به قلم دکتر حسن بیارجمندی؛

استواری و پافشاری بر اصول و مبانی متقن جبهه حق هم ضامن هویت اصلی و هم ضامن اتحاد و اقتدار جبهه حق است؛ و هرگونه تزلزلی در چنین شالوده اصلی منجر به اختلال هویتی جبهه حق و فروپاشی اتحاد و در نتیجه نفی اقتدار جبهه حق خواهد گردید

 دو قطبی و دوگانگی جامعه سیاسی حق طلب/ اختلال هویت گسستی در انتظار دوگانگی جامعه سیاسی حق طلب

اصطلاح دوقطبی ،در جامعه سیاسی ما یکی از مورد توجه ترین اصطلاحات سیاسی و البته براساس مستندات موجود یک پروژه نوشته شده در خارج است که در فضای رقابت های سیاسی از جذابیت ویژه ای برای جریان لیبرال _ جهت بهره برداری های موج سوارانه انتخاباتی _ برخوردار است.

بی شک اصطلاح دوقطبی شدن براساس مبانی و اصول اعتقادی ما مشتمل بر جبهه بندی حق و باطل نمی شود چراکه این جبهه بندی همواره مورد توجه یک انسان و یا جامعه موحد بوده و هست و در ذات خود قائل به تقابل با جبهه باطل است اما اینکه در درون جبهه حق (جبهه بزرگ انقلاب اسلامی) تحت تاثیر فضای غبارآلود و گرگ و میش فتنه ،اولا ایجاد دوقطبی های تصنعی و ضد هم  غیر ضرور و غیر مرتبط با رسالت توحیدی خود کنیم ثانیا بجای تقابل با جبهه باطل(استکبار و....)؛ بخش هایی از جبهه حق در این پازل مهندسی شده از سوی جبهه باطل بازی و با جدایی از جبهه حق و در زمین باطل و به نیابت از باطل علیه جبهه حق به فعل و یا ترک فعل مبادرت کند؛ این بر خلاف اصول و مبانی صدرالاشاره و مصداق کامل دوقطبی سازی است.

بی شک تنها نسخه مبارزه با چنین آفتی پرهیز جبهه حق و اعضای حق مدار بالاخص جبهه استوار  در برابر جبهه باطل اصلی ؛عدم ورود به این بازی های دوقطبی ساز کاذب و تلاش در جهت جذب حداکثری جمعیت فریب خورده این دو قطبی های کاذب در عین استواری بر اصول و مبانی جبهه حق است.

در واقع استواری و پافشاری بر اصول و مبانی متقن جبهه حق هم ضامن هویت اصلی  و هم ضامن اتحاد و اقتدار جبهه حق است؛ و هرگونه تزلزلی در چنین شالوده اصلی منجر به اختلال هویتی جبهه حق و فروپاشی اتحاد و در نتیجه نفی اقتدار جبهه حق خواهد گردید.

 

حسن بیارجمندی دوقطبی 1

 

این پدیده اجتماعی_سیاسی را که می توان از آن به دوگانگی یاد کرد؛ به مراتب بسیار خطرناک تر از دو قطبی شدن مورد اشاره در بالاست؛چراکه علاوه بر اینکه، نوعی اختلال جدی درون جبهه ای(جبهه حق استوار  بر حق) و دوری از رسالتهای اصلی مورد اشاره در بالا را بدنبال دارد بلکه تک تک اعضای این جبهه تا دیروز استوار و پایدار بر حق را مبتلا می کند به :

1⃣ ایجاد تناقض و تعارض شخصیتی و ظهور و بروز

 دو یا چند شخصیت اعم از فردی و اجتماعی و... متفاوت از هم(نفاق)

2⃣ غلبه شخصیت اجتماعی مردد ،متظاهر و متساهل بر شخصیت فردی و درونی حق طلب سرکوب شده و به دست گرفتن زمام رفتار شخص از سوی این شخصیت متظاهر .

3⃣ فراموشی ، بایکوت و سانسور خودخواسته تمامی اطلاعات موجود در حافظه بلند مدت فرد  که اساس و پایه بصیرت فردی را تشکیل می دهد و در هم افزایی و هم پوشانی درون جبهه ای یک هویت واحد بصیر و شجاع را تشکیل می داده  و  سد محکمی در برابر تهاجم های نرم جبهه باطل و عناصر نفوذی است.

 

در چنین شرایطی و بدون درمان به موقع این مرض مهلک می توان گفت جبهه حق قطعا دچار اختلال هویت گسستی خواهد شد ؛ اختلالی که نتیجه آن اولا واگرایی درون جبهه ای ثانیا همگرایی و همرنگ شدن با نیروهای واگرای دیروز و تعامل نهایی با جبهه باطل است.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار