واکاوی مذاکرات هسته‌ای با حضور محمدی و عباسی ــ ۳

یک کارشناس مسائل استراتژیک تأکید کرد: آن پایه فکری‌ای که منجر به این نوع مذاکره می‌شود باید علاج شود و در غیر این صورت توقع اینکه صرفاً با اصلاحات تکنیکال و فنی بتوانیم تأثیر مذاکرات را تصحیح کنیم تصور اشتباهی است.

نقطه شروع هیچ‌کدام از مشکلات اقتصادی امروز "تحریم" و هسته‌ای نیست

موضوع هسته‌ای علاوه بر اهمیت مباحث فنی از منظر راهبردی و استراتژیک به یکی از اصلی‌ترین مسائل کشور طی 10-12 سال گذشته تبدیل شده و چگونگی مدیریت این موضوع و آنچه در توافق نهایی احتمالی در سه ماه آینده خواهد گذشت، می‌تواند بر بسیاری از مؤلفه‌های قدرت ملی و امنیت ملی در ایران تأثیرگذار باشد.

به گزارش گلستان 24، دو کارشناس شناخته شده این حوزه، آقایان فریدون عباسی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی و مهدی محمدی کارشناس مسائل راهبردی هسته‌ای به واکاوی زوایایی پرداخته است که به نظر می‌رسد برای درک بهتر از "آنچه درباره تأسیسات هسته‌ای و فضای سیاسی کشور در این باره تاکنون گذشته و آنچه در مسیر پیش‌ِرو باید بدان توجه ویژه‌ای داشت" از اهمیت بالایی برخوردار است. در این میزگرد که بیش از 2 و نیم ساعت به طول انجامید نکات مهمی را در حوزه تخصصی خود مطرح کردند و با توجه به اولاً اهمیت موضوعات مطرح شده و ثانیاً مطول بودن آنها، این میزگرد را به‌صورت موضوعی و مجزا در چند بخش مختلف به خوانندگان خود تقدیم کند. آنچه در ادامه می‌آید بخش سوم مطالب مطرح شده توسط آقای مهدی محمدی است.

بخش اول را از اینجا بخوانید

بخش دوم را از اینجا بخوانید

مهدی محمدی در ادامه توضیح سناریوی طراحی شده برای افکار عمومی ایران توسط غرب که با همکاری غرب گرایان داخلی عملیاتی شده است، گفت: اجزای آن سیکل (که وی آن را سیکل سازش نامگذاری کرده است) در افکار عمومی ظرف 4-5 سال ساخته شد و تماماً مبتنی بر اطلاعات و تحلیل‌های غلط است؛ اولاً همه مشکلات ما مربوط به هسته‌ای نیست، به این دلیل بسیار بسیار ساده که بخش عمده این مشکلات با همین شدت پیش از آغاز هرگونه بحران هسته‌ای هم وجود داشت، یعنی شما نمی‌توانید هیچ مشکل اساسی را در اقتصاد ایران پیدا کنید که نقطه شروع این مشکل مساوی با نقطه آغاز بحران هسته‌ای یا آغاز تحریم باشد، البته من نمی‌گویم که تحریم‌ها اثر نداشته ولی واقعیت این است که اثر بنیادین نداشته و هیچ‌کدام از مدعیان این صحنه هم تا امروز نتوانسته‌اند ادعا کنند که ریشه مشکلات اقتصادی ما در این موضوع است و از لحاظ تاریخی هم درست نیست.

وی با ابراز "این ذهنیت که مشکلات اقتصادی ما به‌خاطر تحریم است حتی از نظر مدیران اجرایی دولت فعلی هم قابل قبول نیست" تصریح کرد: همین حالا مدیران اجرایی فعلی نگران اغراق درباره اثرات رفع تحریم‌ها هستند، به‌عنوان مثال الآن از زبان معاونین وزیر صنعت می‌شنویم که می‌گویند درباره اثرات رفع تحریم اغراق نکنید، تازه اگر رفع شود، این حداکثر چیزی بین 15 تا 20 درصد مشکلات ما را تشکیل می‌دهد و بقیه مشکلات قبل از تحریم‌ها وجود داشته و اگر ریشه‌های آن را اصلاح نکنیم بعد از تحریم‌ها هم این مشکلات وجود خواهد داشتچرا؟ زیرا مهمترین مشکلی که تحریم برای ما ایجاد کرده است، مشکل منابع است، در حالی که مهمترین مشکل اقتصاد ایران نحوه هزینه‌کرد و مدیریت منابع است. ما مشکل منابع نداریم. مشکل این است که همین منابع موجود چگونه هزینه می‌شود و آیا تبدیل به رفاه می‌شود یا نه. این دیگر مشکل مدیریتی است که در دولت قبل وجود داشت در این دولت هم وجود دارد.

