محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور سابق ایران، اخیرا رفتارهایی در میدان سیاسی کشور از خود بروز می‌دهد که برداشتی جز بازگشت وی این عرصه نمی‌توان از آن داشت. سفرهای استانی، حضور گسترده در مراسم‌های خاص و شروع به فعالیت حزب یکتا از رفتارهایی است که باعث شده این گمانه‌زنی نزدیک به وقاعیت جلوه‌گر شود.

میزگردی درباره خیز احمدی نژاد برای قدرت

به گزارش گلستان 24، احمدی‌نژاد به سفر‎های استانی می‎رود و با مردم شهر‎های مختلف در مناسبت‎‎های مختلف دیدار می‎کند. هنوز به سبک و سیاق قبلی خود از مردم نامه دریافت می‎کند، هنوز در دفتر خود جلسات متعدد برگزار می‎کند اما هیچ‌کس به‎طور قاطع نمی‎داند تصمیم جدی دکتر احمدی‎نژاد از فعالیت‎‎های منسجم او بعد از پایان دوره ریاست‎جمهوری‎اش چیست و نزدیکان او نیز فرضیه بازگشت مجدد او به عرصه سیاست رسمی کشور را تایید نمی‎کنند و حتی در مواردی آن را تکذیب می‎کنند. با این حال نمی‎توان با مرور رفتار‎های او در ماه‎‎های اخیر فرضیه بازگشت مجدد وی را نادیده گرفت. در آستانه سوم تیر، سالروز پیروزی محمود احمدی‎نژاد در دور دوم انتخابات سال 1384 هفته‎نامه پنجره به‎منظور بررسی میزان احتمال بازگشت مجدد محمود احمدی‎نژاد و وابستگی آن به عملکرد هشت‌ساله دولتش به‎سراغ جوانان فعال در عرصه سیاست رفته است. میزگرد فوق با حضور محسن محمدی، کارشناس ارشد رسانه و عضو سابق شورای مرکزی جامعه اسلامی دانشجویان و حسین قادری، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه علوم و تحقیقات، دبیر سابق کمیته مطالعات سازمان دانشجویی حزب اسلامی کار و مسئول کمیته رسانه ستاد ائتلاف مردمی میرحسین موسوی در تهران انجام شد. حسین شهبازی‎زاده، دبیر فعلی جنبش عدالتخواه دانشجویی نیز قرار بود در این میزگرد حضور داشته باشد که با خلف وعده وی این میزگرد با حضور آقایان محمدی و قادری برگزار شد.

 خیز احمدی نژاد برای قدرت

بحثی که این روز‎ها با فعالیت‎‎های آقای احمدی‎نژاد از جمله سفر‎های استانی او، دیدار‎های سیاسی، ایجاد سایت و فضای رسانه‎ای و در آخرین مورد حضور او در جایگاه ویژه مراسم شهدا مطرح می‎شود بازگشت مجدد او به عرصه رسمی سیاست ایران است، شما این نشانه‎‎ها را دال بر ورود دوباره به عرصه سیاست کشور می‎دانید؟

محمدی: من فکر نمی‎کنم این موارد دلیل متقنی مبنی بر بازگشت آقای احمدی‎نژاد باشد اما ممکن است انگیزه ایشان برای بازگشت باشد. بازگشت می‎تواند لایه‎‎های مختلفی داشته باشد به‌همین علت نمی‎توان با استناد به مواردی که گفتید مطمئن باشیم که ایشان قصد بازگشت به قدرت را دارد. هرچند من فکر می‎کنم بحث بازگشت ایشان به عرصه سیاسی بیشتر از طرف نیرو‎های اصلاح‎طلب به‎طور تلویحی مطرح می‎شود و نشانه‎‎هایی که درباره فساد اقتصادی به‎صورت وسیع و هماهنگ در رسانه‎‎های آن‎ها مطرح می‎شود این بازگشت را هدف گرفته است. هراس از بازگشت آقای احمدی‎نژاد در بین نیرو‎های رسانه‎ای اصلاح‎طلب وجود دارد و بیش از آنکه واقعیت داشته باشد بازتولید رسانه‎ای دارد.

