بخشی از دلایل کناره گیری سرافراز

سازمان صدا و سیما در مقطع هجده ماهه ریاست سرافراز شاهد خلا مدیریتی در سطوح بالا، عدم تعامل با دیگر سازمان ها و نهادها و همچنین حاشیه های متعددی بوده است.

بر صدا و سیمای سرافراز چه گذشت؟

سرانجام و پس از کش و قوس های فراوان و انتشار اخبار متعدد، منابع خبری از استعفای سرافراز رئیس سازمان صدا و سیما و پذیرش این امر از سوی مقام معظم رهبری و انختاب جایگزین او خبر داده اند.

به گزارش گلستان 24، حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، در حکمی با پذیرش استعفای محمد سرافراز و تشکر از تلاشهای انقلابی و ارزشیِ ایشان، دکتر عبدالعلی علی‌عسگری را به ریاست سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران منصوب کردند.

در رابطه با عملکرد کوتاه مدت محمد سرافراز در طول روزها و هفته های اخیر مطالب گوناگونی منتشر شده است و مهمترین سوال در این باره آن است که چرا آقای سرافراز بر خلاف اسلافش دوره ی کوتاهی را سپری نموده و چه عواملی موجب ناموفقیتی ایشان شده است. از همین رو مجموعه فرهنگ نیوز جهت کسب اطلاع دقیق تر از مسئله به گفتگو با یکی از مدیران سازمان صدا و سیما پرداخته است. بنا به خواست این مدیر، نامی از وی در خلال مصاحبه  برده نمی شود. متن این گفتگو بدین شرح می باشد:

حذف مدیران باسابقه و ایجاد خلا مدیریتی

جناب آقای سرافراز از مدیران سالم، سلامت و خوش نام سازمان صدا و سیما محسوب می شوند که تا پیش از عهده داری ریاست سازمان کارنامه نسبتا درخشانی را بر جای گذارده اند. ایشان در خلال سال های حضور در معاونت برون مرزی و شبکه پرس تی وی توانستند موفقیت های خوبی را با وجود معضلات پیش رو و با حداقل امکانات کسب نمایند. اما یکی از بزرگترین اشتباهات ایشان را می توان یکسان دانستن شیوه مدیریتی ایشان در هر دو جا قلمداد نمود. به واقع ایشان بدون لحاظ نمودن ویژگی های مدیریتی در سطح سازمان عریض و طویل صدا و سیما موجب تغییر ساختار در سطح سازمان را فراهم آوردند.

بزرگترین اشتباه جناب سرافراز را می توان قلع و قمع بخش اعظمی از مدیران خوش نام، باسابقه و کارکشته صدا و سیما دانست. ایشان با توسل به رویه های مختلفی هم چون بارنشستگی و یا به حاشیه راندشان موجب حذف شمار کثیری از مدیران با تجربه سازمان شدند که همین امر ضربه مهلکی را بر پیکره سازمان وارد نمود.

در ماه های ریاست آقای سرافراز، سازمان شاهد حذف تدریجی مدیران پیشین و روی کارامدن مدیران بی تجربه بوده است، مدیرانی که عموما پیشتر در سطح معاونت برون مرزی و پرس تی وی با ایشان همکاری نموده و هم اکنون قاطبه مدیریت های سازمان را بر عهده گرفته بودند، امری که با نارضایتی فزاینده خانواده صدا و سیما روبرو بود.

هجده ماه ریاست ایشان دائما با سوظن و بد گمانی نسبت به عمده مدیران سازمان بجز همکاران پیشین ایشان به اتمام رسید. فضای فوق کارمندان سازمان را نسبت به گذشته به مراتب بی انگیزه تر نموده بود تا آن جا که بخشی از بدنه میانی سازمان با وجود سن نسبتا پایین به استقبال بازنشستگی زودتر از موعد رفته بودند.

عدم تعامل و ضعف روابط عمومی

یکی از بارزترین ناکارآمدی های جناب سرافراز را می توان در فقدان تعامل ایشان با سایر نهادها و سازمان های داخلی و برون سازمانی و هم چنین روابط عمومی ضعیف ایشان مشاهده نمود. در رابطه با دولت و با وجود سنگ اندازی هایش نظیر عدم تامین منابع مالی سازمان، ایشان نتوانست زمینه ارتباط گیری مناسب و تعامل را فراهم نماید. لذا به باور من برخی رفتارهای ایشان به نفع دولت نیز تمامی شده و موجب بهره گیری را برای آن ها فراهم نمود. پخش برخی مستندها و برخی اخبار ظاهرا سطحی و کم مایه دستاویزی شد که دولت شمشیر را از رو بسته و عملا به انزوای سازمان کمک نماید، این در حالی است که مدیران پیشین در این زمینه یعنی هم تعامل با دولت و هم بالا بردن سطح کیفی خروجی های سیما بسیار موفق تر عمل نموده بودند.

در رابطه با روابط عمومی ضعیف، مصداق آن را می توان در خود بدنه سازمان مشاهده نمود تا آن جا که اکثریت باتفاق مدیران و کارمندان سازمان نه تنها رضایت چندانی از ایشان نداشته بلکه از رابطه خوبی نیز با او برخوردار نبودند.

برآورده نشدن خواست رهبر انقلاب و جوانان

رهبری معظم انقلاب در متن پیام شان از اقدامات و عملکرد جناب سرافراز تقدیر نموده اند. با این حال و به باور بنده این تقدیر بیش از آن که ناشی از عملکرد مثبت ایشان باشد، از بزرگواری و مشی رهبر انقلاب نشات گرفته که در پی احیای روحیه برای مدیران جامعه و اعطای انگیزه بدان ها تلاش می نمایند.