 

این کارشناس مسائل استراتژیک با اشاره به این نکته کلیدی "ما هیچ‌وقت بحران جدی منابع، حتی در اوج تحریم‌ها نداشتیم، یعنی توانسته‌ایم تحریم‌ها را دور بزنیم و منابعی را به دست بیاوریم، مشکل این بوده که آیا مدیرانی که سر کار هستند می‌توانند این فراوانی منابع را به رفاه تبدیل کنند؟" اظهار داشت: اینجا بوده که مشکل به وجود آمده و اینجا دقیقاً جایی است که هیچ ربطی به مذاکرات هسته‌ای ندارد، توافق شود یا نشود این مشکل سر جای خود باقی است.

وی ادامه داد: اینکه مشکل هسته‌ای ما حل نمی‌شود، مگر اینکه ما مذاکره مستقیم با آمریکا کنیم هم جزو آن آدرس‌های غلطی است که داده شد.

محمدی خاطرنشان کرد: اگر این فرآیند 14-15 ماه گذشته یک خروجی داشته باشد که خودش را در نظرسنجی‌ها هم نشان داده است، این است که مردم متوجه شده‌اند که نشست و برخاست با کدخدا معجزه نمی‌کند، اگر قرار بود معجزه کند تا حالا کرده بود. هم لحن آمریکایی‌ها بدتر شده و هم در صحنه عمل، توطئه‌های آنها شدیدتر شده است، زیرا ما فقط با آمریکا پشت میز که مذاکره نمی‌کنیم بلکه در محیط منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در عمل با آمریکا درگیریم و می‌بینیم که ذره‌ای از بداندیشی و توطئه‌گری آنها نسبت به ملت ایران کم نشده است.

وی ادامه داد: شما می‌بینید که بدترین و خبیثانه‌ترین توطئه‌ها از جانب سعودی که مجری برنامه‌های منطقه‌ای آمریکاست، دقیقاً در زمان حضور دولتی رخ می‌دهد که خودش را نزدیک‌ترین دولت به خاندان حاکم ریاض تصور می‌کرد،کاهش قیمت اساسی نفت، حمله به یمن و تعرض به زائران ایرانی و مجموعه اتفاقات دیگر دقیقاً در زمان دولتی رخ می‌دهد که خودشان هم باورشان نمی‌شد که نسبت به آنها این مقدار کینه‌توزانه برخورد شود.

 

عضو سابق تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای با بیان "جنبه دیگر بحث من که به آن معتقدم و استراتژی منطقه‌ای آمریکا که آقای اوباما آن را در دانشکده نظامی در نیویورک اعلام کرد نشان می‌دهد که "آمریکا وارد دورانی از ضعف در تاریخ سیاست خارجی خودش شده است و اساساً استراتژی منطقه‌ای جدید آمریکا بازتابی از ضعف بی‌سابقه‌ای است که گرفتار آن شده است،" افزود: این ضعف از یک طرف محصول مشکلات اقتصادی بنیادینی است که در آمریکا وجود دارد و اثرش را روی بودجه نظامی آمریکا هم گذاشته است. اساساً دیگر آمریکایی‌ها پول لازم برای مداخله ندارند، حتی اگر  دلشان هم بخواهد دیگر پولش را ندارند. دومین دلیل این ضعف تاریخی و بی‌سابقه این است که مداخله بیش از حد در بیرون منجر به جهان‌سومیزه شدن داخلی آمریکا شده و امروزه زیرساخت‌های آمریکا تبدیل به زیرساخت‌های دهه 60 شده است. نوام چامسکی می‌گوید: داخل آمریکا جهان‌سومیزه شده است و اینکه به زیرساخت‌های فنی و خطوط برق و راه‌آهن و جاده‌ها و نیروگاه‌های خود نرسیدیم، علتش این است که در دوره‌ای طولانی، منابع توسط دولت‌های آمریکا در بیرون صرف شده، به‌جای اینکه صرف رفاه مردم شود. استراتژی ویلسونی باعث شده با این منابع جهان‌گشایی کنند و رفاه مردم در داخل آمریکا آسیب ببیند.

