آشتی با کتاب، با قید فوریت و تعجیل و پروژه های نخ نمای دستگاه های دولتی حل نمی شود و باید یک سند جامع چند ساله با رویکردهای فراوان در نظر گرفت و آن را به تحولات کشور گره زد.

آشتی با یار مهربان؛ شاید وقتی دیگر

به گزارش گلستان ۲۴؛ به نقل از مهر، همه ساله با آغاز هفته کتاب و کتاب خوانی مسئولان فرهنگی کشور به یکباره نگران سرانه مطالعه در کشور می‌شوند و با مقایسه آن با سایر کشورها، میزان سرانه مطالعه را اسفبار و در مقاطعی وحشتناک عنوان می‌کنند. در همین راستا و به منظور آشتی مردم با کتاب اقدامات متعددی با قید فوریت و تعجیل تصویب می‌شود.

برگزاری مراسم رونمایی از کتاب، برگزاری مسابقه نقاشی و انشا نویسی در خصوص کتاب، برگزاری مسابقات کتابخوانی، نصب بنر و گرامیداشت هفته کتاب و کتابخوانی در سطح شهر، تجلیل از کارکنان کتابخانه های کشور و درخواست از ائمه جمعه و جماعات به اختصاص دقایقی از سخنرانی خود به مقوله کتاب و غیره بخشی از این پروژه تکراری و نخ نمای متولیان فرهنگی کشور است که پوشه آن هر سال در همین ایام از زونکن «راهکارهای افزایش سرانه مطالعه کتاب در کشور» بیرون آورده می‌شود و پس از گردگیری و ارسال بخشنامه با قید فوری دوباره برای استفاده مجدد در سال بعد در داخل زونکن قرار داده می‌شود!

اما به راستی چرا مردم دیگر کتاب نمی‌خوانند؟! چرا میزان سرانه مطالعه ایرانیان به شدت افت کرده است؟ بدون تعارف باید بپذیریم به دلایل متعدد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ذائقه مردم دچار تغییرات ماهوی شده است و این تغییر ذائقه از پوشاک و گفتار دیده می‌شود تا نحوه تفریح و تغذیه روح و جسم.

افزایش وسایل ارتباط جمعی، گسترش دامنه تفریحات مردم، مشکلات اقتصادی عدیده، جایگاه کمرنگ فرهنگ نزد مدیران و مسائلی از این دست را می‌توان تنها بخشی از دلایل عمده بی مهری به یار مهربان دانست.

در حقیقت باید اذعان کرد به دلایل ذکر شده، بسیاری از جمعیت کشور فرصتی برای مطالعه نمی‌یابند یا نیازی به مطالعه احساس نمی‌کنند و حتی می‌توان گفت از مطالعه لذتی نمی‌برند. اما این همه داستان نیست و دردمندانه کسانی که فرصت مطالعه دارند و از خواندن کتاب هم لذت می‌برند این روزها کمتر به مطالعه می‌پردازند.

قیمت بالای کتاب و نبود کتاب مناسب مهم‌ترین علت کاهش رغبت کتابخوانان به یار مهربان شده است.

در حقیقت وقتی نوشتن کتاب کفاف زندگی نویسندگان را نمی‌دهد، نویسندگان عطای نوشتن را به لقایش می‌بخشند و در مقابل کتاب‌هایی که ارزش خواندن ندارند و بی محتوا هستند وارد بازار می‌شوند و میدان دست افرادی می‌افتد که با کپی کردن، یک هفته‌ای کتاب می‌نویسند! ماحصل این چرخه معیوب افزایش کتاب‌های کم رنگ و لعاب است. سوگمندانه نتیجه این واقعه چیزی جز دل‌زدگی مخاطب از کتاب را به همراه ندارد.

اوضاع نابسامان کتاب و کتاب خوانی ماحصل یک شب و یک هفته نیست که با ارسال چند بخشنامه و اجرای چند مراسم، مردم به یکباره از خواب غفلت بیدار شوند و شب جلوی کتابفروشی ها آتش روشن کنند تا صبح علی الطلوع، کتاب مورد نظرشان را ابتیاع کنند! تغییر ذائقه مردم در طول سالیان شکل گرفته است و شاید برای مزه دار کردن مطالعه در ذائقه مردم مجبور شویم یک یا چند نسل را آموزش دهیم.

دستمزد پایین نویسندگان، نویسندگی را در زمره کارهای دلی قرار داده است و یقیناً برای دل کار کردن هم حد و حدودی دارد. شاید اگر در این سال‌ها بخشی از پولی را که برا ی فوتبال مملکت هزینه می‌کنیم برای حمایت از نویسندگان هزینه می‌کردیم، امروز کاسه چه کنم چه کنم دست نمی‌گرفتیم.

در پایان باید گفت یگانه راه آشتی مردم با یار مهربان برنامه ریزی گسترده و گره زدن تحولات مختلف فرهنگی، هنری، سیاسی، مذهبی، آموزشی به مقوله کتاب است. در حقیقت تهیه و تدوین یک سند جامع چند ساله با رویکردها و مشوق‌های فراوان، شاید بتواند بخشی از آب رفته را به جوی باز گرداند. البته شاید…

 

ارسال نظر

آخرین اخبار