از تئوری پردازی براندازی تا خرید زمان برای آمریکا

مارتین ایندیک، سفیر سابق آمریکا در اسرائیل و استراتژیست برجسته آمریکایی که روزگاری نقشه راه براندازی در ایران را دنبال می کرد، اینک به یکی از مدافعان توافق هسته ای میان ایران و آمریکا تبدیل شده است.

براندازان در آرزوی توافق با ایران!/ تغییر راهبرد آمریکا از تئوری براندازی تا توافق با ایران

به گزارش گلستان 24، مارتین ایندیک[1]، قائم‌مقام رئیس و مسئول بخش سیاست خارجی موسسه مطالعات استراتژیک بروکینگز[2] در واشنگتن، سیزدهم خرداد در کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا درباره توافق هسته‌ای ایران با 5+1 سخنرانی کرد. او از نزدیک‌ترین مشاوران جان کری وزیر امور خارجه آمریکا است و مرد شماره یک این کشور در مسئله فلسطین و اسرائیل به شمار می‌آید. ایندیک برای اعضای عموماً جمهوری‌خواه کمیته سیاست خارجی سنا از «محاسن توافق با ایران» گفت.

استراتژیست ارشد بروکینگز کنگره آمریکا را در معرض یکی از این دو انتخاب دانست «یا پذیرش توافق، که تحریم‌ها را حذف اما یک ایرانِ بدون توان هسته‌ایِ نظامی را برای دست‌کم 10 تا 15 سال تضمین می‌کند؛ و یا رد کردن توافق، که ایران را با تنها سه ماه فاصله از بمب اتمی! با مُشتی تحریم‌های فرساینده تنها می‌گذارد.»

عیب مهم توافق!

مارتین ایندیک از عیبِ مهم توافق با ایران این‌طور یاد کرد که «قصد توافق به‌هیچ‌وجه مقابله با نتایج رهایی از تحریم – یعنی همان پول بادآورده بلوکه‌شده که نصیب دولت ایران خواهد شد! نبود. و هر جور حساب کنید می‌شود باور داشت که دست‌کم بخشی از این پول‌ها موجب افزایش ظرفیت‌ نیروهای مشکل‌ساز در داخل ایران مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی!، یا نمایندگان مشکل‌سازِ خارجی آن‌ها مانند حزب‌الله لبنان، رژیم اسد و یا شبه‌نظامیان شیعه عراقی خواهد شد.»

فواید اصلی توافق برای آمریکا

این استراتژیست آمریکایی در ادامه سخنان خود سه فایده اصلی توافقی را که عیب آن را «دستیابی ایران به پول‌هایش!» دانسته بود ارائه کرد: «... 1. با توجه به غوغایی که اکنون خاورمیانه را در خود فروبرده، اطمینان از یک ایرانِ خالی از توان نظامیِ هسته‌ای، آن‌هم برای دست‌کم یک دهه، و همچنین برقراری نظارت‌های سفت‌وسخت بر برنامه هسته‌ای او برای حتی بیشتر از این مدت قطعاً کمک می‌کند تا یک منبع اصلی تنش حذف شود و برای درگیر شدن با دیگر منابع بی‌ثباتی در منطقه انسجام بیشتری به وجود آید... 2. توافق با ایران یک زمانِ تنفسِ حداقل ده‌ساله برای ما می‌خرد! و برقراری بازرسی‌ها و نظارت‌ها این امکان را برای ما ایجاد می‌کند که وقتمان را به شکل بهینه‌تری صرف بازداشتن ایران از مسیر جاه‌طلبی‌های هژمونی‌طلبانه و نابکارانه‌اش کنیم!!... و علاوه بر این‌ها، 3. به نظر نمی‌رسد توافق با ایران ماشه‌ی آغاز یک مسابقه تسلیحاتی اتمی در منطقه را بکشد!»

سعودی‌ها این‌کاره نیستند!

