وبلاگ "بیمارستان دریایی" نوشت:

این روزها هرچه فکر میکنم نمیفهمم چگونه انقلاب و کشورم به دست نه، به چنگ شما افتاد؟.. " من مانده ام در این همه سال که شما دیپلمات بودید و با پول بیت المال ازین هتل به آن هتل، ازین کشور به آن کشور، ازین سفارتخانه به آن سفارتخانه میرفتید، دقیقا از آداب مذاکره چه یاد گرفته اید؟! فقط باکلاس تر شده اید ؟! و اسمتان را لبه آستین پیراهن تان تکدوزی میکنند؟! آن هم با حروف انگلیسی!.."

رییس جمهور: تریبون های بزرگ در دست آدم های کوچک!

فرار روبه جلوی این تیم ظریف! هم در این مقطق آزادسازی بنزین و رها کردن مسکن مهر و حذف یارانه و گران کردن نان و برق و گازو.... دیگر از شدت گریه، خنده دار شده ! یک ضرب المثل مصری هست که میگوید: بلایی بر سر خودم می آورم که دشمنم هم نتواند!! آقایان علاوه بر اجازه بازرسی و مصاحبه با دانشمندان هسته ای ، قول مصاحبه با "پرسنل نظامی" مان را هم به دوستان 5+1 شان داده اند... بله، "تحقیر" هم به "تهدید" و "تحریم" اضافه شد!

آیا دوسال مذاکره با آمریکا ،ایران را امن تر کرده است؟ یا سایه ی جنگ های نیابتی را بر کشور آوار کرده است؟ آیا احترام به پاسپورت ایرانی بازگردانده شده؟ یا نوجوانان ایرانی در فرودگاه کشور همسایه مورد تعرض قرار میگیرند! و ایران حتی برای انتخاب نماینده ی خود در سازمان ملل هیچکاره است؟

هیچ کس به اندازه من نمیداند جنگ چقدر تلخ، جانکاه و کشنده است. جنگ برای بعضی ها از سال 59 شروع شد و سال 67 هم تمام شد... جنگ برای بعضی ها اصلا شروع نشد که تمام بشود! از اول تا آخرش را در آغوش کشورهای 5+1 گذراندند. اما برای من که پدرم هیچ وقت به خانه برنگشت تا همین لحظه و همین ثانیه ادامه دارد. جنگ برای ما هیچ وقت تمام نشد.. جنگ مثل یک موج بزرگ، یک سونامی عظیم، لایه لایه ی زندگی ما را در بر گرفت.. توی مشتش، بعد همینطور پیچید و پیچید و پیچید.. در جنگ عاشق شدیم. در جنگ به دنیا آمدیم. در جنگ بزرگ شدیم. در جنگ درس خواندیم. در جنگ ساخته شدیم..

من از جنگ نمیترسم. من بهتر از هرکسی میشناسمش..  اما هر وقت به چشمهای علیرضا و آرمیتا نگاه میکنم، به راهی که باید بیایند تا به الانی که من هستم برسند اگر زنده بمانند، دلم میخواهد بمیرم..

این روزها هرچه فکر میکنم نمیفهمم چگونه انقلاب و کشورم به دست نه، به چنگ شما افتاد؟.. " من مانده ام در این همه سال که شما دیپلمات بودید و با پول بیت المال ازین هتل به آن هتل، ازین کشور به آن کشور، ازین سفارتخانه به آن سفارتخانه میرفتید، دقیقا از آداب مذاکره چه یاد گرفته اید؟! فقط باکلاس تر شده اید ؟! و اسمتان را لبه آستین پیراهن تان تکدوزی میکنند؟! آن هم با حروف انگلیسی!.."

پ ن: پاراگراف آخر را حسین قدیانی نوشته در وطن امروز: کربلا درس "گندم ری" است.

 

انتهای پیام/

ارسال نظر

آخرین اخبار