یادداشتی به قلم حمید فرشید نیا:

دیپلماسی جهانی و عمومی

استراتژی دولت آینده جمهوری اسلامی ایران

به گزارش گلستان24،حمید فرشید نیا:پدیده‌ی سیاست خارجی در جامعه‌ی بشری را می‌توان پدیده‌ای دیرپا دانست که به اعتباری، راه به دورانی می‌برد که حوزه‌های قدرت قبیله‌ای در محدوده‌های جغرافیایی معین، چه در قالب جامعه‌ی ایلیاتی و چه در قالب جامعه‌ی ایلیاتی- روستایی، شکل گرفته است. جامعه‌های مزبور، نخست در چارچوب در اختیار گرفتن منابع آب و چراگاه‌ها و زمین‌های مناسب‌تر برای کشت و زرع و سپس پاسداری از آنها و کوچ‌های سالیانه با یکدیگر برخوردهایی پیدا می‌کردند که در بیشتر موارد منجر به درگیری‌های خونین می‌شد. رویداد پی‌درپی این درگیری‌ها و کشت و کشتارها و سوختن‌ها و به نابودی کشیدن‌ها، آگاهان و ریش‌سفیدان جامعه‌های مزبور را به اندیشه واداشت که برای پایان دادن کوتاه‌مدت و درازمدت به درگیری‌های مزبور، با یکدیگر به گفت و شنود بنشینند و اختلاف‌های خود را در پی چانه زدن‌ها بر اساس ضوابط مورد قبول دو طرف حل و فصل کنند و موجبات همزیستی صلح‌جویانه را فراهم آورند.

با برقراری صلح بین این جامعه‌ها، رفت و آمدها، دادوستد، فرستادن هدیه برای رهبران قبیله‌ها و... به منظور پایدار ساختن روابط دوستانه، صورت‌پذیر گردید. وجود قبیله‌های بزرگ در گستره‌های وسیع‌تر سبب شد که تعدادی از قبیله‌های همجوار برای در امان ماندن از فشارها و حمله‌های ویرانگر همسایه، به یکدیگر نزدیم و نزدیک‌تر شوند و دست دوستی به هم بدهند و قرار و مدارهایی برای همکاری در جهت حمایت از یکدیگر به هنگام بروز خطر بگذارند و در پی آن رابطه‌ی نزدیکتری برقرار کنند. با گذشت زمان و تحول ساختار جامعه‌های مزبور در جهت ایجاد ضوابطی متکی بر سنت‌های هر جامعه و پدید آمدن تدریجی گروه‌های مختلف شغلی و تولید افزون بر نیاز هر جامعه و دسترسی بعضی از این جوامع به منابع عمده‌ای چون سنگ لاجورد و مانند آن و رونق گرفتن داد و ستد و بکارگیری سلاح‌های پیشرفته‌تری چون تیروکمان و بالاخره بهره جستن از قدرت جابجایی بسیار سریع‌تر به مدد اهلی ساختن اسب و سپس کشف چرخ و تصمیم‌گیری دیپلمات‌ها در این زمان بسیار زیاد بود و به سبب همین ویژگی، در بیشتر زمان‌ها دیپلمات‌ها از میان اشخاصی با قابلیت زیاد و مورد اعتماد بسیار شاهان گزینش می‌شدند و با تشریفات زیادی مورد پذیرش مقامات کشور میزبان قرار می‌گرفتند.

عامل مهمی که در این دوره مردم را از دیپلماسی کشور خود دور نگه می‌داشت، جدایی امور اقتصادی و اجتماعی- یعنی پهنه تحرک عامه مردم- از تحولات سیاسی بود. جوامع اروپایی از نظر اقتصادی کمابیش بسته و از نظر اجتماعی از یکدیگر بی‌اطلاع بودند. سده‌ی هجدهم را دوران طلایی دیپلماسی نامیده‌اند زیرا دور بودن مردمان از صحنه، امکان تحرک و انعطاف بسیار به دیپلمات‌ها می‌داد. در این سده حوزه‌ی نفوذ کشورهای اصلی در قاره‌ی اروپا یعنی فرانسه، انگلستان، پروس، اتریش، اسپانیا، روسیه و عثمانی تثبیت شده بود و این کشورها از نظر قدرت در موازنه‌ی نسبی قرار داشتند. هر پادشاه بر پایه‌ی مصلحت خود و کشورش به اتحادی می‌پیوست یا از آن خارج می‌شد و این تحرک، بازار دیپلماسی را که سرشتی پنهانی داشت، بسیار گرم می‌کرد.

