یادداشتی به قلم حمید فرشید نیا:

آمریکا پدرخوانده جهان از تخیل تا واقعیت

آمریکا پدرخوانده جهان از تخیل تا واقعیت/بخش اول

به گزارش گلستان 24 ، یادداشتی به قلم حمید فرشید نیا: بعد از جنگ جهانی دوم، استعمارگران مجبور شدند به کشورهای تحت سلطه خود، استقلال سیاسی بدهند; زیرا حضور نیروی نظامی بیگانه در مستعمرات، بدبینی و مخالفت مردم را بر می انگیخت . دادن استقلال سیاسی به کشورهای زیر سلطه، آنان را از دشمنی با دولت های استعمارگر باز می داشت; اما کشورهای سلطه گر، با تغییر روابط سیاسی خود، همچنان به سلطه خود بر این کشورها ادامه دادند . یکی از مهم ترین اهداف سیاسی قدرت های امپریالیستی، این است که اشخاص را برای به دست گرفتن قدرت در کشورهای به ظاهر مستقل، تربیت کنند، و یا در صاحب منصبان این کشورها نفوذ کرده، آنان را با خود همراه و همگام سازند . علاوه بر آن، قدرت های استعماری سعی داشته و دارند که افراد بومی و غیر بومی را تعلیم دهند، تا به عنوان تکنسین و مشاور، و در واقع برای تصدی امور سیاسی به آن کشورها بفرستند .

دولت آمریکا دارای 1234 پایگاه نظامی در 44 کشور جهان است » . «آمریکا در کشورهای بحرین، عمان، سودان، سومالی، کنیا، جزیره دیگوگارسا» و . . . دارای پایگاه های متعدد نظامی است . هدف آمریکا از ایجاد پایگاه های نظامی سرکوب مبارزات مردمی و انقلاب های داخلی کشورهای جهان سوم است . همچنین این پایگاه ها زمینه دخالت سیاسی را در زمان صلح و جنگ فراهم می آورند، و یا قادرند با فشار به دولت محلی، آنان را مطیع خواست های آمریکا نمایند . نظامیان آمریکایی، فرهنگ و آداب خود را در کشورهای محل استقرار، رواج می دهند و به تربیت مستقیم و غیر مستقیم افراد نظامی بومی می پردازند، تا در حال یا آینده از آنان برای مقاصد خود استفاده کنند . پایگاه های نظامی، محل مناسبی برای فروش تسلیحات است، و تاریخ نشان داده است که در صورت لزوم، مخالفان داخلی از این امکانات استفاده می کنند . این کار از نظر آنها قانونی است; زیرا قانونی در آمریکا به تصویب رسیده است که به رئیس جمهور اجازه می دهد تا اسلحه و سایر مهمات را به هر کشوری که دفاع از آن برای امنیت آمریکا حیاتی باشد، واگذار نماید، و اقدم به سرنگونی رژیم ها را در جهت منافع ملی آمریکا قلمداد کند .

اهداف اقتصادی و فرهنگی وسیاسی

غارت و چپاول ثروت های جهان سوم »:(غارت ثروت های مادی (مانند معادن) و معنوی (مانند استعداد انسان ها) از اهداف اساسی نظام سلطه آمریکاست که خود هدف های فرعی دیگر را شامل می شود . یکی از هدف های فرعی، تجارت نابرابر است، که به معنای شکاف قیمت بین مواد خام جهان سوم و کالاهای صنعتی کشورهای غربی است . از نظر جهان خواران بین المللی از جمله آمریکا، این شکاف قیمت ها نه تنها باید وجود داشته باشد، بلکه می بایست به طور مرتب رو به افزایش باشد . «به عنوان مثال در سال 1959 (1338) کوبا با درآمد حاصل از فروش 24 تن شکر، می توانست یک تراکتور ساخت غرب را بخرد، اما یازده سال بعد شرایط به گونه ای تغییر یافته بود که برای خرید همان تراکتور، می بایستی 115 تن شکر بفروشد.

هدف فرعی دیگر آمریکا غارت ثروت های زیر زمینی جهان سوم است . آمریکا به علت وسعت سرزمین هایش دارای مواد خام فراوان است . با این وجود، کشوری بی نیاز محسوب نمی شود . به عنوان مثال آمریکا برای ساختن یک موتور هواپیمای جت، به حدود 1150 الی 1300 کیلوگرم (کروم) نیاز دارد که باید تمام آن را از کشورهای آفریقای جنوبی، ترکیه، رود زیای جنوبی و فیلیپین تهیه نماید . آمریکا از سال های 1949 تا 1967 م (1328 تا 1346 ه ش) یکصد هزار پزشک، مهندس و دانشمند خارجی را در مراکز علمی و صنعتی خود به کار گمارده، در حالی که جهان به تک تک این متخصصان نیاز فراوان داشته است .