هراس از بازگشت تا چه حد به عملکرد احمدی‎نژاد برمی‎گردد؟

محمدی: طبیعتا ایشان طبق صحبت‎‎های مقام معظم رهبری شاید در 20 سال اخیر اصلی‎ترین پرچمدار گفتمان انقلاب اسلامی بوده است ـ ‌هرچند بپذیریم در سطح شعار هم بوده‌ـ. بنابراین ایشان فراتر از دعوا‎های سیاسی و جناحی مطرح در جامعه دارای یک ثبات رای در بدنه جامعه خواهد بود و پایگاه رای قابل‌توجهی در بدنه جامعه دارد، هرچند بخش‎‎هایی از این پایگاه اجتماعی سیال است و ممکن است دارای ریزش‎‎های سیاسی باشد همان‌طور که در دو سال آخر دولت دهم این اتفاق افتاد. در برآیند کلی نشانه‎‎های موجود می‎تواند انگیزه قوی ایشان را برای بازگشت مهیا کند اما باید منتظر نحوه عملکرد دولت فعلی، برآیند فعالیت جناح‎‎های سیاسی، انتخابات مجلس، اوضاع بین‎المللی و پرونده هسته‎ای بود چراکه این موارد در بحث بازگشت موثر است. بنابراین نمی‎شود اکنون قضاوت نزدیک به واقعیت داشت. نکته‎ای که باید مدنظر قرار داد حجم نقدی است که نیرو‎های اصلاح‎طلب نسبت به دکتر احمدی‎نژاد دارند که یک استثناست.

بحثی که همیشه وجود دارد درباره برداشت‎‎هایی است که از فرمایشات مقام معظم رهبری می‎شود. به‎طور مثال ایشان در سال 88 عنوان کردند که تفکرات من به آقای احمدی‎نژاد نزدیک‎تر است یا سال 86 درباره آقای احمدی‎نژاد و دولتشان گفتند که احیاکننده‎ شعار‎های انقلاب هستند. ایشان درباره آقای هاشمی نیز بیان شفافی دارند که هیچ کس برای من هاشمی نمی‎شود یا در مورد آقای خاتمی نیز صحبت‎‎های شفافی داشته‎اند. چگونه است که حرف‎‎های ایشان درباره آقای احمدی‎نژاد قدیمی نمی‎شود اما در مورد آقای هاشمی و خاتمی شامل مرور زمان می‎شود؟

محمدی: من تاکیدی ندارم که صحبت‎‎های رهبری را درباره آقای احمدی‎نژاد ملاک قرار دهم. بحث گفتمان انقلاب اسلامی شاخصه‎‎هایی دارد مانند استکبارستیزی و توجه به محرومین. اگر به مجموعه گفتمانی و فکری آقای احمدی‎نژاد نگاه کنیم. مولفه‎‎های گفتمان انقلاب در دولت ایشان با اختلاف بارز نسبت به دولت‎‎های دیگر وجود دارد.

انقلاب اسلامی تعریف مشخصی دارد که باید با انقلاب اکتبر و سایر انقلاب‎‎ها متفاوت باشد. حال ممکن است فاکتور‎های اصلی انقلاب اسلامی را موارد خاصی معرفی کنیم و از بقیه مولفه‌ها چشم‌پوشی کنیم مانند دوران دوم‌خرداد که آزادی را در شعار‎های انقلاب بسیار برجسته می‎کردند و این سوال پیش می‌آمد که تفاوت شما با لیبرالیست‎‎ها چیست. می‎خواهیم بدانیم اگر یکی از بحث‎‎های انقلاب اسلامی رهبری یا ولایت باشد، از این منظر گفتمان آقای احمدی‎نژاد را چگونه می‎بینید؟

محمدی: باید میانگین گرفت. نوع عملکرد و موضع‎گیری ایشان به رهبری انقلاب می‎تواند برای ایشان نقطه‌ضعف باشد؛ هرچند این مورد را در رئیس‎جمهور‎های قبلی نیز داشته‎ایم. گاهی این موضع‎گیــری عملـی اسـت و با خانه‎نشینی اتفاق می‎افتد و گاهی موضع‎گیـری در تریبون‎‎های سیاسی اتفاق می‎افتد و بسیار شدید است. گاهی در رویکرد اقتصادی و توسعه آن رخ می‎دهد. نمی‎شود از انتقادی که به ایشان وارد است هم گذشت.

