در مقابل عدالت، صفت ظلم و ستم می باشد که به معنای تجاوز و یا کوتاهی در مورد حق دیگران است.

نفرین این افراد حتی اگر کافر باشند مستجاب می شود!

به گزارش گلستان 24، دین مقدس اسلام، آیین مبارزه با ظلم و ستم در تمامی ابعاد آن است به نحوی که خداوند حکیم در ده ها آیه قرآن خود را از ظلم مبری دانسته و مردم را نیز از آن بر حذر داشته و ستمکاران را به شدت تهدید نموده است. اما باید دانست این عمل در خود آثار و پیامدهای دنیوی و اخروی سویی را به همراه دارد؛ چنانکه در این باره امیرالمومنین على (عَليه السَلام) می فرمایند: اَلبَغىُ يَصرَعُ الرِّجالَ وَ يُدنِى الآجالَ؛ ظلم و تجاوز، انسان را زمين مى زند و مرگ ها را نزديك مى سازد؛ و نیزحضرت محمد (صَلى الله عَليه وَ آله) بیان داشته اند: هر كس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نكند، دروغ نگويد و خلف وعده ننمايد، جوانمرديش كامل، عدالتش آشكار، برادرى با او واجب و غيبتش حرام است؛ و همچنین امام على (عَليه السَلام) اشاره می نمایند: مَنْ ظَلَمَ أَفْسَدَ أَمَرَهُ وَ مَنْ جَارَ قَصُرَ عُمُرُه‏؛ هر كس ظلم كند، امرش فاسد و عمرش كوتاه مى شود؛ و در جایی دیگر می فرمایند:أَعدَلُ النّاسِ مَن أَنصَفَ مَن ظَلَمَهُ؛ عادل ترين مردم كسى است كه با كسى كه به او ظلم كرده با انصاف رفتار كند.

علاوه بر این از رسول اكرم (صَلى الله عَليه وَ آله) روایت شده است که ایشان بیان داشته اند: هر كس از ظلمى كه در حق او شده گذشت كند، خداوند به جاى آن در دنيا و آخرت به او عزّت مى بخشد؛ و نیز فرموده اند: برترين جهاد آن است كه انسان روز خود را آغاز كند در حالى كه در انديشه ستم كردن به احدى نباشد.

همچنین رسول مکرم اسلام (صَلى الله عَليه وَ آله) در باب اقسام ظلم می فرمایند: ظلم سه قسم است: ظلمى كه خدا نمى ‏آمرزد، ظلمى كه مى ‏آمرزد و ظلمى كه از آن نمى‏ گذرد، اما ظلمى كه خدا نمى‏ آمرزد شرك است. خداوند مى ‏فرمايد: «حقا كه شرك ظلمى بزرگ است» و اما ظلمى كه خدا مى ‏آمرزد، ظلم بندگان به‏ خودشان ميان خود و پروردگارشان است اما ظلمى كه خدا از آن نمى ‏گذرد ظلم بندگان به يكديگر است؛ و در جایی دیگر اشاره می دارند: از نفرين مظلوم بترسيد اگر چه كافر باشد، زيرا در برابر نفرين مظلوم پرده و مانعى نيست.

منابع:

1-شیخ صدوق، من لا یحضر الفقیه ج 4 : 353

2-شیخ صدوق، خصال: 208

3-نوری، مستدرک الوسایل، ج 12: 99

4-علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 66: 382

5-آمدی، غررالحکم و دررالکلم: 345، 394

6-نهج الفصاحه: 164، 561.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار