اعتماد کرد؛ برای اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیس‌ها نجات بدهد، به آمریکایی ها متوسّل شد؛ آمریکایی ها به جای اینکه به دکتر مصدّق که به آنها حسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیس‌ها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و کودتای ۲۸ مرداد را راه انداختند. مصدّق اعتماد کرد، کتکش را [هم‌] خورد؛ حتّی کسانی که با آمریکا میانه‌شان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند، ضربه‌اش را خوردند.»

 برجام

دولت تصمیم خود را گرفته بود. دستیابی به یک توافق با غرب در زمینه هسته ای هر چند ناقص و فشل برای جلب اعتماد ظاهری جامعه. وقتی دولت حیات و ممات خود را خواسته یا ناخواسته به زلف برجام گره زد و تمام برگ های برنده خود را در دستیابی به توافق با غرب تعریف کرد چنین مسیری نیز قابل پیش بینی بود و در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری این مهم نیز حاصل شد.

برجام متولد شد. رسانه های زنجیره ای در شیپور موفقیت دمیدند و پوشش های لازم را برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی در آستانه انتخابات به کار بستند.

به هر حال دولت بیش از ۲ سال از عمر خود را صرف این استراتژی کرد که ایران بدون دستیابی به یک توافق با غرب بر سر پرونده هسته ‌ای نمی‌ تواند راه را برای رفع تحریم، جذب سرمایه و به تبع آن برطرف کردن مشکلات اقتصادی مردم باز کند.

البته غربی ها نگاه بلندمدت تری داشتند. دل بستن غربی ها به برجام در مسیر انتخابات ریاست جمهوری آینده در سال ۹۶ و آرزوی روی کارآمدن مجدد روحانی نیز نکته ای قابل تامل است.

جان کری پیش از انتخابات مجلس شورای اسلامی وقتی در شورای روابط خارجی سنا جهت توجیه اعضای سنا در خصوص برجام سخنرانی می‌کرد، اظهار داشت: «اگر ما به این توافق پشت کنیم، یک پیام به افراط‌گرایان در ایران می‌فرستیم و آنان احساس خوبی خواهند کرد و کسی نمی‌ داند که در انتخابات بعدی چه بر سر روحانی می‌آید. توان بالقوه روحانی و ظریف برای مذاکره با غرب و رسیدن به جمع‌بندی از قضاوت من با دشواری‌های زیادی رو به ‌رو بود.»

این مهم نشان داد که طعم برجام برای آمریکایی ها شیرین و دلچسب وبده است.

در مجموع به ثمرنشستن مذاکرات تا قبل از انتخابات مجلس، چیزی بود که آمریکایی ها نیز بر آن تاکید داشتند. مذاکرات به ثمرنشست، اما پس از حضور پرشور مردم در عرصه انتخابات نقض های مکرر توافق هسته ای از سوی آمریکا کلید خورد؛ از تحریم هایی که به بهانه مباحث موشکی دامن ایران را گرفت و یا بر سر زبان ها افتاد تا عدم تحقق استفاده ایران از سیستم سوئیفت.

بدعهدی های مکرر آمریکا شرایط را برای پاسخگویی طرف ایرانی غیرممکن کرد تا مسئولین دستگاه دیپلماسی زمینه ی توجیه را پیش روی خود باز کنند.

عراقچی مذاکره کننده ارشد هسته ای با حضور در گفت و گوی ویژه خبری تمام تلاش خود را به کار گرفت تا نقض برجام از سوی طرف آمریکایی را توجیه کند. او که به بدعهدی آمریکا در خصوص برجام اذعان داشت به این نکته اشاره کرد که برجام قرار نبوده و نیست که شرایط را برای بهبود روابط بین ایران غرب فراهم کند. جمله ای که کاملا با سخنان قبلی دولتمردان تدبیر و امید و از آن مهم تر، متن برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ در تضاد آشکار است.

اما اظهارات ولی ا.. سیف رئیس بانک مرکزی کشورمان در شورای روابط خارجی ایالات متحده سروصدای زیادی به پا کرد. وی در اظهارنظری صریح اعلام کرد عایدی ایران از برجام «هیچ» بوده است! جمله ای که آب سردی بر پیکر نیمه جان برجام و بازی مضحک «برد - برد» به حساب می آمد. بیان این حقایق از زبان یکی از تاثیرگذارترین چهره های اجرایی کشور عملا اذهان مخاطبین را به این سمت و سو سوق داد و این سوال را ایجاد کرد که اساسا آیا برجام تنها مصرف انتخاباتی داشته است؟

عدم دسترسی ایران به پول های بلوکه شده و باقی ماندن مشکلات تبادل بانکی و چرخه ی دلار پس از برجام، از جمله مقوله های مهمی است که رئیس بانک مرکزی بر آن مهر تأیید زد.

این اظهارات رئیس بانک مرکزی در حالی مطرح شد که رئیس جمهور کشورمان در ادامه بزک کردن چهره برجام، عدم توافق هسته ای با غرب را سبب توقف کامل صادرات نفت کشور ارزیابی کرد. او گفت: «کسانی که دوست دارند در مورد برجام بحث کنند، فراموش کرده اند که اگر برجام نبود امروز نمی توانستیم حتی یک بشکه نفت صادر کنیم.

