رسالت بزرگی به دوش آموزش و پرورش و مسئولین مدارس و اولیا و مربیان است. اصلاح بسیاری از معضلات فرهنگی جامعه در گرو نحوه‎ی تعلیم و تربیت انسان ها در مدارس است.

مروری بر وضعیت تدریس اجتماعی در مدارس

عوامل متعددی در هرجامعه، در تعیین انگاره های فرهنگی آن جامعه نقش دارد. اما برخی از این عوامل از برخی دیگر پررنگ تر هستند. شاید بتوان رسانه های جمعی را یکی از عوامل تاثیرگذار در تعیین انگاره های فرهنگی هر جامعه دانست. اما باید اقرار کرد که از رسانه ها پررنگ تر و تاثیرگذارتر، آموزش و پرورش است. چراکه هر انسانی کلیدی ترین دوران زندگی خود را در مدرسه می‎گذراند.

مروری بر وضعیت تدریس اجتماعی در مدارس

اگر دوران مدرسه را برای هر فرد از سن ۷ تا ۱۹ سال در نظر بگیریم؛ در نتیجه هرفرد بخشی از دوران کودکی، دوران نوجوانی و بخشی از دوران جوانی خود را در مدرسه می گذراند؛ و این دوران ها کلیدی ترین دوران زندگی هرفرد است که شاید بتوان گفت شخصیت هرفرد در همین دوران تعیین می شود. فردی که شخصیت وی در این دوران شکل داده شده است، انسان فردای همین جامعه است.
نتیجه آنکه: رسالت بزرگی به دوش آموزش و پرورش و مسئولین مدارس و اولیا و مربیان است. اصلاح بسیاری از معضلات فرهنگی جامعه در گرو نحوه‎ی تعلیم و تربیت انسان ها در مدارس است.
اما اگر بخواهیم کمی مصداقی و جزء به جزء راجع به مقوله ی تربیت در دوران مدرسه صحبت کنیم؛ باید پیرامون دروسی که در مدارس تدریس می شوند صحبت کنیم. از این منظر می توان گفت که این دروس به دو دسته ی کلی دروس آموزشی و پرورشی تقسیم می شوند. دروسی مانند: ریاضیات، علوم تجربی، زبان عربی و انگلیسی و... در دسته ی اول و دروسی مانند درس تعلیمات اجتماعی، تاریخ و جغرافیا، دین و زندگی، تفکر و سبک زندگی و... در دسته ی دوم قرار می گیرند.
به عنوان مثال درست تعلیمات اجتماعی یکی از دروسی است که بیشتر ناظر به جنبه های تربیتی و پرورشی است و در تعیین انگاره های فکری و فرهنگی دانش آموزان نقش به سزایی می‎تواند داشته باشد. اما همواره در میان سایر دروس مظلوم واقع می شود. بسیار دیده می شود که مدیریت یک مدرسه، از آنجا که این درس را در قیاس با درس هایی مانند علوم تجربی و ریاضی و... کم اهمیت تلقی می کند؛ برای این درس برنامه ریزی جدی نمی کند. مثلا همان دبیری که ادبیات فارسی درس می دهد را برای تدریس در تعلیمات اجتماعی به خدمت می گیرد! آن فرد غیر متخصص می آید و بخش هایی از کتاب را به دلخواه خود حذف می کند و مابقی را از روی کتاب برای دانش آموزان روخوانی می کند و در پایان هم به همه نمره ی ۱۹ و ۲۰ می دهد و تمام!
لذا لازم است که مسئولین آموزش و پرورش، به جنبه ی پرورش در این سازمان توجه جدی نمایند و برای دروسی مانند تعلیمات اجتماعی که جنبه ی پرورشی دارند؛ برنامه ریزی صحیحی داشته باشند. هم اکنون دروس آموزشی مورد توجه بیشتر هستند و می توان گفت که برخی مدارس عملا به کلاس کنکور بیشتر شبیه هستند تا آموزش و پرورش!