ایندیک حرکت واقعی و عملی آل سعود به سمت اتمی شدن را بعید دانست و گفت «در تمام سی سالی که ایران به‌طور نامحدود برنامه هسته‌ای جاه‌طلبانه‌اش! را پیش می‌برد، رقیب اصلی یعنی عربستان سعودی هرگز حس نکرد که باید راهی شبیه به او برود!» و پرسید «حالا که مسیرِ پیش روی ایران برعکس سابق با این‌همه محدودیت مواجه است، چرا باید عربستان چنین راهی را در پیش بگیرد؟»

او در بیان بی‌خطر بودن سروصداهای دیگر کشورهای منطقه در مورد پرونده هسته‌ای ایران نیز گفت «مصر و اردن که مانند سعودی‌ها از امضاکنندگان پیمان ان.پی.تی هستند و قطعاً اگر به دنبال همکاری‌های هسته‌ای با دیگر کشورها باشند باید مانند ایران با بازرسی‌های سرزده کنار بیایند. امارات متحده عربی هم که اساساً قرارداد 123 را امضا کرده یعنی تعهد داده که هرگز امکان غنی‌سازی اورانیوم را نداشته باشد! ترکیه هم که از متحدان ناتو است و بر اساس ماده 5 این معاهده همین حالا زیر چتر محافظت اتمی ایالات‌ متحده آمریکا قرار دارد!»

خواب جدیدی که بروکینگز برای خاورمیانه دیده است

مارتین ایندیک در بخش مهم سخنانش با حساس دانستن «پیامدهای منطقه‌ای توافق با ایران» و اشاره به اینکه درهرصورت باید کنگره و ریاست جمهوری این پیامدها را جدی بگیرند، پیشنهاد اساسی خود را این‌گونه مطرح کرد: «آمریکا باید یک استراتژی امنیت منطقه‌ای را به شکل موازی و به‌عنوان متمم توافق هسته‌ای با ایران در پیش بگیرد: استراتژی‌ای برای خنثی‌سازی فساد منطقه‌ای ایران!!»

او اقدام اوباما در دعوت از سران عرب به کمپ دیوید را «گام اول» این استراتژی معرفی کرد و لزوم ترجمه شدنِ توافقات آن اجلاس به یک «چارچوب جدید امنیت منطقه‌ای» را مورد تأکید قرار داد.

دل اسرائیل را هم به دست خواهیم آورد!

این استراتژیست به مسئله نگرانی‌های رژیم صهیونیستی هم پرداخت و ضمن حق دادن به این رژیم برای «نگرانی از نیات ایران!»، به برقرار ماندن فاصله یک‌ساله ایران از بمب اتمی «برای مدت 15 سال» اشاره کرد و ازاین‌رو، مخالفت کنونی اسرائیل را بی‌دلیل دانست.

او البته به باور عجیب نتانیاهو هم اشاره کرد که گمان می‌کند «این توافق فقط مسیر ایران برای رسیدن به بمب اتم در 15 سال آینده را فرش می‌کند!» و در واکنش گفت که «آمریکا باید همزمان با ممنوع کردن فعالیت هسته‌ای نظامی در ایران، با ارائه یک بیمه‌ی ثانویه!، توان اسرائیل در دفاع از خود را افزایش دهد.» او با توجه به رو به پایان بودن آخرین قرارداد همکاری ده‌ساله آمریکا و اسرائیل که سرمایه‌گذاری سالانه 3 میلیارد دلاری آمریکا در صنایع نظامی اسرائیل را شامل می‌شود[3]، اقدام به «تمدید ده‌ساله مجدد» این همکاری نظامی از سوی آمریکا را برای ایجاد یک ظرفیت ضد موشکی قوی‌تر در اسرائیل موردتوجه قرار داد و آن را «اقدامی اطمینان‌ساز» دانست.

حمایت هسته‌ای آمریکا از همه!

ایندیک مؤثرترین راه برای خارج کردن دوستان آمریکا از نگرانی و عصبانیت در خصوص توافق با ایران را «ایجاد زمینه برای برقراری یک چتر هسته‌ای آمریکایی بالای سر همه‌ی آن‌ها!» دانست. او این اقدام را بخشی اساسی از «چارچوب امنیت منطقه‌ای جدید» معرفی کرد. و البته اذعان کرد که نه شرکای منطقه‌ای آمریکا (ازجمله اسرائیل) مهیای چنین بهره‌مندی هستند، نه محتمل است که کنگره آمریکا زیر بار هیچ تعهد هسته‌ای جدیدی «مگر برای اسرائیل» برود.