تک محصولی کردن اقتصاد کشورهای جهان سوم: غارت و چپاول ثروت های مستعمرات، باعث شد که اقتصاد ملی آنان از هم بپاشد و به تدریج زمینه هایی به وجود آید که کشورهای جهان سوم، دستورات اقتصادی اربابان استعمارگر خود را به اجرا درآورند . در این راستا آمریکا و دیگر سلطه جویان بر حسب شرایط اقلیمی و نیازهای اقتصادی خود، به کشورهای تحت سلطه خود، تنها اجازه تولید محصولی را می دادند که برآورنده نیازهای کشورهای استعمارگر باشد .

نظام تولید تک محصولی با روی کار آمدن سیاستمداران وابسته گسترش یافته، اقتصاد ملی کشور تحت سلطه را به کشور سلطه جو وابسته می نماید . این وابستگی به حدی است که دولت های امپریالیستی حتی بعد از دادن استقلال سیاسی به مستعمرات خود، به آسانی توانسته اند سلطه سیاسی و اقتصادی خود را بر این کشورها حفظ نمایند . این سیاست ظالمانه و ضد بشری، برای سلطه جویان، رفاه و توسعه، و برای ستمدیدگان جهان سوم، فقر و عقب ماندگی را به ارمغان آورده و آنان را همچنان در بند سیاست های اقتصادی قدرت های استعماری اسیر و گرفتار کرده است; چنان که برزیل در بند قهوه، آرژانتین برده گوشت و پشم، ونزوئلا بنده نفت، بولیوی اسیر قلع و کوبا نیز تا قبل از انقلاب خود منحصرا وابسته به تولید نیشکر بود و از این رهگذر، ضربات مهلکی را بر پیکر کشور، انقلاب و اقتصاد خود تحمل کرد .

نفی ارزش های فرهنگی: سلطه گران بین المللی و در راس آنان آمریکا، فرهنگ و معتقدات ملی کشورها را از موانع اصلی ادامه حاکمیت مطلق خود می بینند . آنها می خواهند فرهنگ ملی ملل مستضعف را محو نموده، فرهنگ و ارزش های خود را جایگزین آن کنند . در این صورت، چپاول جهان سوم بدون وقفه و به راحتی ادامه پیدا می کند . استعمارگران، جهان را با عینک اعتقادی و فرهنگی خود می بینند . بنابراین هر حرکت آگاه کننده ای را که مطابق با فرهنگ سلطه گرایانه آنان نباشد، به شدت محکوم و منکوب می نمایند . به همین سبب انقلاب اسلامی ایران، بارها و بارها به عدم رعایت حقوق بشر متهم و در مجامع بین المللی مورد تاخت و تازهای سیاسی و فرهنگی آمریکا و دیگران قرار گرفته است . پیام فرهنگی آمریکا این است که زندگی آمریکایی بهترین زندگی است . کوشش تلویزیون ماهواره ای منطقه آسیا بر این اصل قرار دارد که آزادی و لذت از نوع غربی، بهترین آزادی و لذت است، و به طور مسلم مردم آلوده به چنین فرهنگی، دیگر به ارزش های فرهنگی خود توجه ای نشان نمی دهند . در واقع نقش عمده وسایل ارتباط جمعی در شکل دهی به افکار عمومی است و شاید به همین دلیل بود که در انقلاب مشروطیت ایران، مطبوعات را رکن چهارم مشروطیت، اعلام کردند .

