قراردادهای بدون پشتوانه؛

توافق هسته‌ای موسوم به «برجام» را باید مناقشه انگیزترین موضوع مورد بحث در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی ایران در یکی‌ دو سال اخیر دانست.

چرا هیچ دانشگاه و پژوهشگاهی در قراردادهای پسابرجامی دخالت داده نشد؟!

به گزارش گلستان 24، توافق هسته‌ای موسوم به «برجام» را باید مناقشه انگیزترین موضوع مورد بحث در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی ایران در یکی‌ دو سال اخیر دانست. «برجام»، حاصل مدل تجربه شده سیاست‌ورزی حسن روحانی در عرصه بین‌الملل بود. وی که پیش از این و دوران حاکمیت دولت اصلاحات نیز با استفاده از رویکرد تساهل و عقب‌نشینی در برابر غرب، سعی در حل پرونده هسته‌ای ایران داشته بود. تلاش‌هایی که البته هیچ‌گاه نتوانست به حل پرونده مذکور منجر شود. روحانی بعدها در کتاب خاطرات خود راجع به همین مسئله می‌نویسد:‌«اروپا در مذاکرات تهران تعهد کرده بود تا زمانی که فعالیت نطنز آغاز نشده است، از ارجاع پرونده هسته‌ای به شورای امنیت جلوگیری کند ولی در بهمن ۱۳۸۴ در شرایطی پرونده هسته‌ای به شورای امنیت ارجاع شد که نطنز در تعلیق بود؛ بنابراین اروپا تعهد خود را نقض کرده بود.» وی در بخش‌های دیگری از همین کتاب نیز به نقض عهد مکرر غربی‌ها اشاره کرده است. با این حال؛ بحث ما در این مجال، حول دانشگاه خواهد بود.


 اگر چنان که رئیس‌جمهور اخیراً گفته است، قبول کنیم: «زندگی و دنیای ما، قبل و پس از برجام کاملاً با هم متفاوت است.‌» لاجرم این تفاوت را باید در سطح دانشگاه هم احساس کنیم. خاصه آنکه تمرکز اصلی مقامات دولتی در اظهارات پسابرجامی، تأکید بر انتقال تکنولوژی در این دنیای جدید بوده است! روشن است که اگر قرار باشد تکنولوژی از غرب به ایران منتقل شود، لاجرم دانشگاه‌ها هم باید درگیر این مسئله شده باشند. دانشگاه به عنوان مأمن برجسته‌ترین پژوهشگران کشور، ظرفیت و قابلیت بهتری برای سرپل قرار گرفتن در روند انتقال تکنولوژی خواهد داشت. لذا باید بررسی کرد در مقطع پسابرجام و رفت‌و‌آمدهای متعدد هیئت‌های تجاری غربی به کشور، چند قرارداد انتقال تکنولوژی منعقد شده و چه دانشگاه‌هایی در این روند، دخالت داده شده‌اند؟

طبیعتاً دانشگاه‌های برجسته کشور در این زمینه در اولویت خواهند بود. سؤال این است که هر یک از دانشگاه‌های تهران، شریف، امیرکبیر، علم و صنعت، شهید بهشتی و... در جریان انعقاد چند قرارداد پسابرجامی دخالت داده شده، کدام پژوهشکده‌های آنها درگیر بحث انتقال تکنولوژی از کشور مبدأ شده‌اند؟ از طرفی، رصد همکاری‌های بین دانشگاهی نیز جزئی از همین مسئله به شمار خواهد رفت. سؤال این است که برجام و تبعات ناشی از آن، چقدر توانسته است فعالیت‌های علمی دانشگاه‌های کشور در حوزه مبادلات علمی بین‌المللی را تسهیل و به تعبیر آقای رئیس‌جمهور، غل و زنجیرهای تحریم را از دست و پای آنها باز کند؟ به بیانی دیگر، آیا تأثیرات برجام بر دانشگاه‌های ایران آنقدر بوده است که بتوان از «زندگی پسابرجامی نهاد دانشگاه در ایران» سخن گفت یا نه؟!