کارنامه 18 ماهه جناب سرافراز نشان می دهد که موفقیت چندانی در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده نداشته اند. گلایه اخیر مقام معظم رهبری از صدا و سیما در رابطه با عدم ساخت برنامه های مناسب برای جوانان نیز در همین راستا قلمداد می شود. ایشان پیشتر و در زمان انتصاب آقای سرافراز یک سلسله مسئولیت ها را برای شان ترسیم نموده بودند که در دستیابی به برخی از آنها ناکام بوده اند.

نکته حائز اهمیت دیگر آن است سازمان در ارائه برنامه هایی متناسب با رقبای داخلی و خارجی اش موفقیت قابل توجهی در طول مدیریت ایشان نداشته است. نمود چنین چیزی را می توان در نظرسنجی های خود سازمان نیز مشاهده نمود، آن جا که از مخاطبین سازمان کاسته شده و بر بینندگان رسانه های بیگانه و یا منتقد افزوده شده است. امر فوق مختص به شهروندان نبود و خود ما کارمندان صدا و سیما نیز چنین برداشتی را احساس نموده ایم.

باوری به استعفا بدلیل بیماری شان ندارم

از چندی پیش مدام اخباری دال بر استعفا و یا عزل محمد سرافراز به گوش می رسید. به باور بنده شایسته یک مدیر تراز اول کشور نیست که زمانی که عهده دار یک سمت کلان شده، پس از مدت کوتاهی از زیر آن شانه خالی کرده و استعفا بدهند. جناب سرافراز زمانی که در مسئولیت قرار گرفتند تنها متعلق به خود نبوده اند، ایشان به عنوان یک مسئول رده بالا از رهبری انقلاب حکم گرفته اند، لذا چنین استعفایی را می توان در عدم پاسخ گویی ایشان به خواسته های از پیش تعیین شده برآورد کرد.

بنده در رابطه با اخبار منتشر شده مبنی بر کسالت احوال سرافراز که مورد تایید خود ایشان نیز قرار گرفته است به عنوان عامل استعفا اطلاع دقیقی ندارم، اما بر این باورم که هستند مدیرانی در کشور مثل آقای ضرغامی که ایشان نیز مانند آقای سرافراز دیسک کمر داشته اند که بواسطه پشت میز نشینی دچار مشکلاتی شده اند، اما هیچ گاه نمی توان چنین مواردی را عامل کناره گیری فرد تلقی نمود و بیشتر به بهانه شبیه می ماند.

حاشیه های سازمان

هجده ماه ریاست محمد سرافراز با حاشیه های متعددی همراه بوده است. رخدادهای پیرامون خروج خانم شهرزاد میر قلی خان و هم چنین حواشی پیرامون آن چه برای یک خانم در شبکه پرس تی وی فراهم آمد زمینه حرف و حدیث ها و رسوایی هایی را برای سازمان فراهم آورد. بنده در جایگاهی نیستند که به چگونگی آن چه رخ داده و صحت و سقم شان اشاره کنم، با این حال بر این باورم که حمایت های تمام و کمال آقای سرافراز از تیمی که با ایشان همکاری می نمود ( بر خلاف ظن ایشان به سایر اعضای سازمان ) هزینه هایی را برای صداوسیما ایجاد کرد که زیبنده یک مدیر در چنین سطحی نبود که جهت حمایت از یک شخص متهم به رویارویی با برخی جریان ها و سازمان ها بپردازند.

بنده به عنوان یک عضو از خانواده صدا و سیما بر این باورم که این حوادث سرافکندگی و سرشکستگی را برای بدنه سازمان نزد افکار عمومی فراهم آورد. چگونه یک مدیر می تواند تمام و کمال و به هر قیمتی از یک فرد در برابر اتهامات وارده اش حمایت نماید؟ آیا این روند با مشی اسلامی سازگاری دارد؟

نظرمساعد بدنه سازمان به کناره گیری سرافراز

یکی از برنامه های مورد تایید رهبری انقلاب در رابطه با صدا و سیما ایجاد تغییرات بنیادین در راستای هر چه چالاک شدن این سازمان بود، منتها آقای سرافراز عموما چالاکی را در تعدیل نیروها تصور می نمود. به واقع ایشان کمیت را تعدیل می نمود در حالی که در حوزه ی کیفیت تغییر محسوسی ایجاد نشده بود. منظور از دگرگونی کیفی ایجاد شرایط برای جذب هرچه بیشتر مخاطب و بهره گیری از علوم و فنون نوین و هم چنین تجهیزات لازم برای ارتقای جایگاه سازمان می باشد.

رهبری انقلاب در همین حکم شان به آقای علی عسگری نیز بر ضرورت توجه به فضای مجازی تاکید نموده اند. یکی از مصادیق تغییر کیفی توجه بیش از پیش به این حوزه مهم است که متاسفانه در دوره ی کوتاه مدت ایشان عملیاتی نشد.

تصور بنده از استعفای آقای سرافراز و روی کارآمدن آقای علی عسگری آن است که عمده بدنه ی سازمان این تغییر را مثبت دیده و از آن استقبال می نمایند.

آقای علی عسگری به دلیل کارنامه موفق اش در حوزه های متعدد و حضور پیشین در سازمان صدا و سیما و موفقیتش در دوره ی ضرغامی می تواند چشم انداز روشنی را از آینده سازمان متصور نماید.

نکته پایانی این که احکام صادر شده از سوی رهبری انقلاب خطاب به صدا و سیما و مسئولینش همواره موجب دلگرمی ما کارمندان سازمان بوده که چرا که بر این باوریم تمرکز ایشان بر سازمان و اطلاعات دقیق و اشراف شان در این باره همواره مایه امیدواری را برای آینده سازمان فراهم می آورد.

ارسال نظر

آخرین اخبار