وبلاگ"انعکاس"نوشت:

متاسفانه خیلی ها فکر می کنند فرد با ازدواج، هویت شخصی و فردی خود را از دست می دهد یا باید از دست بدهد!! یعنی دیگر نباید برای خودش حریم شخصی و فردی تعریف کند و نباید سلیقه و علایق شخصی داشته باشد و زمانی رابه خودش اختصاص دهد و متاسفانه ازدواج با این دیدگاه دیوار بلند یک حصار، تعبیر می شود، که فرد را گرفتار خود می کند،

انحصار طلبی زناشویی

متاسفانه خیلی ها فکر می کنند فرد با ازدواج، هویت شخصی و فردی خود را از دست می دهد یا باید از دست بدهد!! یعنی دیگر نباید برای خودش حریم شخصی و فردی تعریف کند و نباید سلیقه و علایق شخصی داشته باشد و زمانی رابه خودش اختصاص دهد و متاسفانه ازدواج با این دیدگاه دیوار بلند یک حصار، تعبیر می شود، که فرد را گرفتار خود می کند، در صورتی که باید بر عکس آن باشد و فرد با ازدواج، فراقت بال بهتر و بیشتری برای رسیدگی به علایقی که در نهاد او گذارده شده و شاید در مشغله زندگی مجردی، فرصت و آسایش خیالی برای رسیدن به آنها نداشته، داشته باشد (تحصیل، انجام امور مذهبی، ورزش، هنر و...)

بسیار در شوخی ها و گفتمانها شنیده ایم که فرد از جدا شدن مقطعی(سفرکردن، رفتن به خانه مادر و پدر برای میهمانی چند روزه و...) از زوج خود اظهار خوشبختی می کند، می گوید حالا می شود نفس کشید.... گر چه این جمله برآیند تمام خواسته ها و حرف دل فرد نیست اما بیانگر یک آفت خانوادگی به نام انحصارطلبی افراد در زندگی است.

متاسفانه در مراحل اولیه ازدواج، تلاشی نامرئی و مرئی، خواسته و ناخواسته، توسط زوجین، آغاز می شود تا در بعد خارجی، روابط فرد با افراد بیرونی حتی خانواده و دوستان و نقشهای اجتماعی قطع شود و در بعد داخلی، رابطه فرد با علایق شخصی، قطع گردد....

و تاسف بیشتر می شود وقتی این، به عنوان یک موفقیت مطرح می شود و مثلا گفته می شود: همسر من قبل از ازدواج با من، اهل فوتبال تماشا کردن بود، یا ورزش کردن یا معاشرت با دوستان، و یا اهل صمیمیت ورزیدن با پدر و مادرش بود اما حالا فقط به من فکر می کند و دنیایش منم!!

باید به اینطور آدمها گفت: اینکه فرد را با زور یا با ترفندهای مختلف از نقشهای دیگرش جدا کردید و اجازه ندادید تا نقش فرزند بودن، دوست بودن، برادر یا خواهر بودن و... را برای دیگران بازی کند و با انحصار طلبی مانع رسیدگی به آرزوها و دلبستگیهای او شدید، منتظر باشید یا یک روز مثل یک مانع برای رسیدن به آنچه که فکر می کند خود واقعی اش است،  شما را تخریب کند و از سر راه زندگیش بردارد و یا تبدیل به موجودی بریده و افسرده و سرخورده شود که نشود رویش نام پدر یا مادر گذاشت.

راه حل این معضل کاملا ساده و پیش پاافتاده است، اگر زن و شوهر خواسته های مشروع و نقشها و روابط سالم اجتماعی خود را لیست نمایند و با برنامه ریزی صحیح، به همدیگر فرصت ایفای آنها را بدهند و حتی در این راه یاری گر و مددکار همدیگر شوند همه چیز حل می شود و آفت انحصارطلبی فرصت بروز نمی یابد(چه اشکال دارد حتی  به همدیگر در مورد کوتاهی در رسیدگی به امور خانواده، نقشهای خانوادگی و اجتماعی، تذکر بدهیم؟؟)

به هر حال انحصار طلبی تا حدی برای زندگی زناشویی لازم است و نباید فکر کرد ولنگاری و بی حساب و کتابی در روابط  هم باعث افتخار است و اینکه کسی که با افتخار بگوید من قبل و بعد از ازدواج هیچ تغییری نکرده ام، در واقع یک فحش انسانی به خودش داده است.  

اما باید به همسرمان در زندگی  یک اتاقک کوچک مهیا کنیم تا به خودش و دلشوره ها و دغدغه های شخصی اش سر و سامانی بدهد و بپردازد و مطمئن باشیم این فرصت کوتاه و این اتاقک کوچک، شاید از کمیت با هم بودن، کم می کند، اما بر کیفیت آن می افزاید و نتیجه اش برای خودمان و زندگی مان معجزه آسا خواهد بود.

 


پینوشت:

۱. آنچه که مرا به نوشتن این مطلب ترغیب کرد، جدا شدن جوانان هیئتی و مسجدی از فعالیتها، به دلیل ازدواج بوده است.... غافل از اینکه اگر کسی از اینها جدا شد و نمکدان شکست، روزی نمکدان همسرش را هم به راحتی خواهد شکست.

2. بنده منکر وقت گذاشتن برای زندگی نیستم اما باید مدیریت زمان را هم خوب بلد باشیم، خانواده و دوستان و ... هم سهمی از این وقت ما دارند.

3. وقتی زن یا مردی در مورد کوتاهی کردن همسرش در حق خانواده اش تذکر می دهد و او را به سمت ایفای نقش و وظیفه، هل می دهد، در واقع دارد آینده خودش و فرزندانش را در داشتن یک همسر وظیفه شناس و مسئولیت پذیر تامین می کند  و از سویی دیگر خود را به عنوان قهرمان و پهلوان زندگی، مطرح می کند نه فردی ضعیف که از ترس دزدیده شدن عشقش (همسرش) دائم او را قایم می کند.

منبع: وبلاگ انعکاس

ارسال نظر

آخرین اخبار