ترویج و اشاعه فساد: یکی از علل عمده بالا بودن سطح پیشرفت های علمی، صنعتی، اجتماعی و . . . این است که در جامعه با مفاسد فکری و اخلاقی به شدت مبارزه شود . در واقع تقلید کورکورانه از مدل های غربی، خوشگذرانی ها، مصرف زدگی و . . . جلو هرگونه تفکر و خلاقیت مفید را می گیرد . بنابراین چنین جامعه ای به هیچ وجه توجه ندارد که چه کسانی و چرا و چگونه بر او حکومت می کنند . فساد، قدرت تخریبی بسیاری دارد; عقل و روح را آلوده می کند و انسان ها را برده و اسیر خود می نماید; استعدادها را خاموش ساخته و از بین می برد . فساد اخلاقی بر افکار عمومی اثر عمیق می گذارد و نظام آموزشی را به سمت انحراف و انحطاط سوق می دهد . امام خمینی (ره) درباره فساد حاکم بر جامعه تحت حکومت رژیم ستمشاهی ایران می فرماید: «من گمان می کنم اگر سه سال دیگر حکومت این خانواده (پهلوی) و دارو دسته آنها ادامه داشت، امکان اصلاح و تحول در این کشور نبود .» ترویج فساد که از سوی نظام سلطه در جهان انجام می شود، ناشی از تفکر مادی گرایانه انسان غربی است که سعادت و خوشبختی انسان ها را در لذت های مادی می بیند; در نتیجه اشاعه فساد، سلطه گران به مواد خام، نیروی انسانی ارزان و بازار مصرف گسترده دست می یابند .

ایجاد درگیری های منطقه ای: وجود کانون های بحران، موجب ادامه حضور نظام سلطه خواهد بود . سلطه جویان از ایجاد و اداره این قبیل بحران ها، دو هدف اساسی را دنبال می کنند: نخست آنکه می خواهند به این وسیله کشورهای جهان سوم را در حالت ضعف و ناتوانی نگه داشته، آنان را از دستیابی به اهداف توسعه اقتصادی، فرهنگی و . . . خود باز دارند . دوم در نتیجه ضعف، ناتوانی و وابستگی این کشورها، امکان ادامه سلطه خود را بر آنان فراهم می سازند . جهان خواران برای اینکه بتوانند پس از استقلال سیاسی جهان سوم، به سلطه خود ادامه دهند، موذیانه سعی می کنند تا مرزهای جغرافیایی این کشورها بر اساس واقعیت های تاریخی تنظیم نگردد . از سوی دیگر در این رابطه ویژگی های فرهنگی، قومی و اقتصادی ملل از بند رسته را مورد توجه قرار نمی دهند . به این ترتیب زمینه های بروز کشمکش ها و نزاع های منطقه ای را برای همیشه فراهم می سازند . از سوی دیگر با توجه به نقش تعیین کننده تسلیحات در ایجاد، تداوم و اداره این قبیل درگیری های منطقه ای، آمریکا خود را در صدر تولید کنندگان و صادر کنندگان اسلحه قرار داده است; به نحوی که «فهرست مشتریان تسلیحات آمریکایی بیش از دو برابر فهرست مشتریان شوروی سابق است » . آمریکا با فروش اسلحه به درآمد هنگفتی دست می یابد .)

سرنگونی رژیم های انقلابی و مردمی: مبارزه با رژیم های انقلابی و سرنگونی آنها یکی دیگر از اهداف سیاسی نظام سلطه آمریکاست . رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای در این باره می فرمایند: «نظام سلطه به میل خود انقلاب ها را نفی و برای رژیم های انقلابی، اشکال تراشی می کند» ; زیرا وجود حکومت های انقلابی و مردمی مانع و سدی است که جلو زیاده طلبی و زورگویی آمریکا و دیگر سلطه جویان را می گیرد .

نظام سلطه در ابتدا می کوشد با مطیع کردن سیاست مداران به اهداف مورد نظر خود نایل آید; اما اگر به نتیجه دلخواه نرسد، هیچ ابایی از دخالت و حضور مستقیم نظامی ندارد . اشغال گرانادا، پاناما و مانند آن نمونه هایی از این بی پروایی و گستاخی محسوب می شوند . استعمارگران برای سرنگونی رژیم های انقلابی و مردمی همه امکانات خود را به کار می گیرند . به عنوان مثال در سال 1941 (1320) دولت ها را از طریق همین پایگاه ها، مورد حمایت نظامی قرار داده، و از هیچ گونه اقدامی در جهت تضعیف کشورهای جهان سوم دریغ نمی ورزند .

با توجه به مباحث پیش گفته، می توان چنین نتیجه گرفت که هدف اصلی آمریکا از سیاست های سلطه طلبانه خود، کسب و گسترش و حفظ منافعی است که آن را منافع ملی خود تلقی می کند . در واقع اهداف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی آمریکا به منافع ملی آن کشور برمی گردد . بر این اساس است که امروزه از «حوزه کارائیب » تا خاور دور، از خلیخ فارس تا «شاخ آفریقا» و مناطق دیگر، جملگی در محدوده منافع ملی ایالات متحده آمریکا قرار می گیرند . . . و دخالت های گستاخانه آمریکا در پاناما، گرانادا، لبنان، کویت، سومالی و ده ها نقطه دیگر جهان با توجیه به مخاطره افتادن منافع ملی، صورت می پذیرد .

