تقدیم به شهدای غواص کربلای چهار

ازآنجا که مارکسیسم دردهه نود سقوط کرد لیبرالیزم درصدد جهانی سازی خود برآمد که ازآن به عنوان جهانی سازی-گولیبالیزیشن-یاد کرد.درچنین فضای فرهنگی غرب با نظام رسانه ای وتبلیغاتی وقدرت پروپاگاندای خود ارزشهای نسبی غربی راترویج داد که به گسست انسان شرقی از تاریخ قدسی خود منجر شد

ازایدئولوژی اندیشی انسان مدرن تا اپورتونیسم های آخرالزمان؛

گلستان 24 ، بیشک باید رنسان را نقطه عطفی درتاریخ غرب وبالطبع درتاریخ بشری تصور کرد چراکه انسان غربی با نوعی از جهان بینی خداحافظی میکند وبه خلق جهان بینی خویش میپردازد. اتفاقی که درطول تاریخ بشر سابقه نداشت. عبور از تفکر اسکولاستیکی و تولد اومانیسم.

متفکرانی چون کالوین در رفرمیسم اجتماعی وکشیشان پروتستاتی چون لوتر نقش به سزایی در تدفین جهان کلیسایی داشتند. کسانی چون ماکیاولی نیز با تاکید بر نفی ایده آلیسم و زندگی وحرکت در جاده رئالیسم به نوعی غرب را از اسطوره اندیشی به جهان واقعیت انگاری پرتاب کردند ودوران روشنگری را رقم زدند که بشر از سویی به نفی دین پرداخت اما ازسویی دیگر خود دین جدید رابه ارمغان آورد.

اپورتونیسم

دراین سطح شاهد تنزل اسطوره اندیشی غربی وتفکر الهی به ایدئولوژی بشری هستیم که به نوعی هبوط معنایی دربستر تاریخی راشاهدیم. ایدئولوژی بشری نیز به دلیل مواجه متفاوت اندیشمندان حوزه نظری درحوزه تاریخی وجغرافیایی که میتوان ازآن به عنوان زیستجهان یاجغرافیایی فرهنگی ازآن یاد کرد به ارائه ساختارهای کلان سیاسی رسیدندند که درحقیقت در پارادایم مدرنیته-اومانیسم-تعریف شده اند.

این پارادایمها عبارت بودنداز مارکسیسم٬فاشیزم ولیبرالیزم.باوجود تفاوت واحتمالا تعارضهای روبنایی که بین این سه مدل سیاسی وجود داشت باید اعتراف کرد زمین وزمینه این سه نظام سیاسی درغرب واومانیسم ریشه داشته لذا مبداومقصد به نفی دین ومتافیزیک وهرنوع افق می انجامید هرچند دربرخی موارد زاویه های دید چنانچه اشاره شد بعضا درتقابل بودند.

بعداز فروپاشی نازیسم وشکل گیری جنگ سرد نوعی هویت اندیشی وجنگ هویتی بین دوقطب شکل گرفت که به معنایی درصدد حذف یکدیگر واصالت دادن به خود بودند.اما ازآنجا که مارکسیسم دردهه نود سقوط کرد لیبرالیزم درصدد جهانی سازی خود برآمد که ازآن به عنوان جهانی سازی-گولیبالیزیشن-یاد کرد.

درچنین فضای فرهنگی غرب با نظام رسانه ای وتبلیغاتی وقدرت پروپاگاندای خود ارزشهای نسبی غربی راترویج داد که به گسست انسان شرقی از تاریخ قدسی خود منجر شد ونوعی غربزدگی رابه ارمغان آورد که نه به مانند انسان سنتی دهه سی وچهل وپنجاه به عالم قدس می اندیشد وعمل میکند ونه به مانند انسان دهه شصت ایدوئولوژیک (ازجنس مارکسیسم٬اسلامی ویاحتی لیبرالیزم)است!

چنین انسانی با یک برداشت معرفتی سطحی از زیستجهان اجتماعی فردی به تعبیرمولانا چون شیران علم خواهند بود که (ماهمه شیریم شیران علم/حمله مان از باد باشد دم به دم!)ابن الوقت هستند وهویت ستیزند وهویت گریز! این تیپ افراد افقی درزندگی خویش چه درعرصه اجتماعی وتاریخی وچه فردی نمیبینند وبا نوعی انسداد معرفتی مواجه اند که درنهانخانه فکرواندیشه انان نیهیلیزم تارهای عنکبوتی خویش را تنیده ومفهوم تعالی به معنای دینی وترانساندانس به معنای فلسفه مدرن ویا هرمفهومی که تعهد ایدئولوژیکی رابرایش یادآور شود نفی میشود لذا آرمانگرایی چنانکه ماکیاول نفی کرده بود ازاو انسان واقعگرایی میسازد که چون حیوانی درنده ازهر فرصت تاریخی برای خواهش های نفسانی خویش میبیند وبه تعبیرهابز گرگ سان به طعمه هاحمله میکند تا نشان دهد که چگونه به اصالت سود واصالت فایده معتقداست.

چنین تیپهای سیاسی درعرصه سیاست را اپورتونیستهایی مینامیم که از معرفت قدسی بریده واز معرفت مدرن به شکل ایده آلیستی به واقعگرایی هبوط کرده ونهایتا تبدیل به فرصت طلباتی شدندکه جز به منافع خویش به چیزی نمی اندیشند واین گونه است که ساحت مدرن به تمامیت می رسد وباید باردیگر درانتظار گشایش ساحت قدس بود.‌‌‌

نقطه تولد اومانیسم به عنوان یک جهان بینی درتقابل با تفکرالهی درغرب درساحت تاویل به تبیین ساختارهای سیاسی منجرشدکه به آن درسطور بالااشاره شدو وتداوم چنین وضعیتی-اصالت انسان وهرمنوتیک-به تنزل رفتار انسان ازساحت ایدئولوژیکی به فردی درقالب تبدیل ایده به واقع رخ داد ونهایتا تنزل رفتار ایدئولوژیکی ازجنس لیبرال به رفتارفردی در راستای تامین منافع فردی که پیشتر درلیبرالیزم ازآن به اصالت سود وفایده وعملگرایی یادشد.

استمرار اندیشه مدرن به عزیمت تاریخی آن از رنسان به نیهیلیزمی خط پیداکرد که حاصل آن انسانی است که دیگر به تعبیرنیچه انسان نیست وحیوان بودن خویش راپذیرفته واز حیوان انتظاری جزاین نمیتوان داشت که تنها به خود ورفع نیازهای غریزی خویش بیاندیشد ورفتارکند وواقعگرایی لیبرالی در دام اپورتونیسمهای سیاسی حاصل از این سیستم فرهنگی سیاسی دفن شوند وباید درانتظار گشایش ساحت قدسی بود که درآن انسانها درساحت فرشته خویی باردیگر برانسان بودن خویش صحه بگذارند...‌مگر خضر مبارک پی تواند....

نویسنده : حسین پایین محلی

ارسال نظر

آخرین اخبار