«مدیریت علوی» قسمت دهم:

اشکال امروز علم مدیریت و مدیران کشور ما، این است که سکولاریزه شده اند و علم را از سرچشمه سالم آن اخذ ننموده اند و اگر این اتفاق میافتاد و بیفتد و علم از سرچشمه پاک که همان اهل بیت هستند اتخاذ گردد مسلما رفاه واقعی ایجاد میگردد

"رفع محرومیت" اساس مدیریت علوی / علم مدیریت مدیران کشور ما از چشمه اهل بیت نشات نمی گیرد

سیدحسین علوی، فعال فرهنگی _ سیاسی استان، در یادداشتی اختصاصی به گلستان24، به موضوع «مدریت علوی» و مباحث مربوط به آن پرداخته است:

 

قسمت دهم:

اساس مدیریت علوی و رفع محرومیت

 

« در مدیریت علوی فراهم آوردن رفاه و آسایش و تحقق کفاف در زندگی برای تمامی اقشار جامعه از مهمترین اهداف می باشد و تمام فعالیتها باید منجر به این هدف مهم گردد. امام علی (علیه السلام) در دوران حکومت خود، توجه جدی به رفع حداقل نیاز معیشتی مردم و رفع محرومیت داشت، امام(علیه السلام) عمران و آبادی سرزمینها و تأمین شرافتمندانه و کرامت مدارانه مردمان را از اهداف حکومت جهت ایجاد رفاه عمومی  می دانست، مدیریت علوی بر این اعتقاد است که رفاه عمومی جز با توزیع عادلانه و به حق ثروتها و درآمدهای جامعه تحقق پذیر نیست و امام علی(علیه السلام) این امر را از وظایف و اهداف مدیران حکومت شمرده است.

مشکل مبنایی مدیریت کشور در رفع محرومیت:

اشکال امروز علم مدیریت و مدیران کشور ما، این است که سکولاریزه شده اند و علم را از سرچشمه سالم آن اخذ ننموده اند و اگر این اتفاق میافتاد و بیفتد و علم از سرچشمه پاک که همان اهل بیت هستند اتخاذ گردد مسلما رفاه واقعی ایجاد میگردد و دچار این رفاه زدگی کاذب نمیشدیم، در پرتو حاکمیت قرآنى ومحمدى (صلى الله علیه وآله وسلم) وعلوى (علیه السلام) و مهدوى (علیه السلام)، وبا اجراى اصل عدالت اجتماعى که سیره انکارناپذیر آن امامان، سامان مى یابد ونیازها برآورده مى گردد ورفاه اقتصادى وآسایش معیشتى بر تمام بخشها وزوایاى زندگى خانواده بشرى پرتو مى افکند.

اساتید، معلمین و دانشمندان علم مدیریت و مدیران عزیز دست از ترجمه و توزیع نظرات درست و غلط ، بظاهر دانشمندان معاصر غربی و شرقی، غربزده و شرق زده، دست بردارید و نجات را تنها در دکترین فقهی و نظری اهل بیت جستجو کنید و برای دانشجویان خود به رشته تحریر درآورید (چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.) مردم را درگیر دانشمندان، متفکرین و مشاورین غولهاى  تجارتى و صاحبان کارتلهاى چند ملیتى که سرنوشت اقتصاد ودر نتیجه سیاست کشورهاى جهان را در دست دارند، نکنید، این دانشمندان تجارت پیشه، نتیجه ای جز ازدیاد فقر علمى واقتصادى براى ملتهای مستقل وحتى مردم کشورهاى صنعتى به بار نمى آورد.

 

سید حسین علوی مدیریت علوی5

 

امام على (علیه السلام): سوگند به خدایى که دانه را (در دل خاک) بشکافت، وآدمیان را آفرید، اگر علم را از معدن آن اقتباس کرده بودید، وخیر را از جایگاه آن خواستار شده بودید واز میان راه به رفتن پرداخته بودید، وراه حق را از طریق روشن آن پیموده بودید، راههاى شما هموار مى گشت، ونشانه هاى هدایتگر پدید مى آمد، وفروغ اسلام شما را فرا مى گرفت، وبه فراوانى غذا مى خوردید، ودیگر هیچ عائله مندى بى هزینه نمى ماند، وبر هیچ مسلمان وغیر مسلمانى ستم نمى رفت. ((کافى ) ۸/۳۲; (مستدرک نهج البلاغه)/ ۳۱; (الحیاه) ۲/۴۹۳٫

رفع محرومیت نشانه پیشرفت:

از نشانه های جامعه های مدعی پیشرفت عدالت محور، توجه به گروههای کم درآمد و آسیب پذیر جامعه  و رفع محرومیت و برقراری رفاه عمومی است، آغازین قدم در مسیر پیشرفت، اهتمام به ریشه کن کردن فقر و مظاهر آن در بین مردم میباشد، در تفکر مدیران علوی، فقر ریشه بسیاری از نابسامانی ها است و نیروی انسانی فقیر تربیت پذیر نبوده و مستعد هرگونه خلاف و بزه در جامعه و سازمان میباشد، بنابراین از وظایف مدیران علوی که مدعی پیشرفت و عدالت محوری هستند، برنامه ریزی و تلاش در جهت رفع محرومیت و ریشه کن کردن آن میباشد.

