مدیریت علوی شماره 13 به قلم سید حسین علوی:

تبیین، اشاعه و درک صحیح اندیشه مدیریتی و رهبری نظامی حضرت علی (علیه السلام) باعث افزایش و تثبیت هوشیاری، بصیرت و مقاومت نیروهای مسلح در برابرنفس شیطانی، دشمنان داخلی و خارجی و سلطه طلبان و متجاوزان میگردد.

سیره  نظامی مدیریت علوی (۱)

به گزارش گلستان 24 ؛ سید حسین علوی فعال فرهنگی اجتماعی گلستان طی یادداشتی با عنوان "سیره  نظامی مدیریت علوی" نوشت :با تأمل در سیره نظامی مدیریت علوی، بویژه در بررسی تفکرات و اندیشه فرماندهی، مدیریتی و رهبری نظامی امام علی (علیه السلام) در کتاب شریف نهج البلاغه به عنوان الگوی کامل، در گفتار و کردار حضرت میتوان بدرستی به موضوع استراتژیک جهاد و مسائل مربوط به آن پرداخت. تبیین، اشاعه و درک صحیح اندیشه مدیریتی و رهبری نظامی حضرت علی (علیه السلام) دارای اهمیت فراوان بوده و ضمن تحکیم و توسعه قدرت و اقتدار نظامی نیروهای مسلح، باعث افزایش روحیه خودباوری در آنها می گردد و باعث افزایش و تثبیت هوشیاری، بصیرت و مقاومت نیروهای مسلح در برابرنفس شیطانی، دشمنان داخلی و خارجی و سلطه طلبان و متجاوزان میگردد.

‌ مراقبت و احتیاط نسبت دشمن و نقشه هایش در متن مقدس و سیره امام علی (علیه السلام) برآمده از اصول مهم اندیشه نظامی اسلام بوده  که بدون احتساب آن سرنوشت جنگ و مبارزه با دشمن و تأمین امنیت قلمرو جامعه اسلامی با تهدید مواجه می شود.

در ادامه به بخشی از دکترینهای مدیریت نظامی مولای متقیان (ع) اشاره میگردد:

۱-تدافعی بودن جنگ، دکترین نظامی امام(علیه السلام): در سیره ائمه معصومین دفاع در برابر تعدّی و تجاوز نظامی بیگانه به حدود قلمرو جامعه اسلامی در زمره نخستین و مهمترین اولویت دفاعی اسلام به شمار آمده است و همین اهمیت و توجه موجب می گردد تا تدافعی بودن جنگ و اقدام نظامی در مرکز ثقل دکترین نظامی اسلام قرار بگیرد.

دفاعی بودن جهاد و جنگ از نظر علی (علیه السلام) نیز در فرمان ایشان به معقل بن قیس ریاحی کاملا آشکار است:  جز با کسی که با تو پیکار کند، پیکار نکن... مبادا کینهِ آنان پیش از آن که آنان را به راه هدایت فراخوانید و درهای عذر را بر آنان ببندید، شما را به جنگ وادارد.( نهج البلاغه، ‌نامه ۱۲)

در رهنمود دیگری ایشان در جریان جنگ صفین می فرماید: با دشمنان خدا جنگ را آغاز نکنید تا آنها شروع کنند،‌ زیرا به لطف خدا حجت بر شماست و آغازگر جنگ نبودنتان،‌ زمانی که دشمن به جنگ روی آورد،‌ حجت بر حقانیت شما خواهد بود.( نهج البلاغه ،‌نامه ۱۴)

آن حضرت در توصیه به فرزندش امام حسن (علیه السلام) نیز می فرماید:کسی را به پیکار دعوت نکن، اما اگر تو را به نبرد فراخواندند بپذیر... ( نهج البلاغه ،‌حکمت ۲۳۳)

۲-امتناع از جنگ: حضرت علی (علیه السلام) به طور کلی از جنگ امتناع ورزیده و در مکتوباتی که به لشگریانش پیش از آغاز جنگ صفین می نویسد، به این موضوع اشاره کرده و می فرماید: با دشمن جنگ را آغاز نکنید تا آنها شروع کنند زیرا بحمدالله حجت با شماست و آغازگر جنگ نبودنتان تا آن که دشمن به سوی شما آید، حجت دیگری بر حقانیت شما خواهد بود اگر به اذن خدا شکست خوردند و گریختند، آن کس را که پشت کرده نکشید و آن کس را که قدرت دفاع ندارد آسیب نرسانید و مجروحان را به قتل نرسانید. (نهج البلاغه، نامه ۴۹۵:۱۴)

۳-عبادت و قداست جهاد و جنگ:  امام علی (علیه السلام) جهاد را نوعی عبادت محسوب می نماید و می فرماید:( آئین جهاد، تهران، بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۶۲، صص ۱۵ـ۱۴) هان ای مردم... برای رویارویی با دشمن آماده شوید. چه جهاد با آنها وسیله ای است برای نزدیکی به پروردگار و منزلت یافتن در نزد وی». این سخن گوهربار حضرت علی(علیه السلام) نه تنها ضرورت کسب آمادگی و برنامه ریزی جهت مقابله با اهداف نظامی دشمن را گوشزد می کند،‌ بلکه به بهترین شکل ممکن نشان دهنده ارزش و جایگاه جهاد و مبارزه در راه خدا و اقدامی است برای رسیدن به ذات لایزال الهی.