در شرایط فعلی آمریکا در راس نظام سلطه قرار دارد و عمده ترین هدف این کشور، ادامه سلطه بر سرتاسر دنیا و غارت و چپاول همه جانبه جهان - به خصوص جهان سوم - است .

حال باید پرسید آمریکا برای دستیابی به چنین مقاصد شومی از چه ابزارهایی استفاده می کند؟ ابزارهایی که سردمداران نظام سلطه آمریکا، از آنها بهره می گیرد، متعدد و متنوع است، که با نگاهی گذرا و اجمالی، به مهم ترین آنها اشاره می کنیم:

در جنگ جهانی دوم، کمونیسم شوروی (سابق) و لیبرالیسم آمریکا، بر فاشیسم آلمان پیروز شدند، و در نتیجه فاشیسم از بین رفت . اماتضاد بین کمونیسم شرقی و لیبرالیسم غربی رو به افزایش گذاشت و سرانجام این دو را در مقابل هم قرار داد . مؤلف کتاب «تحولات بین المللی » در این مورد می گوید: «کم کم در سال های 1950 م .(1329 ه ش) به بعد جو ضدیت با کمونیست ها نیز مانند سال های 1918 و 1919 م و دهه 1920 در آمریکا، بالا گرفت و تفتیش عقاید و تصفیه ادارات و ارتش به پیشگامی «مک کارتی » از سناتورهای متعصب آمریکا شیوع یافت .

طرح مارشال و «دکترین ترومن » اگر چه به ظاهر کمک اقتصادی آمریکا به کشورهای اروپای غربی و ترکیه و یونان بود، ولی در واقع برای جلوگیری از سقوط این کشورها در دام کمونیسم طراحی شده بود. از سوی دیگر احزاب کمونیست هدف خود را براندازی رژیم های سرمایه داری قرار دادند و مجموعه این اقدامات متقابل سبب شد تا فاصله شوروی (سابق) و آمریکا روز به روز بیشتر شود و جهان به اردوگاه کمونیسم و دموکراسی تقسیم گردد . مبارزه با کمونیسم و جلوگیری از گسترش آن، پایه طرح های متعدد از سوی آمریکا قرار گرفت و به بهانه حفظ کشورهای دوست از سقوط در دامن کمونیسم، پایگاه های نظامی و تسلیحاتی فراوان را در کشورهای مختلف به خصوص جهان سوم مستقر کرد و این امر موجب افزایش نفوذ آمریکا در این کشورها گردید . آمریکا برای مقابله با اردوگاه کمونیسم، دو پیمان بزرگ «ناتو» و «سنتو») را تاسیس کرد و با انعقاد این پیمان ها یک خط دفاعی به دور شوروی (سابق) و اقمار آن به وجود آورد . این خط، اروپا تا آسیای جنوب شرقی را در بر می گرفت و فاصله ارضی این دو پیمان باحضور کشورهای ایران، ترکیه، عراق، پاکستان و انگلستان در پیمان بغداد  پر می شد . آمریکا گرداننده اصلی پیمان بود; ولی هرگز به طور رسمی به پیمان ملحق نشد و به عنوان ناظر در آن شرکت داشت . آمریکا با واردکردن کشورها به تاسیس و عضویت در پیمان های سیاسی و نظامی، ارتش آنها را در اختیار می گیرد و در نتیجه کشورها ناچار می شوند از نظر سیاسی از آمریکا تبعیت نمایند واز جهت نظامی خریدهای نظامی خود را از آمریکا تامین کنند. در گذشته آمریکا از این کار سود دو جانبه می برد; زیرا هم شوروی (سابق) را تحت کنترل داشت و هم سلطه خود را بر کشورهای عضو پیمان حفظ می کرد .

«ایجاد تفرقه » ، ابزار کارآمد دیگری است که نظام سلطه از این راه و با دامن زدن به اختلافات قومی، نژادی، مذهبی و یا با ایجاد کشورهای مصنوعی (همانند اسرائیل غاصب) و فرقه سازی (مانند فرقه وهابیت) و تاسیس گروه های سیاسی و اجتماعی (مانند تشکیلات فراماسونری) و . . . راه را برای وصول به اهداف خود، هموار می سازد.

انتهای متن/

ارسال نظر

آخرین اخبار