وبلاگ آسیاب نوشت:

شاید بگویید هنوز زود است در این مورد نوشت؛ شاید هم حق بگویید. تقریبا چهارده ماه مانده به زمان انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم. و قطعا در مملکت (یعنی مرزهای جمهوری اسلامی)، و در کلی جاهای فراتر از مملکت (یعنی مرزهای انقلاب اسلامی)، خیلی کار مانده که باید انجام شود. اما این نوشته، شاید زمانش بگذرد اگر گفته نشود...

دو راهی دروغین احمدی نژاد ـ روحانی

سلام.

شاید بگویید هنوز زود است در این مورد نوشت؛ شاید هم حق بگویید. تقریبا چهارده ماه مانده به زمان انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم. و قطعا در مملکت (یعنی مرزهای جمهوری اسلامی)، و در کلی جاهای فراتر از مملکت (یعنی مرزهای انقلاب اسلامی)، خیلی کار مانده که باید انجام شود. اما این نوشته، شاید زمانش بگذرد اگر گفته نشود...

 

اصلا انگار این ریاست جمهوری یک جوری ست. بنی صدر رفت، شهید رجایی شهید شد، و آقا، رهبر شدند. این سه نفر، بعد از ریاست جمهوری شان دیگر در حالی نبودند که بتوانند دوباره کاندید شوند؛ ولی درباره ی سه رئیس جمهور دیگری که دوره شان گذشته، زمزمه ی بازگشت و بعضا اراده ی بازگشت به ریاست جمهوری بوده. و حالا که بیش از یک سال مانده به انتخابات، دوباره اسم و عکس احمدی نژاد را می توان در روزنامه ها دید؛ غالبا هم روزنامه های چپ.

نمی دانم؛ شاید برخی بخواهند به ما بقبولانند که تنها کسی که توان رقابت با روحانی را دارد، احمدی نژاد است. و شاید بچه انقلابی ها هم این حرف را باور کنند. انگار یا باید بپذیریم چهار سال دیگر روحانی رئیس دولت باشد، یا برگردیم به احمدی نژاد. احمدی نژاد حتما رقیبی جدی است برای هر که با او رقابت کند. همین حالا هم شاید ده میلیون رأی داشته باشد؛ بدون هیچ تبلیغی. اما آیا این باید ما را وسوسه کند؟

قبلا همین جا نوشته ام که سه بار به احمدی نژاد رأی داده ام؛ دو دوره ی سال هشتاد و چهار، و یک بار هم در انتخابات پرماجرای هشتاد و هشت. اما آن موقع ما خیلی چیزها را از او ندیده بودیم که حالا دیده ایم. من دوست ندارم خوبی های دولت نهم و دهم را انکار کنم. احمدی نژاد همان فردی ست که رهبری در مورد دولت او، البته دولت اول او، فرمودند با روی کار آمدن دولت نهم انقلاب در مسیر واقعی اش افتاد. و البته نقدهای مهمی را هم به دولت او دارم، و قبول دارم. ما ماجراهای مشایی را فراموش نکرده ایم و ان شاء الله فراموش نخواهیم کرد. ما تا روز آخر دولت دهم، چیزی از احمدی نژاد ندیدیم که نشان دهد از مشایی برگشته. حتا برای ثبت نام در انتخابات، او را همراهی کرد. چگونه دل مان را با احمدی نژاد، که زمانی بی هیچ چشم داشتی برایش تبلیغ می کردیم، صاف کنیم؟ (البته نه این که در مورد چیزی غیر از مشایی، حرف نداریم. فعلا بحث چیز دیگری ست.)

به نظر من دو راهی احمدی نژاد / روحانی، یا احمدی نژاد / هاشمی، دروغ است. راه این ها با هم متفاوت است؛ ولی تنها راه های پیش روی ما، این دوراهی نیست. شاید اگر بخواهیم تسلیم واقعیت های موجود بشویم، این دو راهی را اجتناب ناپذیر بپنداریم. ولی اگر بخواهیم واقعیت ها را تغییر دهیم، خواهیم دید که راه، جای دیگری ست. به نظر من باید تلاش کرد که به جامعه ـ آن هایی که هنوز می خواهند در قالب جمهوری اسلامی کار کنند ـ فهماند که این دو راهی فریب است. باید فضای جامعه به گونه ای شود که نمایند ی راه سوم، هر کس که هست، خود به خود بالا بیاید و شناخته شود.

انقلاب آن قدر عقیم نیست که بخواهد مرتب به آزمون پس داده ها برگردد. راه ما بازگشت به انقلاب است. اگر به امام و خلف ایشان بازگردیم، راه ها خودشان را نشان می دهند؛ فرمود الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا...

البته نباید فراموش کرد که راه، قطعا رنج دارد... ولی ارزشش را هم دارد.

یا علی

منبع: وبلاگ آسیاب

 

ارسال نظر

آخرین اخبار