اگرچه این سده از نظر دیپلماسی عصری طلایی و از نظر موازنه قدرت نیز دلخواه بود، ولی به لحاظ تعداد، بیشترین جنگ‌های قاره اروپا نیز در همین دوران رخ داد و از همین زمان بذر بدبینی نسبت به دیپلماسی در افکار عمومی- که خود پدیده‌ای نوتازه بود- به وجود آمد و دیپلماسی مخفی سبب بروز جنگ‌ها قلمداد شد. انقلاب کبیر فرانسه و جنگ‌های ناپلئون نیز که دارای اندیشه‌های انقلابی همچون برابری، آزادی و ناسیونالیزم بودند هرچند به گونه نظری، دیپلماسی سنتی را مورد تردید قرار دادند ولی با وجود طرح آرمان‌های نو از سوی وارثان انقلاب فرانسه، دیپلماسی آنان همچنان دارای ساختار سخت دیپلماسی سنتی اروپایی بود. شکست ناپلئون و شکل‌گیری اتحاد مقدس که بر پایه آن برای نخستین بار کشورهای اروپایی یکدل و هم‌رأی برای ستیز با فرانسه- دشمن مشترک- متحد شدند، از نقاط عطفی بود که در روند دیپلماسی به وجود آمد. اتحاد مقدس در کنگره وین از 18 نوامبر 1814 تا نهم ژوئن 1815 قدرت خود را نشان داد.

در این کنگره گذشته از تصمیماتی که در زمینه خاندان‌های سلطنتی اروپا، وضع فرانسه و مرزهای آن گرفته شد، عرف و سنن دیپلماتیک هم مورد بازبینی قرار گرفت و ترمیم و نوسازی شد. در پی برگزاری این تفاوت دیپلماسی با دیپلماسی نوین را مانند تفاوت آشکار بین فعالیت‌های اطلاعاتی داخلی با فعالیت‌های اطلاعاتی بین‌المللی، دیپلماسی سنتی با عمومی و همچنین تفاوت بین دیپلماسی فرهنگی و تجاری با مدیریت خبری می‌داند. ولی از آنجا که چنین تعرییفی، گیج کننده و محدود است می‌تواند NPD را مشتمل بر ارکان زیر دانست: عاملان دولتی و غیردولتی مانند NGOها از NPD پیروی می‌کنند. NPD «قدرت نرم»، ارتباط دوجانبه، دیپلماسی عمومی راهبردی، مدیریت اطلاعات، ایجاد نشان ملی و وجهه الکترونیکی استوار است و بالاخره NPD به درونی کردن سیاست خارجی پرداخته و با مسائل کوتاه‌مدت و بلندمدت سروکار دارد.

