وبلاگ " من و تنهایی "

اصلا تمام ِ بُعدهای شناخته شده کم می آورند در پیش پای کشف کردن تو .. تو همان هزارتوی بی انتهای ابعادی

کمی معجزه لطفا ..

کمی معجزه لطفا ..

برایم کمی معجزه در فنجانم بریز..

بگذار معجون عشقت را با معجزه ی " ماندنت " سر بکشم ..

دلم تویی میخواهد 

که از تمام ِ " من " رهایم کند ..

یکی مثل تو باید باشد که مهر " باطل شد " بزند

بر تمام ِ این " تنهایی "..

یکی مثل تو رها , آزاد و بی هیچ پایبندی 

به قوانین ِ غم شناختی ِ دنیا 

جایی باید باشد ؛ درست مثل آغوش تو 

که مامن احساسات دنیاست ,هرچه هست و هرچه نیست 

لحظه ای باید باشد مثل لحظه ی تلاقی نگاهت با نگاهم

که تمام ِ گیتی ِ عاقلانه آتش بگیرد 

در این شور عاشقانه ..

کوانتوم کلامت انقلابی ست در برج ناقوس ِ ذهنم

با تلنگرش مال تو میشود حواسم تمام و کمالم 

حسی باید باشد ؛ از آن حس هایی که 

ماده اش خنده ی توست ..

 

اصلا تمام ِ بُعدهای شناخته شده کم می آورند در پیش پای کشف کردن تو ..

تو همان هزارتوی بی انتهای ابعادی 

در این گستره ی دوست داشتن

من تو را برای ما شدن میخواهم..

ارسال نظر

آخرین اخبار