مؤسسه تحقیقاتی Pew دریکنظرسنجی جدید،احساساتو عقاید آمریکائیان پیرامون مقوله ازدواج و تشکیل خانواده را مورد بررسی قرار داده است.

از بین رفتن ازدواج و رواج خانواده‌های غیرمتعارف در آمریکا

به گزارش گلستان24 :مؤسسه تحقیقاتی Pew دریکنظرسنجی جدید،احساساتو عقاید آمریکائیان پیرامون مقوله ازدواج و تشکیل خانواده را مورد بررسی قرار داده است.

شرکت کنندگان در نظر سنجی مذکور به این سؤال پاسخ داده‌اند که آیا در اولویت قرار گرفتن ازدواج و تشکیل خانواده می‌تواند باعث بهبود وضعیت جامعه باشد یا خیر؟ پاسخ‌های ارائه شده به این پرسش، روند رو به زوال سنت ازدواج در جامعه آمریکا و تغییر در چشم انداز های فرهنگی و اجتماعی این جامعه را به نمایش می‌گذارد.

در حالیکه 61 درصد از شرکت کنندگان بالای 65 سال در این نظر سنجی، ازدواج و تشکیل خانواده را به عنوان اولویت‌های جامعه بر شمرده‌اند اما جوانان آمریکایی در این زمینه با نسل پیشین خود اتفاق نظر ندارند. بنابر گزارش پیو، تنها 29 درصد از جوانان شرکت کننده در این نظر سنجی به ارزش و اولویت ازدواج و تشکیل خانواده باور دارند. 69 درصد از شرکت کنندگان جوان این نظر سنجی اظهار داشته‌اند منسوخ شدن ازدواج هیچ تغییری در جامعه ایجاد نخواهد کرد و جامعه بدون وجود سنت ازدواج نیز به خوبی به حیات خود ادامه خواهد داد.

غیرمتعارف در آمریکا

تحلیلگران بر سر این موضوع اختلاف نظر دارند که آیا نسل جدید آمریکا بطور کلی نسبت به ازدواج و تشکیل خانواده بی علاقه‌اند یا ازدواج را در مقایسه با سایر مقوله‌های زندگی مانند یافتن شغل، خرید خانه و ... کم اهمیت تر می‌دانند؟ آنچه مسلم است این که آمار ازدواج در میان جوانان آمریکایی به شدت رو به کاهش است و نسل جدید آمریکا تمایل و رغبت چندانی به تشکیل خانواده و بچه دار شدن نشان نمی‌دهند.

تحقیقات جدید صورت گرفته در مؤسسه اربن (the Urban Institute) اذعان می‌دارد تعداد افرادی که در نسل فعلی آمریکا تا سن 40 سالگی مجرد باقی می‌مانند نسبت به تمامی نسل‌های گذشته این کشور بی سابقه است. در بر اساس برآوردهای آماری ارائه شده در این تحقیق، بیش از 30 درصد از زنان جوان آمریکایی تا سن 40 سالگی مجرد باقی خواهند ماند که این آمار نسبت به نسل قبل (نسل ایکس) دو برابر شده است.

بی رغبتی جوانان آمریکایی نسبت به مقوله ازدواج که در چند دهه اخیر افزایش یافته، دلایل متعددی دارد. بسیاری از تغییرات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی که در طول چند دهه گذشته جامعه آمریکا را دستخوش تغییر نموده، بطور مستقیم یا غیر مستقیم بر بی میلی جوانان نسبت به ازدواج نیز تأثیرگذار بوده است. اما شاید مهم‌ترین دلیل کاهش ازدواج در آمریکا تغییر نگاه افراد جامعه نسبت به روابط آزاد و طولانی مدت بدون پیوند زناشویی باشد.

