حضور یک «پورن‌استار» در ایران به بهانه عمل جراحی بینی، بحث‌های زیادی را در فضای مجازی به راه انداخت تا آنجا که مسؤولان وزارت امور خارجه مجبور به پاسخگویی شدند و علاوه بر تایید حضور وی، علت عدم شناسایی او را تغییر نام بیان کردند.

ظهور سلبریتی‌های کوچه بازاری

به گزارش گلستان24، اما مهم‌تر از این مساله مصاحبه این بازیگر فیلم‌های مستهجن بود که از سویی ایران را «بهترین مکان برای عمل جراحی زیبایی» دانست و نکته مهم‌تر آنکه برخی زنان ایرانی را شبیه به هم‌قطاران خود دانسته و گفته بود خیلی‌ها در تهران شبیه پورن‌استارها هستند، هر چند این گزاره که یک پورن‌استار انگلوساکسون خود به این نتیجه رسیده که ایران (که عمده غربی‌ها حتی نامش را با عراق اشتباه می‌گیرند) محل مناسب برای عمل جراحی‌اش است نیز محل مجادله بوده است.

اما به هر جهت شگفتی گردشگران غیرایرانی از پوشش و آرایش زنان ایرانی، امری عادی به نظر می‌رسد ولی گذار پوشش و رفتار زنان جامعه انقلابی از پوشش تراز اسلامی به پوشش پورن‌استارها آن هم در مدت زمان بسیار کمی، نشان از یک جهش ذهنی و فکری می‌دهد که باید عوامل این پدیده عجیب را دریافت.

غالبا بازیگران، خواننده‌ها و در کل اقشاری که در هنر مردم‌پسند به شهرت می‌رسند لقب «سلبریتی» را به خود می‌گیرند و عامه مردم آنها را الگوی خود در سبک زندگی انتخاب می‌کنند و تلاش‌شان این است شباهت حداکثری به آنها پیدا کنند،  این در حالی است که برخی امروز، بیش از شباهت به سلبریتی‌ها، در پوشش و آرایش خود از بازیگران فیلم‌های مستهجن تقلید می‌کنند، و این بیانگر علاقه خاص به این شکل از محتوای رسانه‌ای است که می‌‌توان گفت شاید زندگی بسیاری از مردم را احاطه کرده است و نه‌تنها روال عادی به خود نگرفته که روز به روز بر بحران آن افزوده می‌شود تا حدی که گردشگران غربی-که در بین پورن‌استارها زندگی می‌کنند- را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است، در واقع سلبریتی بسته به «پسند» مردم است و گویا پسند برخی مردان ایرانی نه به سوی بازیگران سینما و تلویزیون که به پورن‌استارها سوق پیدا کرده و زن‌ها نیز در پی جلب رضایت مردان به این شکل درآمده‌اند.

 باید توجه‌ داشت زمانی که پورن‌استار‌ها تبدیل به الگوهای یک جامعه در امر پوشش و آرایش می‌شوند، در واقع این عمل به استقبال جامعه از این قشر و از این محتوا بازمی‌گردد و زمانی از کژروی جنسی  استقبال می‌شود که این غریزه در مسیر صحیح خود رفع نشده و جامعه به دنبال ارضای آن از طرق دیگر باشد، این استقبال گاه می‌تواند در قالب آسیب‌های اجتماعی به روابط خارج از هنجار جنسی بینجامد مانند «زنا»، «تجاوز»، «همجنس‌بازی» و... ولی گاه به دلیل اصل اقتصادی و معیار ارزانی و اصل دسترسی آسان، انسان‌ها کژروی خود را در قالب امر جنسی نمادین(پیکسلی) یا همان فیلم‌ها و محصولات رسانه‌ای مستهجن می‌گنجانند که بلایای آن آسیب‌های جبران‌ناپذیری بالاخص بر ذهن انسان‌ها دارد.

البته که بسیاری، ریشه‌های بحران جنسی را ناشی از عملکرد رسانه می‌دانند، رسانه اصلی‌ترین عامل تغییر ارزش‌های فرهنگی است و زمانی که ارزش‌ها تغییر کرد به همان طریق اولویت افراد نیز تغییر می‌کند و با تغییر اولویت شاهد رسمیت یافتن ناهنجاری‌ها یا ضدفرهنگ‌ها هستیم، به هر میزان قانون جامعه بر حجاب تاکید کند، مادامی که ارزش‌های هالیوودی بر ما حاکم باشد، نمی‌توانیم رفتار خود را طبق قانون و شرع منسجم کنیم.

رسانه با گنجاندن نشانه‌های جنسی در انواع محصولات رسمی (فیلم، سریال، موسیقی و...) و نیمه‌رسمی (فیلم و محصولات مستهجن) میل جنسی آنها را بیش از نیاز واقعی افزایش می‌دهد و با مرور زمان این احساس نیاز تشدید شده تبدیل به ذائقه مخاطب شده و همواره از خود و شریک جنسی انتظار ورای طبیعت انسانی را دارد. اما باید این نکته را یادآور شد که اگر غریزه جنسی در مسیر خودش برطرف شود و مقدم بر تحریک رسانه عمل کند، میل به  مصرف محتوای سخیف و مستهجن بسیار کاهش یافته و به عبارت دیگر انسانی که توسط غذای سالم سیر شود به هر میزان او را در معرض فست‌فودهای جذاب و لذت‌بخش قرار دهیم، باز هم نمی‌تواند به مصرف آنها علاقه‌ای نشان دهد.