فقر عامل سرگردانی:

امام علی (علیه السلام) در سفارش به فرزندش محمد بن حنیفه می فرماید: ای فرزند! من از تهیدستی بر تو هراسناکم ، از فقر به خدا پناه ببر، چرا که همانا فقر، دین انسان را ناقص و عقل را سرگردان می کند و عامل برانگیخته شدن خشم خداوند است. )کلمات قصار ۳۱۹(

فقر مانع پیشرفت:

از منظر امام(علیه السلام)  فقر نوعی بلاست که اگر بخشهایی از جامعه به آن مبتلا شود، مسیر رشد و شکوفایی سد خواهد شد. کلام صریح آن حضرت چنین است : آگاه باشید که فقر نوعی بلاست. )کلمات قصار ۳۸۸(

توزیع عادلانه ثروت:

از برنامه های مهم مدیریت علوی است زیرا ریشه عمده فقر را توزیع ناعادلانه ثروت در سطح جامعه می داند و می فرماید:... فقیری گرسنه نمی ماند جز به کامیابی توانگران. )کلمات قصار ۳۲۸(

امیرالمومنان(علیه السلام) در تمام زندگی پربار خود بویژه  دوران اندک حکومتش، ضمن تلاش بی امان برای از میان بردن مظاهر فقر، ریشه کن کردن آن را از وظایف حکومت اسلامی می دانستند و فرمانداران خود را به این مهم امر می فرمودند.

توجه به طبقه کم درآمد: امام علی (علیه السلام) در فرمان معروف خود به مالک اشتر، بخش مفصلی را به توجه کردن به طبقات کم درآمد و آسیب پذیر جامعه اختصاص داده است.

در بخش دیگری از فرمان امام(علیه السلام)  به مالک می خوانیم: خدا را! درخصوص طبقات پایین و محروم جامعه، که هیچ چاره ای ندارند... همانا در این طبقه محروم، گروهی، خویشتنداری می کنند و گروهی به گدایی دست نیاز برمی دارند، پس برای خدا پاسدار حقی باش که خداوند برای این طبقه معین فرموده است ،بخشی از بیت المال و بخشی از غله زمین های غنیمتی اسلام را در هر شهری به طبقات پایین اختصاص ده ، زیرا برای دورترین مسلمانان همانند نزدیک ترین آنان سهمی مساوی وجود دارد و تو مسوول رعایت آن هستی. مبادا سرمستی حکومت ، تو را از رسیدگی همواره و فکر مشکلات آنان بازدارد و از آنان روی برگردانی ، بویژه به امور کسانی از آنان ، بیشتر رسیدگی کن که از کوچکی به چشم نمی آیند و دیگران آنان را کوچک می شمارند و کمتر به تو دسترسی دارند. )نهج البلاغه ، نامه ۵۳(

 

11فقر_0

 

بازستاندن حق ضعیفان:

امام متقیان (علیه السلام) می فرمایند: من از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود: ملتی که حق ناتوانان را از زورمندان ، بی اضطراب و بهانه ای بازنستاند، رستگار نخواهد شد. )نهج البلاغه ، نامه ۵۳(

سیره عملی آن حضرت به ما می آموزد علاوه بر آن که مردم خود باید نسبت به فقر و نیاز همنوعان حساس و مسوولیت پذیر باشند، این وظیفه حکومت اسلامی است که حق طبیعی و خدادادی محرومان را که همان بهره مندی از امکانات موجود برای رفع حداقل نیازمندی هاست ، ادا کند.