در حالیکه در نسل‌های پیشین جامعه آمریکا اینگونه روابط غیر قابل پذیرش و نا مشروع شناخته می‌شدند، در نسل جدید بی بند و باری و رابطه جنسی خارج از چارچوب خانواده نه تنها منع نمی‌شود بلکه به عنوان شکل پذیرفته شده­ای از رابطه تبلیغ می‌شود. این بی بند و باری و روابط آزادانه انگیزه و علت وجودی ازدواج را برای جوان‌هایی که نگاه سطحی تری نسبت به مقوله ازدواج دارند از بین می‌برد.

دیگر عاملی که بر بی رغبتی جوانان آمریکایی نسبت به ازدواج تأثیرگذار بوده است شرایط اقتصادی حاکم بر ایالات متحده است. بستن پیوند زناشویی و آغاز زندگی مشترک تعهدات و مسئولیت‌های اقتصادی و مالی بسیاری به دنبال دارد که بسیاری از جوانان آمریکایی به واسطه شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه از تأمین کردن آن‌ها عاجزند.

 ازدواج در آمریکا

امنیت شغلی در بازار کار فعلی آمریکا عبارتی بی معناست. بسیاری از جوانان تنها چند ماه پس از استخدام، مجدداً به جرگه بی کاران جامعه می‌پیوندند. احساس اضطراب ناشی از عدم برخورداری از امنیت شغلی، بسیاری از جوانان را متقاعد می‌کند که آمادگی کافی برای آغاز یک زندگی مشترک و اداره خانواده را ندارند.

از سوی دیگر ایجاد تغییر در نقش‌های سنتی خانواده، الزام زنان برای ورود به بازار کار، بی مسئولیتی مردان و تحمیل بار اقتصادی خانواده به زنان؛ بسیاری از زنان جوان آمریکایی را تبدیل به مادران مجردی کرده است که خارج از چارچوب خانواده صاحب فرزند شده‌اند با این وجود هنوز هم تمایلی به ازدواج ندارند. چرا که تلقی آن‌ها از شوهر نه یک شریک برای تقسیم کردن مسئولیت‌های اقتصادی خانواده، بلکه باری اضافه است که پس از ازدواج تأمین مایحتاج زندگی و هزینه‌های وی نیز به گردن زنان می‌افتد.

«جون کاربن» و «نائومی کان» در کتاب جدید خود با عنوان «بازار ازدواج: چگونه نابرابری، خانواده آمریکایی را دستخوش تغییر می‌کند» معتقدند ازدواج یا عدم ازدواج افراد تا حد زیادی به طبقه اقتصادی و اجتماعی آن‌ها وابستگی دارد. طبقات کم درآمد تر و افرادی که مدرک دانشگاهی ندارند، در مقایسه با طبقات مرفه و تحصیلکرده جامعه رغبت کمتری نسبت به ازدواج دارند.

به عقیده «کاربن» و «کان» طبقات مرفه جامعه به این خاطر تمایل بیشتری نسبت به ازدواج نشان می‌دهند که توانایی بیشتری در تأمین ضرورت‌هایی دارند که می‌تواند احتمال داشتن یک زندگی موفق را بهبود بخشد. ضرورت‌هایی همچون مشاوره قبل از ازدواج و مشاوره زوجین، بیمه‌های درمانی، امکانات مراقبت از کودکان و ... که باعث می‌شود زوجین با اطمینان بیشتری زندگی مشترک خود را آغاز نمایند.

بی رغبتی جوانان نسبت به ازدواج تنها عاملی نیست بنیان خانواده را در ایالات متحده تضعیف می‌کند. برداشت نسل فعلی آمریکا از مفهوم سنتی خانواده، در مقایسه با نسل‌های پیشین به شدت دچار دگرگونی شده است. بر اساس مطالعات صورت گرفته توسط مؤسسه پیو، از هر 10 جوان آمریکایی 4 نفر از آن‌ها معتقدند که شیوه سنتی تشکیل خانواده (زندگی مشترک زن و مرد در چارچوب ازدواج) محکوم به زوال و نابودی است.