از آنجا که بر ظاهر قانونی جامعه هنجار‌های اخلاقی حکومت می‌کند؛ این بحران‌های جنسی در کف جامعه ریشه دوانده و شروع به گسترش می‌کنند و زمانی که وسعت آن زیر زمین را فراگرفت، خود را به اشکال گوناگون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... در جامعه نشان خواهد داد که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد.

اسلام را می‌توان متعادل‌ترین دین به لحاظ توجه به نیازهای جنسی انسان دانست. از این جهت که برای غریزه جنسی به اندازه غریزه گرسنگی اهمیت قائل شده و در ریزترین اعمال جنسی نیز سفارشات خود را مطرح کرده، و رهبانیت را- که نماد آن رهبانیت مسیحی بود- بشدت مورد نکوهش قرار داده است،  پیش از این نیز مسیحیت راه رهبانیت را پیش گرفت و غرب به ‌علت فشار‌هایی که از جانب مسیحیت تقلبی در زندگی روزمره خود مشاهده کرد، علیه تمام دین شورش کرد و آنچه امروز به نام سرمایه‌داری، سکولاریسم و... می‌دانیم ناشی از رهبانیت مسیحی‌ است.

می‌توان گفت بیش از هر چیز نگاه عرف‌زده و غیراسلامی نسبت به امر جنسی موجب پدید آمدن این بحران شده است، متاسفانه این نگاه عامیانه و عرفی به نام اسلام گسترش یافته و بیش از هر قشری مسلمانان را به خود دچار کرده است و این نوع نگاه به  امر جنسی را- که ممدوح اسلام است- به عنوان یک پدیده شرم‌آمیز به خفا برده، این به خفا بردن فقط در سطح صحبت‌های روزمره رخ نداده،  بلکه در دانشگاه و ساختار علمی، رسانه، سیستم آموزش‌وپرورش و... امر جنسی قبیح محسوب شده و به هیچ عنوان درباره آن بحث و بررسی و آموزشی صورت نمی‌گیرد.

در صورت رفع نشدن غریزه گرسنگی بحران‌های اجتماعی شامل دزدی و انواع خرده‌بزهکاری‌های اقتصادی رخ می‌دهد اما درباره غریزه جنسی این اتفاق متفاوت است، اگر این غریزه انرژیک در مسیر خودش رفع  نشود صورت آتشفشانی به خود گرفته و نمودار بحران جامعه به شکل سینوسی درخواهد آمد و در رفتار روزمره شاهد نوعی افراط و تفریط خواهیم بود؛ همچنین سرکوب شدن غریزه جنسی، آن‌ را به  لایه‌های پیچیده فرهنگ منتقل می‌کند، این روزها «طلاق»، «تجاوز»، «همجنس‌بازی»، «ازدواج سفید»، «اسیدپاشی»، «پرخاشگری» و همه بحران‌هایی که به صورت افراطی در جامعه برجسته‌ می‌شود را ناشی از بحران جنسی در جامعه می‌دانند اما این نمودهای بارز و تک‌علتی بحران جنسی است، بسیاری از بحران‌های اجتماعی- سیاسی و حتی اقتصادی ذیل این پدیده تعریف می‌شود اما به دلیل آنکه از ساختار پنهان روانشناختی و ناخودآگاه به رفتار انسان‌ها نفوذ کرده، شاید نتوان آن را به صورت واضح و روشن تبیین کرد.

در نهایت این مساله مطرح می‌شود که بحران جنسی در سراسر جهان فراگیر شده و نخستین پیامد آن فروپاشی ساختار خانواده است، هم‌اکنون متولدان دهه 60 در حال تجربه این بحران هستند، متولدانی که در ساختار سنتی و دینی رشد یافته‌اند و خانواده را هنوز به عنوان گروه مرجع می‌شناسند اما دیری نخواهد پایید که دهه هفتادی‌ها و هشتادی‌ها به این مرتبه خواهند رسید، نسل‌هایی که جامعه‌پذیری و بلوغ‌شان توسط رسانه و نه خانواده رخ داده است و در واقع مقاومت چندانی نسبت به امواج فرهنگی رسانه‌ها ندارند. بدین جهت برای حفظ بقای ساختار خانواده و جامعه و جلوگیری از رفتارهای نابهنجار رسانه‌ها باید قابلیت بازتولید ارزش‌های انقلابی و اسلامی را به‌دست بیاورند و این امر میسر نخواهد شد مگر آنکه قرائت صحیحی از اسلام بویژه پیرامون امر جنسی به‌دست آید، آنچه تا امروز از رسانه‌ها شاهد بوده‌ایم جز بازتولید رهبانیت مسیحی نبوده ‌است؛ رهبانیتی که پیامد آن ولنگاری و اباحه‌گری کنونی غرب است.

* گزارش از محسن شهمیرزادی کارشناس علوم اجتماعی/خبرنامه دانشجویان ایران

 

ارسال نظر

آخرین اخبار