در آغاز دولت تدبیر و امید تصویب کرده بودند که فروش یک میلیون بشکه نفت ایران را بیست درصد کاهش دهند و به صفر برسانند. آن ها می خواستند قدرت و نقش ایران را در صحنه انرژی به صفر برسانند و ما را از این صحنه به طور کامل حذف کرده بودند. در صادرات نفت خام و میعانات گازی در مجموع به دو میلیون بشکه در روز رسیده ایم که در طول سال ۹۵ این میزان صادرات افزایش خواهد یافت، به نقطه ای خواهیم رسید که حق و سهم ما در بازار انرژی بوده است.»

برجام در تضاد با ارکان اقتصاد مقاومتی

چشم بستن بر اقتصاد مقاومتی و تکیه کردن بر اقتصاد نفتی و نگاه به بیرون سبب آن شده تا امتیازات فراوانی در مسیر برجام داده شود، امتیازاتی که تا به امروز آورده ای برای کشور نداشته و تنها برگ های برنده ای که جز دستاوردهای اساسی کشور به حساب می آمد را روی میز ۵+۱ قرار داد.

ارائه مجوز جهت ورود کالاهای لوکس پس از برجام یکی از معدود دستاوردهای ظاهری برجام تفسیر می شود! این در حالی است که یکی از ارکان اساسی اقتصاد مقاومتی حمایت از تولید ملی است که با واردات کالاهای لوکس! هیچ منافاتی ندارد.

مقام معظم رهبری درباره شاخصه های اقتصاد مقاومتی می فرمایند: «وظیفه‌ی همه‌ ی ما این است که سعی کنیم کشور را مستحکم، غیر قابل نفوذ، غیر قابل تأثیر از سوی دشمن، حفظ کنیم و نگه داریم؛ این یکی از اقتضائات «اقتصاد مقاومتی» است که ما مطرح کردیم. در اقتصاد مقاومتی، یک رکن اساسی و مهم، مقاوم بودن اقتصاد است. اقتصاد باید مقاوم باشد؛ باید بتواند در مقابل آنچه که ممکن است در معرض توطئه‌ی دشمن قرار بگیرد، مقاومت کند.» اما سوالی که پدید می آید این است که آیا دولت و دستگاه دیپلماسی کشور در این مسیر گام برداشته اند.

موجودی ناقص الخلقه به نام برجام براساس کدام مختصات و مبانی علمی می تواند در مسیر اقتصاد مقاومتی تعریف شود.

تقویت تولید ملی، اتکای داخلی، کم کردن وابستگی اقتصادی به نفت، استفاده از ظرفیت های مردمی، مدیریت منابع ارزی و مصرف، استفاده حداکثری از منابع مردمی و پتانسیل های داخلی بخشی از ارکان اقتصاد مقاومتی به حساب می آیند.

وقتی مختصات برجام و عواید آن –که تا به امروز نصیب کشور نشده– را مورد ارزیابی قرار می دهیم شواهد و قرائن حکایت از تفاوت های اساسی آن با ارکان اقتصاد مقاومتی دارد.

ترافیک مدیران و مسئولین اقتصادی غربی که براساس فرمایش رهبری تاکنون آورده ای برای کشور نداشته، متاسفانه براساس نیت سرمایه گذاری گسترده در کشور به وقوع نپیوسته است.

فراهم نمودن بسترهای لازم برای واردات هرچه بیشتر به خاک ایران با چراغ سبز مسئولین دولتی ای که منافعی برای خود متصور هستند در دستور کار تیم های اقتصادی غربی قرار گرفته است.

چندی پیش رئیس سازمان خصوصی‌سازی گفته بود: برخی مدیران و مسئولان و حتی معاونان محلی دولتی برای اجرایی نشدن اصل ۴۴ شام می دهند و اقدام به استخدام نیرو برای شرکت های دولتی ای که در لیست واگذاری قرار دارند، می‌کنند. این در حالی است که اگر لازم باشد، نام کسانی که با خصوصی‌سازی مخالفند می بریم اما هنوز الزامی برای این کار وجود ندارد و اگر اسمی هم برده شود دردی دوا نمی شود.

قطعا یکی از دلایل این مخالفت ها با با برجام و رفت و آمدهای پس از آن شرکت ها و تیم های اقتاصدی غربی گره خورده است.

نکته ای که واضح و مبرهن است اینکه تا به امروز برجام گشایش اقتصادی برای مردم در بر نداشته است. اما به نظر می رسد اگر برای مردم آب نداشته، برای عده ای از مسئولین دولتی بستری برای بهره برداری های سیاسی و اقتصادی شده و از قبل آن نان گرمی برای آنان فراهم کرده است. استفاده ابزاری از کلیدواژه برجام، فضایی برای بهره برداری برخی جریان های سیاسی در ایام انتخابات فراهم کرد و امروز هم اتوبانی برای دستیابی به مطامع برخی واردکنندگان و یقه سفیدها فراهم کرده است.

منبع» تراز

ارسال نظر

آخرین اخبار