آنچه روشن است، طی زمان سپری شده از آغاز اجرای برجام، هیچ دانشگاه و پژوهشکده علمی در روند انعقاد قراردادهای پسابرجامی دخالت داده نشده است. این واقعیت را می‌توان با جست‌وجوی کوتاهی در خبرهای مربوط به این موضوع در اینترنت دریافت. سؤال دیگری که در همین راستا مطرح می‌شود این است که آیا اصولاً قراردادی بوده تا بتوان از مسئله دخالت یا عدم دخالت دانشگاه در آن سخن گفت؟ بزرگ‌ترین قراردادهای پسابرجام را شاید بتوان خرید هواپیما از ایرباس و فعالیت مجدد پژو در ایران دانست. قرارداد با ایرباس، همانگونه که گفته شده است، تنها شامل واردات خواهد بود. قرارداد پژو نیز تاکنون محرمانه باقی مانده است و شواهد نشان می‌دهد خبری از دخالت دانشگاه‌ها در آن دیده نمی‌شود. به نظر می‌رسد ورود مجدد پژو به کشورمان، بدون پرداخت غرامت به علت بدعهدی‌های گذشته این خودروساز و عدم وجود بندی مبنی بر الزام این شرکت فرانسوی به انتقال تکنولوژی به ایران خودرو، دلایل اصلی محرمانه ماندن قرارداد مذکور بوده است.

بررسی‌های دقیق‌تر درباره قراردادهای ناشی از رفت‌و‌آمدهای هیئت‌های تجاری متعدد به ایران اما، آمار نگران‌کننده‌تری را فرا روی خواننده قرار می‌دهد. به عنوان مثال؛ اواسط بهمن ماه سال گذشته، مهدی پورقاضی عضو اتاق بازرگانی ایران با اشاره به همین مسئله گفته است:‌«از 145 هیئت اقتصادی که در ماه‌های اخیر برای سرمایه‌گذاری به تهران آمده‌اند، تنها یک مورد از صحبت با خارجی‌ها، منجر به جذب سرمایه خارجی شده و آن هم در حد شنیده‌هاست و هنوز در خصوص آن اطمینان ندارم.» طبیعتاً وقتی قرارداد و سرمایه‌گذاری‌ای وجود نداشته باشد، صحبت از مسئله انتقال تکنولوژی و بررسی نقش دانشگاه در این مسیر نیز بیشتر به شوخی شباهت خواهد یافت تا به یک واقعیت روی زمین و قابل بحث! روی هم رفته، به نظر می‌رسد جناب رئیس‌جمهور و همراهان ایشان، در ترسیم تفاوت‌های دنیای پیش و پس از برجام، تا حدی دچار اغراق و بزرگ‌گویی شده‌اند.

روح حاکم بر معادلات عرصه بین‌المللی نیز چنین حکمی نمی‌کند که به صرف انجام چند دوره گفت‌وگو و مذاکره، کشوری حاضر شود تکنولوژی پیشرفته خود را در اختیار دشمن ایدئولوژیک و رقیب استراتژیک خود در سطوح منطقه‌ای و جهانی قرار دهد. اروپا و امریکا در این خسَّت علمی و تکنولوژیکی هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند و البته در آن زبانزد نیز هستند! مروری بر تاریخچه موفقیت‌های علمی دانشگاهیان ایرانی نیز نشان می‌دهد که غرب، هیچ‌گاه- نه در زمان دولت سازندگی و اصلاحات و نه زمان دولت‌های نهم و دهم- قدمی برای انتقال تکنولوژی به ایران برنداشته است. طبیعتاً تغییر چنین رویکرد ثابت و لایتغیری- که از نتایج مستقیم استعمارگری چندصدساله غرب به حساب می‌آید- در اثر گفت‌وگویی چندماهه، خیال خامی بیش نخواهد بود. برای فهم «زندگی پسابرجامی نهاد دانشگاه در ایران» باید علاوه بر نقش پوچ دانشگاه در قراردادهایی که وجود خارجی ندارند، به تحریم مجدد یکی از برجسته‌ترین دانشگاه‌های کشور از سوی اتحادیه اروپا نیز اشاره کرد.

چندی پیش، خبر تحریم مجدد دانشگاه صنعتی شریف توسط اتحادیه اروپا، رسانه‌ای شد. مسئولان دانشگاه شریف نیز مناسب دیدند تا در یک موضعگیری سیاسی به سود دولت آقای روحانی، طی بیانیه‌ای اعلام کنند: «تحریم این دانشگاه هیچ ارتباطی با برجام ندارد!» این در حالی است که رئیس سابق این دانشگاه، نظر متفاوتی درباره همین موضوع داشته است. با این حال؛ بحث اصلی، این موضعگیری‌های متناقض نیست! بحث از واقعیتی به نام «زندگی پسابرجامی نهاد دانشگاه در ایران» است. واقعیتی که تحریم مجدد دانشگاه شریف نیز خواه ناخواه بخشی از آن خواهد بود. بر این اساس، اگر بخواهیم مطابق گفته جناب رئیس‌جمهور، مانند دنیای پیش و پس از تولد، به دنیای پیش و پس از برجام نیز ایمان بیاوریم، باید گفت به نظر می‌رسد دنیای پس از برجام، تا‌کنون دنیای خوبی برای دانشگاه نبوده است. همین!

منبع : روزنامه جوان

 

ارسال نظر

آخرین اخبار