آقای قادری شما چقدر به نکته‎ای که آقای محمدی در خصوص هراس رسانه‎‎های اصلاح‎طلب از بازگشت آقای احمدی‎نژاد گفتند ارزش قائل هستید و فکر می‎کنید این موضوع تا چه حد به عملکرد دولت وی برمی‎گردد؟

قادری: آقای احمدی‎نژاد در آن دوره هشت ساله نشان دادند که علاقه خاصی به دیده‌شدن دارند، موضع‎گیری‎‎ها و حرف‎‎های ایشان و بعضا حرکت خلاف جهت آب ایشان که اطرافیان از آن به‎عنوان شجاعت نام می‎بردند نشان از همین موضوع دارد و هنوز هم این روحیه در آقای احمدی‎نژاد وجود دارد و از مراسم شهدا با حضور جمعیت عظیم که فارغ از نظرات سیاسی به آن مراسم آمده بودند، سوء‎استفاده می‎کنند و به‎جایگاه ویژه می‎رود و با دست‌تکان‌دادن برای جمعیت، شور و استقبال جمعیت را به پای خودش می‎نویسد. در همین چند وقت اخیر که بحث حزب یکتا مطرح شده و فعالیت‎‎های بیشتر جبهه پایداری حکایت از عزم احمدی‎نژاد‎ی‌ها برای ورود دوباره به عرصه سیاست دارد. من احمدی‎نژاد را یک شخص نمی‎بینم بلکه او نماد یک جریان و تفکر بود. اصولگرایان اکنون سعی می‎کنند احمدی‎نژاد را به دو بخش احمدی‎نژاد 84 و احمدی‎نژاد اردیبهشت 90 تقسیم کنند من این را قبول ندارم چراکه جریان اصولگرایی می‎خواهد خود را از احمدی‎نژاد و تبعات عملکرد احمدی‎نژاد جدا کند. تفکر احمدی‎نژادیسم قطعا قصد بازگشت به عرصه سیاسی را دارد. برای این مسئله چند دلیل دارم. تیم رسانه‎ای آقای احمدی‎نژاد بیان می‎کنند که اگر اصولگرایان ما را نداشته باشند و ما را کنار بگذارند قطعا شکست می‎خورند. به همین علت در انتخابات بعدی اگر راست سنتی، رهپویان و جامعتین شکست بخورند این فضا به‎نفع جریان احمدی‎نژاد می‎شود و فرضیه تیم رسانه‎ای وی به واقعیت تبدیل می‎شود.

به‌نظر شما این جریان شکست می‌خورد؟

قادری: اگر شورای نگهبان با توجه به صحبتی که رهبری داشتند مبنی بر اینکه رای مردم حق‎الناس است چنین رویکردی داشته باشد و به ردصلاحیت‎‎های گسترده دست نزند شکست اصولگرایان قطعی است. اصولگرایان هیچ‎گاه نتوانستند پیروز انتخابات باشند. اگر در شورای دوم اصولگرایان پیروز شدند به این علت بود که مردم در انتخابات شرکت نکردند. اگر در انتخابات مجلس هفتم اصولگرایان توانستند پیروز شوند به‎دلیل رد صلاحیت گسترده‎ای بود که شورای نگهبان داشت. اگر احمدی‎نژاد در انتخابات سال 84 پیروز می‎شود به‎دلیل رویکرد مردم به اصولگرایان نبود بلکه به‎دلیل تعدد کاندیدا‎های اصلاح‎طلبان بود که اشتباه استراتژیک اصلاح‎طلبان به حساب می‎آمد.

در خصوص انتخابات سال 92 هم همین نظر را دارید؛ یعنی تعدد کاندیدا‎های اصولگرایان باعث رای آوردن دکتر روحانی شد؟

قادری: هم تعدد کاندیدا‎های اصولگرا و هم اینکه مردم از تفکر احمدی‎نژاد و آن‌همه خالی‌شدن سفره‎هایشان خسته شده بودند. بنابراین نه به تفکر احمدی‎نژاد، باعث رای‎آوری روحانی شد.

