عشق حقیقی به مولای متقیان؛

فرزند عالم بزرگوار سید علی نقی فیض‌الاسلام گفت: پدر برای نوشتن نهج‌ البلاغه سه منزل خود را فروخت اما امام علی(ع) چندین برابر آن را به ایشان برگرداند.

معامله یک نویسنده با حضرت علی (ع) با فروش سه خانه

به گزارش گلستان24، سید محمدرضا فیض الاسلام فرزند سید علی‌نقی فیض اصفهانی در برنامه ضیافت در رابطه با زندگی پدر بزرگوارش عنوان کرد: ایشان در شناسنامه فیض‌ اصفهانی نام دارند، اما خودشان لقب فیض الاسلام را برای خود انتخاب کردند و پس از آن نیز به این نام مشهور شدند و الان نیز کسی ایشان را به نام فیض اصفهانی نمی‌شناسد.

 

وی در ادامه افزود: فیض‌الاسلام در سال 1283 هجری شمسی به دنیا آمد. ایشان در سن 30 سالگی اولین کتاب خود را نوشتند. کتاب دیگری نیز در رابطه با معراج و رد شبهاتی که در این رابطه مطرح شده به نام چراغ راه نوشته‌اند. پس از نگارش چند اثر دیگر، پس کتاب شرح نهج البلاغه را در 6 مجلد و در 1340 صفحه به خط طاهر خوشنویس را نوشتند که تاکنون نیز بیش از دو میلیون دوره تجدید چاپ شده است.

 

 

 

 

ماجرای نوشتن صحیفه سجادیه

وی در ادامه یادآور شد: ایشان یک روز به کتابخانه‌ای رفتند تا صحیفه تهیه کنند، بنده دیدم که در این کتاب آن قدر حاشیه و متن خودشان اضافه کرده‌اند که از خود کتاب بیشتر شده است، پس از آن یک روز به آقای الهی قمشه‌ای گفتند اگر می‌شود بگویید که نویسنده این کتاب بیایند من با ایشان صحبتی دارم؛ وقتی نویسنده کتاب را دیدند به وی گفتند که این حرف‌ها مال امام سجاد(ع) نیست شما از کجا این حرف‌ها را آورده‌اید؟ وی در جواب پدر خیلی راحت گفت اگر شما بلدی شما بنویس. این شد که پدر برای یک سال تفسیر قرآن را کنار گذاشت و شرح صحیفه سجادیه را نوشت.

 

 

شفایشان را از حضرت زینب(س) گرفتند

وی درباره جریانات کتاب«خاتون دو سرا» درباره احوالات حضرت زینب(س) گفت: این کتاب نیز جریانی دارد، پدر مبتلا به زخم معده، روده و اثنی عشر بودند و از این بیماری به شدت رنج می‌بردند، حتی دکترها گفته بودند که ایشان باید سه عمل جراحی شوند تا حالشان بهتر شود. یکی از دوستان ایشان از پدر خواست که من شما را به لندن بفرستم، ایشان آن قدر از بیماری رنج می‌بردند که قبول کردند، اما روزی که قرار بود تا شناسنامه را برای ویزا ببرند، شناسنامه همسر و همه فرزندان را برد و به دوستش داد و گفت به جای لندن برای عراق ویزا بگیر. پرسید برای چه؟ گفت طبیب من آن جا است من آن جا بروم خوب می‌شوم.

 

 

فیض‌الاسلام اظهار داشت: پس از آن همه باهم به عراق رفتیم و مشرف شدیم به نجف و در نجف حدود  5 ماه ماندیم و در طول این مدت نیز پدر جلسات زیادی با طلاب و علمای هم دوره خود داشتند. در یکی از این جلسات آقایی از علما به پدر گفتند که آقای فیض چرا حالتان بد است؟ پدر جریان مریضی خود را گفتند. آن آقا بیان داشتند که همیشه می‌گویند اگر سه بار خدا را به حق حضرت زینب(س) قسم بدهی خداوند حاجتت را برآورده می‌کند شما هم که این قدر به مولا نزدیکی چرا این کار را نکرده‌ای؟ ایشان از همان جا مستقیم به حرم می‌روند و در حرم خدا را به حضرت زینب(س) قسم می‌دهند و همان جا نذر می‌کنند که اگر حاجتم را گرفتم، کتابی درباره حضرت زینب(س) می‌نویسم، دقیقا دو یا سه روز از این قضیه گذشت و دیگر آثاری از این بیماری وجود نداشت. همه از این قضیه تعجب کردیم، به ایران که بازگشتیم پدر گفت نزد دکتر بروم تا ببینم چرا دیگر دردی ندارم، پیش دکتر رفتیم و عکس گرفتند، دکتر عکس را که دید گفت اشتباه شده است این عکس شما نیست دوباره عکس بگیرید، دوباره که عکس گرفتند، گفتند اثری از این بیماری وجود ندارد.

 

وی با تأکید بر اینکه بعد از مدتی ایشان کتاب را فراموش می‌کنند، اما یکی از خواهرانمان به ایشان یادآوری می‌کنند، که شما نذری برای حضرت زینب(س) داشتید که درباره ایشان کتابی بنویسید، افزود: پدر همان موقع کارشان را متوقف می‌کنند، و نوشتن کتاب خاتون دو سرا را آغاز می‌کنند.

 

 

معامله‌ای که پدر با امیرالمؤمنین(ع) داشتند

وی اظهار داشت: پدر برای چاپ نهج البلاغه بسیار رنج کشیدند و حتی سه خانه در تهران داشتند که آن‌ها را فروختند و خرج این کار کردند، خانه‌ای را اجاره کرد که برق نداشت و وقتی باران می‌آمد کاسه می‌گذاشتیم تا به داخل خانه آب نریزد، حتی یک روز مادرم گلایه کرد، که ما را اجاره نشین کرده‌ای؟ پدر در جواب با آرامشی خاص پاسخ دادند من همه این‌ها را به امیرالمؤمنین(ع) دادم و یک جا همه این‌ها را از ایشان پس می‌گیرم و این گونه بود که امیرالمؤمنین(ع) هر آن چه از اموال را که پدر در راه او خرج کرده بود به او برگردان

 

جام نیوز

ارسال نظر

آخرین اخبار