رواج خانواده‌ها

مطرح شدن الگوهای جدید و نا متداولی نظیر ازدواج همجنسگرایان، پدران خانه دار و هم خانگی بدون ازدواج، بنیان خانواده سالم در آمریکا را دچار زوال نموده است. فعالیت رسانه‌ها در راستای تبلیغ و ترویج این اشکال نا متعارف و نادرست از خانواده در چارچوب سریال‌هایی نظیر «خانواده امروزی» (Modern Family)، نابودی نهاد خانواده در آمریکا را تسریع می‌بخشد.

شکل گیری خانواده‌های نامتعارف، فروپاشی خانواده‌های سنتی و پیدایش خانواده‌های مدرن، به عقیده اخلاق گرایان یکی از بزرگ‌ترین پس رفت های اجتماعی و فرهنگی جامعه آمریکا در دهه‌های پایانی قرن بیستم بوده است.

جنبش‌های اجتماعی دهه‌های 1960 تا 1970، مانند جنبش‌های فمینیستی و جنبش‌های آزادی همجنس گرایان، نسلی را پدید آورده است که با تمامی هنجارهای اجتماعی پذیرفته شده در تاریخ آمریکا بیگانه‌اند. شکل گیری خانواده‌های غیر متعارف یکی از برجسته‌ترین پیامدهای این جنبش‌های اجتماعی است.

البته در گذشته نیز خانواده‌های غیرسنتی و غیر متعارف در ایالات متحده وجود داشتند، اما این خانواده‌ها معمولاً منزوی و تنها بودند و از حمایت رسانه‌ها و پشتیبانی جنبش‌های اجتماعی بهره مند نمی‌شدند. حمایت رسانه‌ها و پشتیبانی حکومت و قانون از اشکال غیر متعارف خانواده، نقشی اساسی در گسترش این نوع خانوده ها در آمریکا داشته است.

ميزان خانواده‌های بدون ازدواج یا ازدواج‌های غير رسمى در آمريكا از سال ۱۹۹۰ تا به امروز افزايشى ۷۲ درصدى داشته است. اين در حالى است كه پژوهش‌های انجام شده نشان می‌دهد كه پیوندهای غير رسمى، بر احساس نارضايتى در روابط زناشويى و منازعات خانوادگى بين دو شريك می‌افزاید.

پديده هم زيستى بدون ازدواج در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوايل دهه ۱۹۷۰ و با شيوع تفكر ازدواج ستيزى كه ازدواج را تنها يك تكه كاغذ ساده قلمداد می‌کرد پا به عرصه وجود گذاشت. اما امروزه عوامل ديگرى همچون مشکلات اقتصادی، معضلات اخلاقی و بی اعتمادی افراد نسبت به یکدیگر باعث ترويج روز افزون اين پديده می‌شود. این در حالی است که تحقيقات انجام شده نشان می‌دهد همزیستی‌های بدون ازدواج مشکلات متعددی را برای زوجین و فرزندان احتمالی آن‌ها به دنبال دارد.

 خشونت در میان زوج‌های غير رسمى دو برابر بیشتر از زوج‌های رسمی برآورد شده است و ميزان خشونت‌های حاد در اين گروه تقريباً ۵ برابر نرخ كلى خشونت در زوج‌های رسمى عنوان شده است. اساس یافته‌های مجله «خشونت در خانواده» ۴۸ درصد از زوج‌های غير رسمى بر اثر خشونت‌های خانوادگى به دادگاه احضار می‌شوند در حالیکه این آمار در میان زوج‌های رسمی تنها 19 درصد است.

میزان خيانت در میان زوج‌های غير رسمى نیز به مراتب بيشتر از زوج‌های رسمى است. طبق آمارهاى اخير، درصد خيانت در میان مردانى كه داراى خانواده‌های غير رسمى هستند دو برابر بيشتر از مردانى است كه به صورت قانونى در كنار همسران خود زندگى می‌کنند. از طرفى در حالى كه زنان به طور كلى در زندگى نسبت به مردان وفادارترند، درصد خيانت در میان زنان داراى همزيستى بدون ازدواج، ۸ برابر بيشتر از زنان شوهردار است. 