اما اضافه کرد که معتقد است اگر سیاست اطمینان سازی در میان متحدان ادامه یابد و توسط این رئیس‌جمهور و رئیس‌جمهور بعدی مورد توجه جدی قرار بگیرد، ممکن است که همه طرف‌ها روزی به سه مزیت مهم یک تضمین امنیتیِ هسته‌ای پی ببرند: «1. بازدارندگی مؤثر در برابر ایران، 2. غیرضروری شدنِ موضوعی بنام حملات پیشگیرانه اسرائیل و 3. از میان رفتن هرگونه انگیزه دستیابی به تسلیحات اتمی در میان کشورهای عربی»

از تئوری پردازیِ براندازی تا رضایت به امکانِ 10 سال تنفس!

مارتین ایندیک سفیر سابق آمریکا در اسرائیل بوده و در دولت اوباما نیز به‌عنوان مأمور ویژه جان کری در امور فلسطین و اسرائیل خدمت کرده است. نظرات او همواره مورد توجه دستگاه سیاست خارجی دموکرات‌های کاخ سفید قرار گرفته است. او مؤسس اصلی مرکز «سابان، برای سیاست خاورمیانه»[4] در درون مجموعه بروکینگز است.

نام مارتین ایندیک و سابان سنتر برای دنبال کنندگان وقایع مرتبط با فتنه سال 1388 بسیار آشناست. سابان سنتر دقیقاً در همان ساعات عصرگاهی که پایتخت ایران در آشوب بی‌سابقه چندصدهزار آشوبگرِ بی‌فرهنگ می‌سوخت و 30 خرداد 88 می‌رفت تا در تاریخ ایران ثبت شود، اقدام به انتشار کتابچه‌ای 157 صفحه‌ای کرد که مارتین ایندیک از تهیه‌کنندگان اصلی آن بود. «کدام مسیر تا ایران؟»[5] به‌طور مفصل به انواع استراتژی‌های ممکنِ آمریکا در قبال ایران پرداخته بود و ازجمله به این نتیجه رسیده بود که راه معقولِ پیش پایِ آمریکا استفاده از ترکیب روش‌ها برای «براندازی رژیم ایران» است![6]

چهل روز بعد از انتشار این کتابچه، استاد حسن عباسی رئیس اندیشکده یقین و مدیر مرکز دکترینال امنیت بدون مرز، در خلال یک سخنرانی با عنوان «آژاکس ۲، بررسی کودتای توییتری ژوئن ۲۰۰۹» در فرهنگسرای رسانه اصفهان، از ماجرای این کتابچه و ماهیت براندازانه پیشنهاد‌های مندرج در آن پرده برداشت.[7]

بسیار جالب‌توجه است که چنین افرادی با چنین سوابقی امروز به این نتیجه رسیده‌اند که اگر در برابر قدرت ایران اسلامی «فقط چند سال فرجه تنفس!» داشته باشند کافی است!

پی نوشت:

 

[1]- Martin Sean Indyk

[2]- Brookings Institution

[3] - رادیو اسرائیل، 8 خرداد 1394 «در حال حاضر اسرائیل هرسال سه میلیارد دلار اعتبار نظامی از ایالات‌متحده دریافت می‌کند که با آن می‌تواند به خرید جنگ‌افزارهای ساخت آمریکا بپردازد و اکنون سخن از آن است که میزان این کمک سالیانه به چهار میلیارد و 500 میلیون دلار افزایش یابد و به مدت ده سال پس‌ازآن ادامه یابد. توافق در مورد بسته کمک‌های نظامی ایالات‌متحده به اسرائیل 18 سال پیش در دوران دولت پرزیدنت جرج بوش امضا شد.»

[4]- Saban Center for Middle East Policy

[5]- WHICH PATH TO PERSIA? Options for a New American Strategy toward Iran

[6] - در بخش نتایج پژوهش ازجمله می‌خوانیم: «تا جایی که امکان بهره‌گیری از هر سه شیوه تغییر رژیم (انقلاب مخملی، شورش و کودتا) هست، دولت آمریکا هر سه را پی می‌گیرد تا احتمال موفقیت بیش از پیگیری تک‌تک موارد باشد. انتخاب یکجای هر سه روش به هم‌افزایی خواهد انجامید؛ مضافاً فشار از چند سو به خسته شدن توان اطلاعاتی و امنیتی رژیم تهران می‌انجامد و احتمال خطا را در تصمیم‌گیری‌هایشان بالا می‌برد...»

[7] - استاد حسن عباسی، دهم مرداد 1388، فرهنگسرای رسانه اصفهان، آژاکس ۲، بررسی کودتای توئیتری ژوئن ۲۰۰۹

 

 

انتهای پیام

ارسال نظر

آخرین اخبار