وی افزود: یکی از حرف‌هایی که اوباما موقع اعلام استراتژی خروج از افغانستان زد، همین بود و گفت: "ما می‌خواهیم منابعی را که تا حالا بیرون خرج می‌کردیم داخل آمریکا خرج کنیم و استراتژی ما این است که به جنگ‌های بیرونی آمریکا پایان دهیم و بر مسائل داخلی خود متمرکز شویم". مهمتر از این، اساساً مردم آمریکا دیگر سیاست‌های مبتنی بر مداخله را نمی‌پذیرند، امروز گرایش عمده مردم آمریکا به‌سمت سیاستمدارانی است که بر افزایش رفاه اقتصادی و کیفیت خدمات اجتماعی متمرکز هستند و به همین دلیل هم هست که اوباما ریسک بالای تقابل با جریان جنگ‌طلب در داخل آمریکا را می‌پذیرد و برای او مهم نیست، زیرا احساس می‌کند این تقابل محبوبیت اجتماعی تولید می‌کند.

 

این کارشناس مسائل راهبردی خاطرنشان کرد: به همین دلیل استراتژی جدید آمریکا امروزه مبتنی است بر عدم مداخله مستقیم، افزایش نقش بازیگران منطقه‌ای، جلوگیری از ورود نظامی آمریکا به بحران‌های منطقه‌ای و تمرکز روی ایجاد موازنه قدرت بین بازیگران منطقه‌ای به‌جای حذف یک بازیگر به‌نفع بازیگران دیگر. این استراتژی ژئوپولیتیکی است که موجب شد آمریکایی‌ها در سوریه مداخله نکردند و مایل به مداخله گسترده علیه داعش در عراق نیستند و به همین دلیل عربستان سعودی را در یمن جلو انداختند و خود قادر به مداخله مستقیم نیستند.

محمدی افزود: می‌بینیم که آمریکا امروز دچار یک ضعف تاریخی شده، البته هوشمندانه این ضعف را مدیریت می‌کند و می‌خواهد جهان نفهمد که آمریکا ضعیف شده ولی این واقعیت وجود دارد و حالا دقیقاً در دورانی که آمریکا دچار این ضعف ژئوپولیتیکی شده، دوران قدرت ژئوپولیتیکی ایران هم فرا رسیده و امروز می‌بینیم که در منطقه خاورمیانه از مرزهای شرقی افغانستان تا کرانه دریای مدیترانه هرگونه ثبات یا بی‌ثباتی وابسته به اراده ایران است. اگر ایران بخواهد ثبات برقرار می‌شود و اگر نخواهد برقرار نخواهد شد. هرجا ایران مداخله کرده ثبات برقرار شده و هرجا که مداخله نکرده هیچ بازیگر منطقه‌ای یا فرامنطقه‌ای دیگری نتوانسته که ثبات را برقرار کند.

وی تصریح کرد: شما امروز می‌بینید که لیبی دارد به کشور داعش تبدیل می‌شود، همین سناریو را می‌خواستند در سوریه یا عراق پیاده کنند یا دلشان می‌خواهد که یمن را به کشور القاعده تبدیل کنند، اما این ایران است که اجازه نداد.