هفته‎ی گذشته ناهید فلاحیان مسئول گروه مطالعات اجتماعی دفتر تألیف کتب درسی در مصاحبه با ایلنا مواردی را پیرامون تالیف کتب تعلیمات اجتماعی در نظام جدید آموزش و پرورش مطرح کرد و گفت: «کتاب‌های قبلی جنبه دانشی داشته‌اند و ما سعی کرده‌ایم در تألیف کتب جدید، دانش‌آموزان را با موضوع درگیر کنیم و از طریق فعالیت‌ها و عکس‌هایی که برای درس‌ها در نظر گرفته‌ایم دانش‌آموزان را به این سمت هدایت می‌کنیم.» وی همچنین گفته است: « رویکرد ما کاوشگری است و بچه‌ها را به استفاده از منابع دیگر تشویق می‌کنیم، در کتاب‌های ضمن خدمت به معلم‌ها تأکید کرده‌ایم که بچه‌ها قبل از هر تحقیقی راهنمایی شوند و والدین و دانش‌آموزان به‌زحمت نیفتند و بهترین راه هم این است که کتابخانه‌های مدرسه تجهیز شوند.»
اصل این رویکردی که در مسئولیت دفتر تالیف کتب درسی به وجود آمده است، خوب و مبارک است. اما توجه به چندنکته ضروری است:
۱- صرف وجود کتب خوب و کاربردی در دروسی مانند تعلیمات اجتماعی یا دین و زندگی و... کفایت نمی کند. شاید بتوان گفت بیشتر از ۵۰ درصد ماجرا به عهده ی دبیری است که تدریس این دروس را به عهده می گیرد. اداره ی آموزش و پرورش با همکاری دانشگاه فرهنگیان باید بتوانند تحولی در تدریس دروس تربیتی-نظیر درس تعلیمات اجتماعی، دین و زندگی، درس سبک زندگی و تفکر و...- ایجاد کنند. استفاده از دبیر غیر متخصص باید در مدارس ممنوع اعلام شود. دبیر تعلیمات اجتماعی باید تحصیلات مرتبط با این درس داشته باشد. از سوی دیگر باید آموزش مهارت های ارتباط با دانش آموزان به این دبیران آموخته شود. چراکه اگر دبیر نتواند با دانش آموزان ارتباط خوبی برقرار کند؛ نمی‎تواند روی آنها تاثیر بگذارد.
۲- باید «شیوه ی آموزشی حافظه محور» در دروس مذکور، از میان برداشته شود و شیوه های نوین آموزشی نظیر «آموزش تجربه محور» جایگزین آن شود.
درس تعلیمات اجتماعی یا دین و زندگی و... دروسی نیستند که در آن از دانش آموز خواسته شود تا بندبند کتاب را حفظ کند و در امتحان کتبی پیاده کند و نمره ی قبولی بگیرد و بعدهم همه چیز را فراموش کند! متاسفانه این دروس، هم اکنون به همین صورت حافظه محور تدریس می شوند. این شیوه شاید در مورد درسی مانند زبان انگلیسی، عربی و فارسی پاسخگو باشد؛ اما در دروسی که جنبه ی تربیتی و پرورشی دارند؛ شیوه‎ی آموزش حافظه محور شیوه‎ی ناکارمدی است.
این دروس باید به شکل کاملا کارگاهی و تجربه محور تدریس شوند تا بر روی دانش آموز، آن تاثیر فرهنگی مطلوب را بگذارد. بسیاری از تمرین های کارگاهی که هم اکنون در کتب تعلیمات اجتماعی وجود دارد عملاً مورد بی‎توجهی دبیر و دانش‎آموز قرار می‎گیرد.
