از کتاب «رسول مولتان» رونمایی می شود؛

کتاب به لحاظ برخورد فرهنگی شهید با جریانات تکفیری و روایت روزهایی که در غربت، زیر تیغ وهابیت گذراند ولی میدان را خالی نکرد و با توجه به تحولات منطقه تازگی و جذابیت بالایی دارد. فعالیت هایی که نهایت به شهادت این سردار بزرگ فرهنگی انقلاب اسلامی توسط نیروهای تکفیری در پاکستان انجامید.

«رسول مولتان» گوشه ای از جهاد خستگی ناپذیرمجاهدی بدون مرز

کتاب فاخر"رسول مولتان" که به بررسی ابعاد شخصیت، زندگی و شرح مجاهدت بدون مرز شهید سید محمد علی رحیمی می پردازد به کوشش و همت علیرضا قزوه و به اهتمام انتشارات سوره مهر و نویسندگی خانم زینب عرفانیان و در ۲۱۰ صفحه، روز چهارشنبه ۲۳ اردیبهشت ماه با حضور حداد عادل و تنی چند از شخصیت های برجسته فرهنگی کشور در نمایشگاه کتاب و با کمک مجمع ناشران انقلاب اسلامی، در غرفه این مجموعه رونمایی خواهد شد.

 
به گزارش گلستان24، رسول مولتان روایت واقع گرایانه ی زندگی شهید سید محمد علی رحیمی از زبان همسرش خانم مریم قاسمی زهد است. شهیدی که عمر خود را در هند، پاکستان، آفریقا و افغانستان صرف ترویج ارزش های انقلاب اسلامی و تشیع راستین می کرد و با منش و گفتار خود بر وحدت و نزدیکی میان همه مذاهب اسلام تاکید می نمود و با تبلیغ زبان فارسی سعی بر توسعه عمق استراتژیک انقلاب اسلامی داشت. 
 
 
کتاب به لحاظ برخورد فرهنگی شهید با جریانات تکفیری و روایت روزهایی که در غربت، زیر تیغ وهابیت گذراند ولی میدان را خالی نکرد و با توجه به تحولات منطقه تازگی و جذابیت بالایی دارد. فعالیت هایی که نهایت به شهادت این سردار بزرگ فرهنگی انقلاب اسلامی توسط نیروهای تکفیری در پاکستان انجامید.
 
این کتاب به روایت شهیدی می پردازدکه رهبری انقلاب اسلامی تنها پس از یک هفته از شهادتش، خانواده اش را به حضور پذیرفت و از مجاهدت های این شهید تقدیر نمود.
 
 
رسول مولتان تنها گوشه ای از جهاد خستگی ناپذیرمجاهدی بدون مرز است که در هفت فصل گنجانده شده است. کتاب یک پیش­گفتار، یک مقدمه و ۷ فصل دارد؛ عناوین فصول کتاب عبارتند از:
 
 ۱-آشنایی و فعالیت های من و علی در دوران انقلاب
 ۲-ازدواج
 ۳-ماموریت هشت ساله به هند
 ۴-بازگشت به ایران
 ۵-ماموریت و سفر به مولتان
 ۶-شهادت
 ۷-تحمل روزهای پس از شهادت علی.
 
فرازهایی از وصیت نامه شهید
 
بسم الله الرحمن الرحیم
برای من حقیر تا کنون "ابوذر" فقط یک نام بوده و "ربذه" فقط  یک مکان. و ا ینک آرام آرام ذره ای فهیمده ام که ابوذر تنها یک نام نیست بلکه روحی است به بلندای همه غریبان و بیکسان، و ربذه تنها یک مکان محدود نیست بلکه فضایی است برای تمام غریبان. و حقیقتاً چه عالمی است، این عالم ابوذر و ربذه که هم یک بیابان بی کسی است و هم بارش عطر کرامت...
 
 
گاهی اوقات انسان بعضی واژه ها را به اندازه معنی تحت اللفظی آن، درک و حس میکند و واضح است که آشنایی با آن و فهم از آن برایش محدود است و اما هنگامی میرسد که انسان با آن واژه ها زندگی میکند و روح خود را با روح آن معانی می آمیزاند و آنگاه دیگر محدودیتی نیست، که دنیای دیگری است، حال و هوای دیگری است و بقولی عالمی دیگر... و از جمله آن واژه ها "هجرت است و غربت" عجب دنیایی است این دنیای هجرت و غربت که هم تلخ است و هم شیرین، هم غم است و هم شادی، هم درد است و هم درمان، هم دلتنگی است و هم دلگشایی، هم سوز است و هم شوق، هم سکوت است و هم فریاد، هم دوری است و هم فراق،هم بیقراری است و هم قرار،هم تشویش است و هم آرامش، هم بغض گلوست و هم اشک عاشقانه، هم گوشه انزواست و هم مرکز امتزاج، و بالاخره هم بی کسی است و هم با صاحب همه کسان بودن... براستی وه که عجب جلوه ای دارد این هجرت و غربت.   سید محمد علی رحیمی 

ارسال نظر

آخرین اخبار