محمدی: در دوره آقای احمدی‎نژاد میانگین انتخاباتی که برگزار شد نشان داد که میزان مشارکت بیشتر از دوران آقای خاتمی است. میزان مشارکت سیاسی اصلی‎ترین معیار توسعه سیاسی است. توسعه سیاسی ادعای آقای احمدی‎نژاد نبود اما در دوره ایشان وجود داشت. نکته دیگر در خصوص عدم جذب آرای مردم توسط اصولگرایان است که در این زمینه باید بگویم که ما درباره شخص صحبت نمی‎کنیم، در خصوص چارچوب و تفکر ذهنی صحبت می‎کنیم لذا رای به احمدی‎نژاد قطعا رای به تفکر اصولگرایی حساب می‎شود. ما نمی‎توانیم بگوییم رایی که به احمدی‎نژاد داده شده رای به اصولگرایی نبوده است. شاید بتوانیم میزان رد صلاحیت در مجلس هفتم را بالا بدانیم اما در مجلس هشتم با این موضوع مواجه نبودیم. اگر بپذیریم که اصلاح‎طلبان در انتخابات سال 84 به‎دلیل تعدد کاندیدا شکست خوردند مگر این اجماع در دور دوم و سوم‌تیر وجود نداشت پس چرا آقای هاشمی در دور دوم رای نیاورد؟ در انتخابات سال 92 با وجود اینکه جریان اصولگرا نماینده قدری در عرصه ریاست‎جمهوری در مقایسه با نماینده رقیب نداشت و به‎دلیل تخریبی که جبهه پایداری از آقای قالیباف داشت به همین علت سبد رای آقای روحانی را اصلاح‎طلبان پر کرد، هرچند من همه رای آقای روحانی را آرای اصلاح‎طلبان نمی‎دانم. آقای روحانی ریشه اصولگرایی داشته و بخشی از دوستان اصولگرای بنده به ایشان رای دادند. رفتار‎های غیر قانونی و غیر شرعی و عدم تطابق رفتار‎های اصلاح‎طلبان با صحبت‎‎های و ادعاهایشان در دوره اصلاحات و عدم تطابق با باور‎های جامعه ایرانی باعث شد عدم اقبال به اصلاح‎طلبان در سال 84 به‎وجود بیاید و این عدم اقبال تا سال 88 هم ادامه داشت. اصلاح‎طلبان اگر می‎دانستند که رای دارند در انتخابات مجلس هشتم و نهم شرکت می‎کردند. نکته دیگر درباره صحبت‎‎های آقای قادری این است که شاید نشود رای به آقای احمدی‎نژاد را از رای به اصولگرایان تفکیک کرد اما آقای احمدی‎نژاد بار‎ها عنوان کرده‎اند که من اصولگرا نیستم. هرچند پایگاه اجتماعی او اصولگرایان است و گفتمان ایشان تقریبا گفتمان اصولگرایان بوده است. بنابراین پیروزی یا شکست احمدی‎نژاد، پیروزی یا شکست اصولگرایان خواهد بود.

قادری: میزان مشارکت دوره احمدی‎نژاد را ناشی از فضای باز سیاسی دوران ریاست وی نمی‎دانم بلکه ناشی از این می‎دانم که آقای احمدی‎نژاد در دوره هشت ساله سعی کرد فضا را به‎شدت دو قطبی کند. زمانی که فضا دو قطبی شود مشارکت مردمی بالا می‎رود. حافظه ما آن‌قدر ضعیف نیست که آن هشت سال را به‎زودی فراموش کرده باشیم، ما دیدیم که آقای احمدی‎نژاد چه بر سر تشکل‎‎های دانشجویی و منتقدان خود آورد. منتقدان اقتصادی و سیاسی خود را به بند کشید. تشکل‎‎های ساختگی در دانشگاه‎‎ها ایجاد کرد. هیچ کس در دوره آقای احمدی‎نژاد جرات نمی‎کرد از تیم مذاکره‎کننده کوچک‎ترین انتقادی بکند. بیشترین تعداد بازداشتی خبرنگار در این دوران بود. برخی از 50 اقتصاددانی که به سیاست‎‎های اقتصادی دولت نقدی نوشتند به جرم تبلیغ علیه نظام بازداشت شدند. در خصوص شکست آقای هاشمی در سال 84 از آقای احمدی‎نژاد باید بگویم فضای دو قطبی باعث این رای شد. اگر اصلاح‎طلبان در سال 84 ائتلاف می‎کردند آقای هاشمی و آقای کروبی به دور دوم می‎رفتند. در واقع رای به احمدی‎نژاد در سال 84 رای سلبی و «نه» مردم به آقای هاشمی بود.