۳- باید در تدریس این دروس به دانش آموزان، مسئله‎ی «استفاده و خشنودی»-که یکی از نظریه های معروف در علوم ارتباطات اجتماعی است- توجه ویژه شود.
دانش آموز باید از ارتباط با درس تعلیمات اجتماعی خشنود شود. زنگ اجتماعی، زنگ دینی، زنگ پرورشی و... باید بهترین ساعات برای یک دانش آموز در مدرسه باشد. محیط کلاس، متن کتاب، تصاویر و نگاره های موجود در کتاب، شیوه ی مدیریت کلاس توسط دبیر، نحوه ی تدریس او، نحوه ی برقراری ارتباط با دانش آموزان و... عواملی هستند که در خشنودسازی دانش آموز از این درس نقش به سزایی دارند.
۴- و در آخر باید گفت که معضلات فرهنگی و اجتماعی موجود در جامعه باید در راس سیاست های تدوین کتب تعلیمات اجتماعی،دین و زندگی و... قرارگیرد. برخی از چیزهایی که در تدوین این کتب مورد توجه قرارگیرد عبارتند از:
 نهادینه سازی فرهنگ تفکر، عقل محوری، رفتار مبتنی بر منطق. (به منظوراصلاح رفتارهای فرد در جامعه)
 نهادینه سازی فرهنگ نقدپذیری، نقدکردن و مورد نقد قرارگرفتن. (به منظور جا انداختن فرهنگ امربه معروف و نهی از منکر)
 آموختن تفاوت های زندگی جمعی با زندگی فردی، لزوم رعایت برخی مصالح در زندگی جمعی. (به منظور رعایت و احترام به قوانین در جامعه)
 آموختن مهارت های ارتباطی به شکل مفصل و مبسوط. از ارتباطات فردی. از ارتباط با خویشتن گرفته تا ارتباطات اجتماعی و مقوله ی رسانه های جمعی. (به منظور حل کردن معضلات ناشی از ارتباط های ناصحیح)
 آموختن فرهنگ اقتصادی. مسائلی از جمله ضرورت مصرف برحسب نیاز، پرهیز از مصرف گرایی، پرهیز از تنوع طلبی مفرط و بیجا و... . (به منظور حل کردن مشکلات اقتصادی جامعه که ناشی از نبود فرهنگ صحیح اقتصادی است.)
و چندین و چند مورد دیگر که بیان مبسوط آنها از حوصله‎ی مخاطب این متن خارج است.
ناهید فلاحیان؛ مسئول گروه مطالعات اجتماعی دفتر تألیف کتب درسی همچنین گفته است: « در پایه هشتم، سواد رسانه‌ای را به بحث گذاشتیم و می‌گوییم که چگونه از رسانه‌ها استفاده کنیم...»
توجه به این نکته را نیز باید میمون و مبارک دانست. چراکه بعد از مدرسه می توان گفت که رسانه ها بیشترین نقش را در شکل‎دهی فرهنگ جامعه دارند. فردی که از مدرسه فارغ می شود و وارد جامعه می شود، مهار تربیتی خود را از مدرسه می گیرد و عملاً به رسانه های جمعی می‎سپارد. 
در حال حاضر پرمخاطب ترین رسانه های دنیا در دست گروه هایی است که سیاست های شوم آنان بر انسان های آگاه و روشنفکر پوشیده نیست. لذا لازم است تا دانش آموزان مهارت ارتباط با رسانه های مختلف را در درسی مانند تعلیمات اجتماعی بیاموزند و بدانند که کدام رسانه را به عنوان دوست برای خود انتخاب می کنند تا در آخرت مصداق کسانی نباشند که می گویند:«لیتنی لم اتخذ فلاناً خلیلاً».
امیدواریم سیاست های جدید و صحیح مسئولین دفتر تالیف کتب درسی کامل تر شده و با حسن اجرای مسئولین وزارت آموزش و پرورش به سرمنزل مقصود برسد.

ارسال نظر

آخرین اخبار