بر همین اساس است که حضرت پس از فرو نشاندن فتنه نهروان در سال ۳۸ هجری ، خطبه ای ایراد فرمودند که در قسمتی از آن بصراحت یکی از اهداف حکومت خود را بازستاندن حق محرومان دانستند: ذلیل و فقیرترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را به او بازگردانم و نیرومند و دارا نزد من ضعیف است تا حق را از او بازستانم. )نهج البلاغه ، خطبه ۳۷(

امام(علیه السلام) در حکمتی بلیغ در این باره می فرماید: هر کس به مقدار نیاز اکتفا کند، آسایش و راحتی خود را فراهم آورد و گشایش و آرامش به دست آورد". (نهج البلاغه، خ۱۴۶، بند ۲، ص۴۴۲ )

رفع محرومیت در کوفه:

امام(علیه السلام)  می فرماید: کسی در کوفه نیست که در رفاه به سر نبرد، حتی پایین ترین افراد، نان گندم می خورند و سرپناه دارند و از آب فرات می آشامند(ابوجعفر محمد بن علی بن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۹۹، دارالاضوا، بیروت، ۱۴۰۵ق؛ علامه مجلسی،بحارالانوار، ج۴۰، ص۳۲۷)

رسیدگی به امور کارمند:

امام علی (علیه السلام) ضمن تلاش برای تأمین رفاه افراد تحت حکومت، به مالک توصیه می کند کارکنان دولتی را از حیث مالی بی نیاز گرداند تا به فسادهای مالی آلوده نشوند: بر امام نیست جز آنچه از امر پروردگار به عهده او واگذار شده ...از جمله: رساندن سهم های بیت المال به اهل آن". (نهج البلاغه، خ۱۰۵، بند ۱۰،  ص۳۱۱)

چنانچه امام علی (علیه السلام) وقتی که توصیه‌های لازم را در انتخاب قاضی و مراقبت بابت قضاوت به مالک اشتر می‌نماید، می‌فرماید : آنقدر به او ببخش که نیازهایش برطرف گردد و به مردم نیازمند نباشد و از نظر مقام و منزلت ، آنقدر او را گرامی دار که نزدیکان تو ، به نفوذ در او طمع نکنند.

امام (علیه السلام) در تأمین حقوق کارگزاران و تلاش جهت بهبود وضعیت معیشتی ایشان به مالک اشتر چنین دستور می دهند: "سپس به ایشان (کارگزاران) حقوق فراوان بده، زیرا این کار، آنها را در اصلاح خویش تقویت می کند و به دنبال خیانت و رشوه نمی روند و از خیانت در اموالی که در اختیار آنهاست بی نیاز می سازد . به علاوه، چنانچه از دستور تو سرپیچی کردند و در امانت خیانت ورزیدند، حجت بر آنها تمام است و می توانی متخلف را تنبیه کنی

امام(علیه السلام)  در عهدنامه خود به مالک توصیه می‌نماید : « حقوق کارکنان را بیفزای ، این کار مایه توانایی بر اصلاح خودشان می‌گردد و موجب بی‌نیازی آنها از مردم می‌شود. (نهج البلاغه – نامه ۵۳ – ترجمه محمد دشتی )

در پایان این فرمایش بنیانگذار جمهوری اسلامی در باب  حکومت ایده آل اسلامى تقدیم میگردد: حکومت اسلام، اداره اش براى رفاه مردم است، نظامش براى رفاه مردم است، رئیس جمهورش براى رفاه مردم است، نخست وزیرش براى رفاه مردم است، و محیط، محیط محبت؛ است. اگر ما موفق بشویم به اینکه اسلام را به آن معنایى که بوده است، به آن معنایى که بناى اسلام بر آن بوده، متحقق بکنیم، نظام راحت مى شودو من امیدوارم که یک همچو چیزى پیش بیاید و یک همچو حکومتى تحقق پیدا بکند؛ فقط آرزو نباشد، واقعیت باشد.(صحیفه امام، ج ۷، ص: ۲۳۳-۲۳۸)

بنابراین مدیریت علوی هم در هدف و هم در محدوده عمل، با سبک های مدیریتی دیگر فرق اساسی دارد، سبک های مدیریتی با مشی لیبرالی و سوسیالیستی، در جهان امروز در خوشبینانه ترین حالت، یا به دنبال رفاه مادّی عمومی و یا در پی حدّاکثر کردن رفاه کارکنان دولت با نگاه ویژه به سودآوری کارتلهای اقتصادی هستند، اما در اندیشه جامع امیر عدالت(علیه السلام) ، هدف سعادتِ مادی و معنوی همه مردم است. از این رو ایجاد رفاه مادی و معنوی واقعی از توان اندیشه محدود این انسانهای به ظاهر اندیشمند غربی و شرقی، خارج است و نیازمند رهبری امّت که از غیب مدد گیرد هستند و لاجرم در محدوده شریعت عمل نماید. بر اساس آموزه های علوی، هیچ چیزی جز برقراری به اصلاح جامعه کمک نمی کند. آنچه مدیریت علوی را در این زمینه از دیگر سبک های مدیریتی متمایز و برتر می سازد، آن است که عدالت در این سبک مدیریتی، نه یک آرمان دور بلکه یک برنامه نزدیک و عملی است.»

 

ارسال نظر

آخرین اخبار