میزان رفاه و رضایت اقتصادی نیز در خانواده‌های رسمی در مقایسه با خانوده های غیر رسمی بیشتر است. تحقيقات انجام شده در دانشگاه پردوو نشان می‌دهد كه ثروت انباشته شده در خانواده‌های غیر رسمی معمولاً بسيار كمتر از خانواده‌های عادى است زيرا در خانواده‌های غير رسمى زن و مرد در عين همزيستى، به لحاظ فكرى و روحى مانند افراد مجرد زندگى می‌کنند.

به جز خانواده‌های بدون ازدواج، گونه ای دیگر از خانواده‌های غیر متعارف که ادامه حیات خانواده سالم در آمریکا را با بحران مواجح می‌کنند، خانواده‌های همجنسگرا هستند. بر اساس مطالعات صورت گرفته دست کم 14 میلیون کودک در آمریکا دارای والدینی همجنس گرا هستند. شیوع همجنس گرایی همانند رواج زندگی مشترک بدون ازدواج، به بدنه ازدواج سالم و خانواده سنتی در آمریکا خدشه وارد می‌کند. 

بی رغبتی جوانان آمریکایی به ازدواج، افزایش روز افزون خانواده‌های مطلقه و تک والد و رواج اشکال نا متعارف خانواده و مقبولیت یافتن آن‌ها در چارچوب مفهوم خانواده مدرن، پیامدهای منفی بسیاری برای جامعه آمریکا داشته است.

افزایش چشمگیر شمار کودکان نامشروع، افزایش خطر خشونت و کودک آزاری، افزایش بی رویه سقط جنین، بروز چشمگیر مشکلات عاطفی و روان پریشی در میان کودکان تک والد، نرخ بالای ترک تحصیل و آسیب‌های تحصیلی و آموزشی و افزایش روز افزون میزان جرائم اجتماعی، همه از جمله تبعات منفی رواج خانواده‌های نا متعارف و از میان رفتن سنت ازدواج در آمریکا بر شمرده می‌شوند. این پیامدها بار اقتصادی و اجتماعی سنگینی را به دولت و جامعه آمریکا تحمیل می‌کنند. 

در حالیکه در آمریکا بر خلاف بسیاری از کشورهای اروپایی نظام خانواده هنوز برای بسیاری از افراد جامعه و رهبران سیاسی از اولویت قابل توجهی بر خوردار است، اما تصمیم گیری‌های صورت گرفته پیرامون این نهاد در طول چند دهه گذشته، امید چندانی را برای ادامه حیات نظام خانواده در آینده آمریکا باقی نمی‌گذارد. 

به رغم آنکه بیشتر آمریکایی‌ها به ویژه نسل پیشین این کشور برای مفهوم خانواده اهمیت ویژه ای قائل‌اند، اما اغلب آن‌ها معتقدند که خانواده در این کشور آن چنان که باید و شاید نیرومند نیست. بر اساس نظر سنجی‌های صورت گرفته، تنها 7 درصد از مردم آمریکا خانواده را نهادی بسیار نیرومند و در حال رشد می‌دانند.

این در حالی است که در حدود 60 درصد از مردم آمریکا معتقدند وضعیت خانواده در این کشور چندان مثبت و رضایت بخش نیست و در میان آن‌ها 32 درصد باور دارند که بنیان خانواده در آمریکا ضعیف و بی بنیاد است. با توجه به وضعیت نامطلوب خانواده‌ها، آمار بالای طلاق و رواج یافتن اشکال نا درست و نا متعارف خانواده در آمریکا، دلسردی و بی میلی جوانان آمریکایی نسبت به ازدواج و نا امیدی آن‌ها از آغاز یک زندگی مشترک سالم، دور از ذهن به نظر نمی‌رسد.

ارسال نظر

آخرین اخبار