این کارشناس مسائل هسته‌ای با تأکید بر "من معتقدم که یکی از بزرگترین ضعف‌های تیم مذاکره کننده فعلی ما این است که وضعیت جدید قدرت ملی آمریکا را درک نکرده و همچنان با او به‌مثابه یک قدرت دهه 60 و 70 برخورد می‌کند." گفتجملاتی که ما گاهی از آقای دکتر ظریف و دیگران می‌شنویم نشان دهنده این است که ذهنیت اینها درباره قدرت آمریکا یک ذهنیت قدیمی است، به‌روز نشده، وقتی آقای ظریف می‌گوید: "آمریکا می‌تواند قدرت نظامی ما را ظرف یک ساعت از بین ببرد" به این معناست که نه قدرت نظامی ما را می‌شناسد و نه قدرت نظامی آمریکا را. در شرایط فعلی که آمریکایی‌ها دچار ضعف شده‌اند، می‌خواهند ابزار تحریم را دست خودشان نگه دارند؛ این کلیدی‌ترین نکته من در این قسمت است و بحث خیلی مهمی است که آمریکایی‌ها متوجه شدند تمام ابزار خودشان را به‌جز ابزار تحریم از دست داده‌اند، ابزار عملیات اطلاعاتی، حمله نظامی و ... امتحان شده و ناکارآمدی آن در مقابل ایران به اثبات رسیده است. خوب، حالا آمریکا با این‌همه ضعف بی‌سابقه می‌خواهد توافقی با ما بکند که لااقل در آن بتواند ابزار تحریم را در دستش نگه دارد. آمریکایی‌ها می‌دانند رقابت استراتژیک با ایران در حالی که آنها به‌شدت ضعیف شده‌اند ادامه دارد و می‌خواهند لااقل برگ تحریم را از دست ندهند. من متأسفم که عرض کنم تفاهم لوزان که امیدواریم اصلاح شود این امتیاز بی‌سابقه را به آمریکا می‌دهد.

محمدی افزود: تصور من این است که مشکل اصلی این مذاکرات مشکل تکنیکال و فنی نیست، اگرچه آنجا هم مشکلات خیلی جدی وجود دارد، بلکه مشکل اصلی این مذاکرات مربوط است به تفکری است که معتقدند: "ما نمی‌توانیم آمریکا را شکست دهیم"، تفکری است که معتقدند: "سهم ما از پیشرفت و رفاه همانی است که آمریکا برای ما تعیین می‌کند" و حتی می‌گویند: "ما باید تأمین امنیت خود را به آمریکا واگذار کنیم". مشکل اصلی این مذاکرات مربوط به تفکری است که باور ندارد ملت ایران لیاقت شکست تاریخی آمریکا را دارد و قبلاً در پرونده‌های کلیدی و همین حالا آمریکا را شکست داده و او را وادار به تغییر راهبردش کرده است. مشکل اصلی مربوط به نشناختن مؤلفه‌های قدرت ملی ماست و اگر این مشکل حل شود مشکلات تکنیکال و مذاکراتی خیلی خیلی راحت‌تر حل خواهد شد.

عضو تیم مذاکره‌کننده سابق هسته‌ای خاطرنشان کرد: در دولت گذشته فقط با اتکا به یک اهرم، یعنی اهرم غنی‌سازی 20 درصد تیم مذاکره کننده قبلی در شرایطی قرار داشت که می‌توانست با چند ماه مذاکره بیشتر، اگر نگویم همه تحریم‌ها بلکه بخش بزرگی را از پیشِ‌روی این کشور بردارد؛ نه بحث نطنز مطرح بود و نه اراک، نه بازرسی‌های ویژه و نه خیلی چیزهای دیگر. اصلاً اجازه داده نمی‌شد تا طرف مقابل به این حوزه ورود کند و برای همین است که اینها در توافق ژنو شگفت‌زده شدند و آقای "دیوید آلبرایت" مصاحبه کرد و گفت: "من باور نمی‌کردم ایران همچنین امتیازاتی بدهد" و جان برنز مدیر سیا می‌گوید: "ما شگفت‌زده شدیم". آن پایه فکری که منجر به این نوع مذاکره می‌شود باید علاج شود و در غیر این صورت توقع اینکه صرفاً با اصلاحات تکنیکال و فنی بتوانیم تأثیر مذاکرات را تصحیح کنیم تصور اشتباهی است.

ارسال نظر

آخرین اخبار