۴-اصل احتیاط و هوشیاری در برابر دشمن: امام علی (علیه السلام) در نامه خود با مالک اشتر می فرماید:  بعد از صلح نسبت به دشمن کاملاً هوشیار باش، زیرا چه بسا دشمنی با صلح، خود را نزدیک می کند تا تو را دچار غفلت نماید.(نهج البلاغه، پیشین، نامه ۵۳)

 و در خطاب به مالک به صراحت می فرمایند: نسبت به دشمنت هوشیار و موقع شناس باش تا پیروز گردی... نسبت به دشمن پنهان بسیار هوشیارتر از دشمنی باش که آشکار عمل می کند.( پیشین، حکمت ۵۷۵)

 یا این که در جای دیگر می فرمایند:کار دشمن را هنگامی که با او نبرد می کنی کوچک مشمار،‌ چراکه اگر پیروز شدی ستایش نشوی و اگر او بر تو پیروز گشت، معذور نیستی. ناتوانی که مراقب دشمن توانمند است، ‌به سلامت نزدیک تر است از توانمندی که بر ناتوانی غرّه شود.( محمد ری شهری،‌ سیاست نامه علی (علیه السلام) در دارالحدیث، ۱۳۷۹،‌ص ۵۴۵).

۵-اصل مقابله با دشمن: امام علی (علیه السلام) در تأکید بر این اصل می فرماید: سنگ را از همان جایی که دشمن پرت کرده بازگردانید، ‌که شرّ را جز شرّ پاسخی نیست.(نهج البلاغه، پیشین، حکمت۳۱۴. نویسنده: علی آجورلو)

لذا دفاع برابر و متوازن در مقابل تجاوز خارجی از جمله اصول اندیشه نظامی اسلام است که توجه و عمل به آن ضمن بازداشتن دشمن از تجاوز به حریم جامعه اسلامی، از تجاوز و تعدّی بیشتر نیز باز می دارد. البته در دین مبین اسلام، عفو و گذشت و بخشش نیز همراه و توأم با اصل "مقابله به مثل" مطرح شده است تا در صورت پشیمانی دشمن و اطمینان یافتن از قصد دشمن نسبت به بازگشت به روابط صلح آمیز، از اقدام نظامی صرفنظر شود.

سیره علوی

۶-جنگ هدف نیست: در سیره و عملکرد حضرت علی (علیه السلام)، که منطبق با معارف اسلامی است؛ جنگ هدف نیست، بلکه وسیله ای است برای تحقق اهداف انسانی و الهی مانند عدالت، دفاع از آزادی، رهایی مظلومان، دفاع از شرف و آبرو و... است و اقامه حق به عنوان هدف جنگ و جهاد مطرح است. امام علی (علیه السلام) در جریان سرکوبی پیمان شکنان، جبهه آنان را ادامه جبهه شرک می خواند و جبهه خود را تداوم جبهه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) معرفی می نماید و هدف جهاد خود را نشان دادن چهره حق از درون باطل عنوان می کند از سویی دیگر ایشان فلسفه حکومت و زمامداری را در اقامه حق و نفی باطل می دانند و بر ضرورت حق گرایی تأکید می نمایند (نهج البلاغه، نامه ۶۰۷:۶۶).

۷-حفظ اسرار نظامی: امام (علیه السلام) در این رابطه می فرماید: آگاه باشید، حق شما بر من این است که جز اسرار جنگی، هیچ سری را از شما پنهان نسازم و در اموری که پیش می آید جز حکم الهی کاری بدون مشورت شما انجام ندهم.

۸-ضرورت برخورداری از بصیرت: در اندیشه نظامی حضرت علی (علیه السلام) داشتن بصیرت از ضرورت های مورد نیاز نیروهای مسلح است که نظامیان موظف اند در کسب آن کوشا باشند. امام علی (علیه السلام) در خصوص ویژگیهای نظامیان دوران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ز روی بصیرت شمشیر زدند؛».(نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰

۹-دشمن شناسی: آگاهی و شناختی که امیر (علیه السلام) در نهج البلاغه پرده از آن برداشته و چهره دشمن منافق را به تصویر می کشد، این شناخت است که دشمن قسمتی از حق و قسمتی از باطل را می گیرد و به هم می آمیزد بنابراین مرز میان حق و باطل مخدوش، و تشخیص حق مشکل می گردد. خردمند کسی است که در چنین شرایطی بتواند حق را تشخیص دهد. (نهج البلاغه خطبه ۱۰۳:۵۰)

۱۰-اطاعت از فرماندهی، رعایت نظم و انضباط: حضرت علی (علیه السلام) در هنگام معرفی مالک اشتر به عنوان فرمانده می فرماید: مالک اشتر پسر حارث را بر شما و سپاهیانی که تحت امر شما هستند، فرماندهی دادم. گفته او را بشنوید و از فرمان او اطاعت کنید، او را چونان زره و سپر نگهبان خود برگزینید(نهج البلاغه، نامه ۴۹۳:۱۳).

همچنین رعایت نظم، انضباط و سلسله مراتب که مصداق بارز اطاعت از فرماندهی است، از چنان اهمیتی برخوردار است که حضرت علی (علیه السلام) در وصیت به امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) می فرماید: «من شما و تمام فرزندان و خاندانم و کسانی را که این وصیت نامه ام به آنها می رسد به تقوی و ترس از خداوند و نظم امور خود، سفارش می کنم»


انتهای متن/

ارسال نظر

آخرین اخبار