در عصر حاضر دولت‌ها معمولاً ترجیح می‌دهند که دیپلماسی را به جای دیپلمات‌ها، توسط سیاستمداران اعمال نمایند. پیشرفت‌های محیرالعقولی که در اطلاع‌رسانی‌ها و رفت و آمدها به وجود آمده، باعث گردیده است که مسافرت‌های رؤسای کشورها و وزرای امور خارجه به کشورهای دیگر افزایش یابد. از این‌رو غالب مذاکرات دیپلماتیک توسط آنها به عمل می‌آید و در اثر چنین روشی زمان تصمیم‌گیری به صورت قابل توجهی به حداقل رسیده و از طرفی بین سران و سیاست‌گزاران عالی زمینه‌های ایجاد روابط خصوصی در عصر دیپلماسی نوین، عناصر اقتصاد و تجارت نیز اهمیت و اعتبار زیادی را در روابط بین‌المللی کسب کرده‌اند. به عبارت دیگر سیاست خارجی تنها با تأمین صلح و امنیت بین‌المللی کارش تمام نمی‌شود زیرا ملازمه شدیدی با تأمین رفاه دارند و ظاهراً نیز وجود چنین ارتباطی بین آنها مشهود است. بنابراین صلح جهانی مستلزم تحقق اهداف اقتصادی، اجتماعی و تجاری می‌باشد که فراهم نمودن رفاه عمومی از طریق همکاری‌های اقتصادی و اجتماعی نیز یکی از اهداف سازمان ملل متحد را تشکیل می‌دهد. البته برخی عوامل مؤثر موجود در جهان، شکاف بین کشورهای دارا و ندار را بیشتر نموده است که خود از خطرات جدی تهدید کننده صلح جهانی به شمار می‌رود. پس دولت‌ها در دیپلماسی‌های خود به مسائل اقتصادی و اجتماعی و حتی چاره‌اندیشی در آنها اولویت خاصی قائلند. نتیجه‌ی تحولات مزبور نیز این شده که دیپلمات امروزی علاوه بر انجام وظایف متعدد خود، مجبور به بررسی مسائل رو به تزاید اقتصادی و اجتماعی اطراف خود نیز است. جالب توجه این که تا آغاز جنگ جهانی دوم، دیپلمات‌ها غالباً بررسی مسائل تجاری و اقتصادی را در جزو وظایف خود نمی‌انگاشتند لکن امروزه یکی از وظایف آنها- که از اولویت اجرایی نیز برخوردار می‌باشد- تهیه‌ی گزارش‌های اقتصادی و کمک به روند مذاکرات مربوط به سیاست‌های بازرگانی است .تحولی که در دیپلماسی نوین خود را نشان داده است، چندجانبه شدن آن است. در دوران قبل از جنگ جهانی اول که روش دیپلماسی چندجانبه و غیردایم به وجود آمده بود، بعد از جنگ، جای خود را با کنفرانس‌های دیپلماتیک دایم عوض کرد. جامعه‌ی ملل پس از تأسیس خود که بعد از جنگ جهانی اول اتفاق افتاد- روش جدیدی در بررسی و مباحثات مربوط به مسائل سیاسی ابداع نمود. این روش دیپلماسی برپایی کنفرانس‌های دایمی بود که از طرف اندیشه‌وران غربی، «دیپلماسی پارلمانی» (دیپلماسی پارلمانتر) نامگذاری شده بود. دیپلماسی پارلمانی چهار ویژگی عمده داشت: اولی اختصاص مسئولیت بیشتر و تشکیلات نسبتاً منظم و دایمی، دومی انتقال و انعکاس مشروح مذاکرات و مباحثات به افکار عمومی توسط رسانه‌های گروهی و سومی تعیین روش‌های از قبل آماده شده به منظور تسهیل مذاکرات و نهایتاً رأی‌گیری با اکثریت می‌باشد.

به تغییر الگوهای نظم در چنین چرخه‌ای خواهد بود. در این میان دیپلماسی کشورها به ویژه کشورهای تجدیدنظرطلب، به شدت تحت تأثیر چنین چرخه‌هایی می‌باشد. در اینجا کشورهایی که سیاست تغییر وضع موجود و تغییر جایگاه خود را در چنین چرخه‌هایی دنبال می‌نمایند و خواهان پیگیری الگوی قدرت برتر در حوزه منطقه‌ای و جهانی هستند، در شکل‌دهی به دیپلماسی منطقه‌ای خود بیشتر از سایرین ملزم به توجه به تهدیدات و فرصت‌های ناشی از چنین چرخه‌ای خواهند بود. الگوی دیپلماسی منطقه‌ای آنها بر اساس تهدیدات مندرج در چرخه قدرت، به ویژه جنگ سرد مندرج در دوران گذار شکل می‌گیرد. به عبارتی روشن‌تر، کشورهایی که سیاست تجدیدنظرطلبانه را در چرخه قدرت دنبال می‌نمایند، با کنش‌های راهبردی مقابله کننده سایر قدرت‌های راضی از چرخه قدرت روبرو می‌شوند، لذا برای گذار از این مرحله و رفتن به نقاط فوقانی چرخه ملزم به طراحی دیپلماسی منطقه‌ای و جهانی خاصی هستند که این گذار را امکان‌پذیر سازد.

این موضوع یعنی چرخه قدرت و همچنین پیامدهای آن بر رفتار کشورها در سیستم بین‌الملل، موضوع آثار متعددی در روابط بین‌الملل بوده است. این آثار بر نقش قدرت و تحلیل ساختار سیستم بین‌الملل تأکید داشته و همچنین به پیامدهای آن در حوزه انتظارات سیاست خارجی توجه دارند. از سوی دیگر یکی از انتظارات تحلیلی آنها، تغییر قدرت و بروز جنگ و ستیز در روابط بین‌الملل می‌باشد.

قسمت اول.

انتهای متن/

ارسال نظر

آخرین اخبار