این موضوع را در نظر داشته باشید که میزگرد ما فراتر از میزگرد دانشجویی است و قرار نیست که از سوی دو طرف حرف‎‎هایی زده شود که طرفداران هر گروه برای شما کف بزنند. بنابراین در موضوعاتی که مطرح می‎شود این موضوع را مدنظر داشته باشید.

قادری: در خصوص صحبت آقای محمدی درباره عدم رای اصلاح‎طلبان در مجلس هشتم و نهم باید بگویم که این هم یکی از اشتباهاتی بود که اصلاح‎طلبان داشتند و اکنون با وجود جو فعلی مجلس به اشتباه خود پی برده که باید در انتخابات مجلس شرکت می‎کردند و ما قائل به پذیرش اشتباهات خودمان هستیم. اما دلیل آن، عدم رای نداشتن اصلاح‎طلبان نبود، دلیل اصلی آن رد صلاحیت گسترده مجلس هفتم بود که باعث شد اصلاح‎طلبان از صندوق‎‎های رای قهر کنند. در خصوص ادعای احمدی‎نژاد که بیان کرده من اصولگرا نیستم باید بگویم اصولگرا‎ها از بی‎برادری به احمدی‎نژاد، برادر گفتند. بغض و کینه جریان اصولگرایی از آقای خاتمی و هاشمی باعث شد که حول محور آقای احمدی‎نژاد جمع شوند. جریان اصولگرایی در جریان سوم تیر سال 84 گفتمانی نداشت اما چنین مجموعه‎ای که از روی بغض و کینه نسبت به اصلاح‎طلبان جمع شده است دوام نمی‎آورد و دوام هم نیاورد. ما شاهد پررنگ‎تر شدن اختلافات بین اصولگرایان، بعد از انتخابات سال 88 بودیم که اوج آن به اردیبهشت ماه سال 90 و اعلام برائت از آقای احمدی‎نژاد رسید. آقای محمدی بحثی را در خصوص استثنا بودن حجم نقد اصلاح‎طلبان به آقای احمدی‎نژاد مطرح کردند که در این‎خصوص باید بگویم که من هم قبول دارم این حجم نقد بی‎سابقه است اما باید به‎دلیل آن بپردازیم زیرا عملکرد احمدی‎نژاد و خرابی‎‎های هشت ساله و غارت و چپاول بیت‎المال در آن هشت سال بی‎سابقه بود. درآمد نفت دوره آقای احمدی‎نژاد به اندازه تاریخ کل استخراج نفت این مملکت بود. با آن درآمد نفتی می‎شد سه بار ایران را از اول ساخت. حجم فسادی که توسط قوه قضائیه مطرح می‎شود بی‎سابقه است و دو نفر از معاونان او پرونده دارند. گفته شد که آقای احمدی‎نژاد پرچمدار گفتمان انقلاب است، این گفته ظلم به انقلاب اسلامی، نظام، رهبری و امام است. آقای احمدی‎نژاد با سابقه‎ای که از خودشان در آن هشت سال به‎جا گذاشتند اگر بخواهیم او را به‎عنوان پرچمدار انقلاب بدانیم، انقلاب را زیر سوال برده‎ایم.

هر آنچه درباره انتخابات سال 84 مطرح کردید درباره انتخابات سال 92 صدق می‎کند، اصولگرایان از بی‎کسی سمت آقای احمدی‎نژاد رفتند، اصلاح‎طلبان هم به این دلیل سمت روحانی رفتند، تشتت آرا در هر دو انتخابات وجود داشت. این سوال مطرح می‎شود که چرا در سال 84 رای به آقای احمدی‎نژاد رای به اصولگرایان نیست ولی بخش قابل توجهی از رای آقای روحانی رای به اصلاح‎طلبان است.  قادری: من معتقدم رای به آقای روحانی «نه» به جریان احمدی‎نژادیسم و تفکر اوست. در واقع ما قبول داریم که آقای روحانی کاندیدای مطلوب اصلاح‎طلبان نبود.

