لیبرالیزم ومیلیتاریزم

روشنفکران مدرن عصر سنت کلیسایی راعصر تاریک اندیشی میدانستند که درآن استبدادکلیسایی حاکم بود وخشونت دینی لذا باطرح سکولاریزم درصدد به حاشیه راندن دین شدند اما انگار استبداد درتاریخ بشر همواره نقابهای گوناگونی داردکه باافتادن یکی نقاب دیگری بااسم دیگر دارد!

عقلانیتی که به تعبیر وبر جهان آینده راتبدیل به قفس آهنین میکند!

حسین پایین محلی

گلستان24 ،  چند سال پیش حقیرمقاله ای خواند درباب پولیس درمحاصره پلیس! به راستی آیاامروز جهان که تبدیل به شهر شده وشهری که جهانی گشته درمحاصره پلیس هاست؟ چرا؟!

روشنفکران مدرن عصر سنت کلیسایی راعصر تاریک اندیشی میدانستند که درآن استبدادکلیسایی حاکم بود وخشونت دینی لذا باطرح سکولاریزم درصدد به حاشیه راندن دین شدند اما انگار استبداد درتاریخ بشر همواره نقابهای گوناگونی داردکه باافتادن یکی نقاب دیگری بااسم دیگر دارد!

متفکران مدرن بانفی جهان الهیاتی دوره به اصطلاح قرون وسطی وباطرح نظریه تنازع بقا وبسط آن به حوزه انسان وجامعه انسانی باردیگر پای استبداد را به شکل دیگری درقالب عقلانیت ابزاری بازگذاشتند!

بشرمدرن عصرقدیم راجهنمی فرض کرد که ازآن به سمت اوتوپیای مدرن درآینده میرود وتفکر دکارتی به علم وپس ازآن به تکنیک تبدیل شد تا جهان را تبدیل به دهکده ای کند که باعقلانیت ابزاری وبری مدیریت کند!عقلانیتی که به تعبیروبر جهان آینده راتبدیل به قفس آهنین میکند!

آیا دهکده جهانی کنونی که با تکنیک مدیریت میشود همان زندانی نبود که بشر درقرون وسطی سودای رهایی ازآن را درسر می پروراند وانسان مدرن از آن فرارفت؟!

بازگشتی به آینده! آینده ای که میله های قفسهای دوره قرون وسطی رابرداشت وزندان نامریی رابرای بشر رقم زد!زندان شهر باتعلقات غریزی که سرمایه داران تولید ومصرف میکنند وشهروندان نظم نوین جهانی پیچ ومهره های این زندان بزرگند که با تلوزیون وتصویر وتبلیغات وسکس وموادافیونی سرگرم وغافل میشوند واگرنشدند با پلیس سرجایشان مینشینند! پولیس درمحاصره پلیس!

اگر روزگاری اندیشمندان دوره روشنگری پس از دفن تفکر کلیسایی به مدلهایی نژادی فاشیسم وماتریالیسم تاریخی مارکس وکانت وعده داند وفاشیسم جنگ جهانی رارقم زد که درآن ملیونها انسان بیگناه مردند ومارکسیسم تبعیدگاه بزرگ سیبری رارقم زدلیبرالیزم نیزفاجعه ناکازاکی وهیروشیما را درتاریخ ثبت کرد واین چیزی نبود جز پرده برداری از ماهیت عقلانیت ابزاری وعقل یونانی که پس از عصر کلیسایی دوباره احیاشده وبه علم وسپس تکنیک تبدیل گشته که به تصرف درطبیعت وتاریخ پرداخته پس ازآن باتبدل جامعه انسانی به داروینیسم اجتماعی ضرورت بقای خود را درحذف میبیند واینگونه است که عقلانیت به جامانده ازعصر روشنگری -لیبرالیزم-دیروز پس ازحذف فاشیسم ومارکسیسم درصدد تبدیل خودبه هژمونی برآمد وامروز باتبدیل شدن به نظامی ترین سیستم وسیستم نظامی سودای امپراطوری برجامعه جهانی رادارد!

لیبرالیزم چنانچه برخی متفکران انتقادی فرانکفورتی گفتند توتالیتاریسم صنعتی است که به نوعی به مهندسی اجتماعی پرداخته ویک الیگاریشی آهنینی ایجاد کرده که درصدد است هرنوع آگاهی تاریخی  واجتماعی راتحریف کند وبه تعبیراندیشمند آمریکایی سی رایت میلز درکتاب نخبگان قدرت تبدیل به میلیتاریسم شد . بله!پولیس درمحاصره پلیس! واینگونه تفکرمدرنی که که انسان را از قید مسیحیت رهاند خود بزرگترین زندان تاریخ و ونظامی ترین سیستم وبزرگترین ساختار امنیتی رابه راه انداخته که کل جهان را به مثابه جنگلی میبیند که هرلحظه امکان حمله یک درنده-به زعم آنان تروریست-وجود دارد واین به زعم لیوتار به همان تناقضی برمیگشت که دراندیشه مدرن وجود داست وانروز درقامت لیبرالیزم مشاهده میشود.

میلیتاریسمی پنهانی که قابل انفکاک از لیبرالیزم  نیست وهیچ ابایی ندارد اگر دیگر لیبرالیزم خوانده نشود ویا میلیتاریسم دیده شود...

 

نویسنده : حسین پایین محلی

ارسال نظر

آخرین اخبار