  بعد از گذشت دو سال هنوز هم بر سر این حرفتان هستید؟

قادری: الان فکر می‎کنم تا حد زیادی هست. به دولت آقای روحانی انتقاد داریم به‎خصوص در عملکرد وزارت کشور. بیشترین فرمانداران و استانداران هنوز همان افراد سابق هستند. سخنرانی آقای انصاری معاون آقای روحانی در مازندران لغو می‎شود اما همان استاندار به آقای احمدی‎نژاد مجوز سخنرانی می‎دهد. وزارت کشور پاشنه آشیل دولت آقای روحانی است و اگر فکری به حال استانداران و فرماندارانی که دنباله‎روی سیاست‎‎های دولت اعتدال و امید نیستند، نکند می‎تواند ضربه مهلکی را به آقای روحانی و دولت او بزند.

  اگر بپذیریم جداکردن اصلاح‎طلبان منجر به رای نیاوردن آقای روحانی می‎شود آیا قبول دارید به همان نسبت جدا کردن اصولگرایان یا بدنه سنتی طرفدار آقای روحانی ممکن است منجر به رای نیاوردن آقای روحانی شود؟ چون به هر حال عده‎ای از اصولگرایان حتی اندک به آقای روحانی رای داده‎اند.

قادری: من تعداد این افراد را کم می‎دانم شاید در حد نیم‌درصد باشد. رای آوردن آقای روحانی در سال 92 را حاصل خردورزی اصلاح‎طلبان می‎دانم و درسی که از انتخابات 84 گرفتند. حمایتی که آقای هاشمی و خاتمی از آقای روحانی کردند دلیل اصلی انتخاب ایشان توسط مردم بود.

بیایید شبیه‎سازی داشته باشیم؛ به این معنی که سال 92 اصلاح‎طلبان سمت آقای روحانی نمی‎رفتند یا بدنه سنتی اصولگرایان به ایشان رای نمی‎داد و رای آقای روحانی به زیر 50 درصد می‎رسید و انتخابات به دور دوم کشیده می‎شد بین آقای روحانی و قالیباف. به‎نظر شما تکرار انتخابات 76 رخ می‎داد یا 84؟

قادری: به‎نظر من 76 چراکه بخش زیادی از رای آقای ولایتی در سبد آقای روحانی قرار می‎گرفت و همین‎طور بخشی از رای آقای رضایی.

محمدی: دوستان اصلاح‎طلب به این نکته اصرار زیادی دارند که عدم اقبال به اصلاح‎طلبی در یک دهه اخیر را به بحث شورای نگهبان ربط می‎دهند. نکته اول اینکه یا آن‎ها باید از چارچوب نظام سیاسی خارج شوند و بگویند ما این ساختار را قبول نداریم و در این رقابت سیاسی شرکت نمی‎کنیم یا وقتی می‎پذیرند در این رقابت باشند چارچوب و ساختار سیاسی را قبول دارند. اگر بپذیریم دلیل اصلی رای نیاوردن اصلاح‎طلبان رد صلاحیت‎‎های شورای نگهبان است آیا میرحسین موسوی که نماد تفکر چپ در ایران بوده و در سال 88 رد صلاحیت نشد چرا رای نیاورد؟ چرا حمایت آن‎ها از آقای هاشمی در سال 84 رای نیاورد؟ ضمن آنکه نمی‎توانیم بالا بودن مشارکت سیاسی را به دو قطبی شدن جامعه در دوران احمدی‎نژاد ربط دهیم. در عرصه انتخابات معمولا دو قطب اصلی روبه‎روی هم قرار می‎گیرند. نکته دیگر در خصوص عملکرد دولت آقای احمدی‎نژاد است که باید بگویم ما دولت اول آقای احمدی‎نژاد را دولت کارآمدی می‎دانیم، در دولت دوم ایشان به‎دلیل حاشیه‎‎های گسترده سیاسی حجم خدمت‎رسانی پایین آمد. حجم نیرو‎های کاری به‎دلیل مسائل و حاشیه‎‎های آقای مشایی از بدنه دولت خارج شدند و این ضربه اساسی به دولت بود. اما اگر آقای احمدی‎نژاد در دولت اول ضعیف بوده چرا باید در سال 88 رای قابل توجهی بیاورد؟ نکته دوم در خصوص این موضع است که رای به آقای روحانی رای «نه» به تفکر احمدی‎نژاد بوده است، ایشان نماینده‎ای در انتخابات 92 نداشت، شخصی که با ایشان به وزارت کشور رفت رد صلاحیت شد.

قادری: چطور شما بیان می‎کنید آقای احمدی‎نژاد نماینده نداشت، نماینده آقای احمدی‎نژاد آقای جلیلی بود. با نسبت خوبی می‎توانیم میزان اقبال مردم به عملکرد آقای احمدی‎نژاد و تفکر او را با میزان رای آقای جلیلی بسنجیم. اصلاح‎طلبان تنها به اجرای بدون تنازل قانون اساسی معتقدند. ما با تیغ استصوابی مشکل داریم.

محمدی: معطوف کردن رای مردم به سیب‎زمینی بالاترین توهین به شعور مردم است، آن هم از طرف جریانی که قائل به رای و نظر مردم هستند. وقتی شورای نگهبان آقای موسوی را تایید صلاحیت می‎کند یعنی نظام احساس خطری از طرف ایشان نمی‎کرد وگرنه رد صلاحیت می‎کرد؛ چه نیازی به این همه تحمیل هزینه به نظام بود. میرحسین موسوی سال‎‎ها مشاور آقای هاشمی بود چرا آن زمان این نگاه انتقادی را به فساد و خصوصی‎سازی آن سال‎‎ها نداشت.

قادری: در خصوص فرمایش آقای محمدی در خصوص علل رای نیاوردن میرحسین موسوی باید بگویم که در سال 88، تخلفاتی از قبیل دادن تریبون‎‎های نماز جمعه به آقای احمدی‎نژاد، توزیع پول در شب انتخابات در قالب سهام عدالت، توزیع سیب‎زمینی، حجم وعده و وعیده داده شده به مردم و بی‎اخلاقی‌ها در مناظره انجام شد. 

در جمع‎بندی صحبت‎‎ها و نظراتتان اگر موردی در خصوص بازگشت مجدد آقای احمدی‎نژاد هست، بفرمایید.

محمدی: بحث بازگشت ایشان تابع شرایطی است که در ادامه این دولت خواهیم داشت. با ساز و کار سیاسی که در دولت فعلی پیش می‎رود و ممکن است غلبه گفتمانی و نیرویی در دولت بیشتر شود این احتمال وجود دارد که بخش قابل‌توجهی از اصولگرایان دور آقای احمدی‎نژاد جمع شوند. فردی که من فکر می‎کنم در عرصه انتخابات بتواند در انتخابات ریاست‎جمهوری آینده در مقابل آقای روحانی قد علم کند آقای احمدی‎نژاد است. البته به مولفه‎‎هایی هم‎چون بحث پرونده هسته‎ای، سیاست‎‎های اقتصادی دولت فعلی و سایر عرصه‎‎ها نیز بستگی دارد. انتخابات مجلس نیز در مولفه‎‎های ورود ایشان به عرصه سیاسی کشور نقش خواهد داشت.

قادری: اینکه چرا من رای عده‎ای از مردم را معطوف به دادن پول از طرق مختلف به آقای احمدی‎نژاد می‎دانم باید بگویم ما نمی‎توانیم واقعیات جامعه را کتمان کنیم، مردم ما غم نان داشتند، احمدی‎نژاد با شعار آوردن نفت بر سر سفره‎‎های مردم رای آورد. همه مردمی که پشت سر ماشین احمدی‎نژاد می‎دویدند به‎دلیل عشق به او نبود. مردمی بودند که پاسخ نامه خود را از احمدی‎نژاد در پاکتی محتوی تراول 50 هزار تومانی می‌دیدند، نمی‎توانیم بگوییم بخشی از مردم به پول نیاز نداشتند.  اختلاس‎‎های نجومی که در کل تاریخ دنیا بی‎سابقه است. هشت هزار میلیاردی، 20هزار میلیاردی و جدیدا 60هزار و 80 هزار میلیاردی تایید نشده مطرح می‎شود. در خصوص بازگشت آقای احمدی‎نژاد، او لکه‌ای است که سال‎‎ها بر جریان اصولگرایی باقی خواهد ماند. اگر مردم می‎خواستند مجدد به تفکر احمدی‎نژادیسم روی خوش نشان دهند در انتخابات سال 92 به آقای سعید جلیلی رای می‎دادند. البته این نکته را باید متذکر شوم که ما در عرصه سیاست آدم سیاه و سفید نداریم، سیاستمداران ما نه شیطانند و نه معصوم؛ همه آن‎ها نقاط ضعف و قوت دارند

 
فرهنگ نیوز

ارسال نظر

آخرین اخبار