دو آسیب جدی در بررسی پروژه نفوذ؛

در چند وقت اخیر و به ویژه پس از برجام، اصلاح " نفوذ"، در عرصه سیاسی کشور به شدت باب شده اما بیم آن می رود که این رویه نیز همانند بسیاری از موضوعات حساس دچار روزمرگی، انفعال و رفع تکلیف شود.

نفوذ به سرنوشت فتنه و اقتصاد مقاومتی مبتلا می‌شود؟

به گزارش گلستان24، مقام معظم رهبری در بیانات چند وقت اخیر خود بارها بر مقوله ای به نام "نفوذ"، تاکید کرده اند اما این اصطلاح پیش از این نیز در موقعیت های گوناگون از سوی ایشان ایراد می شد. با این وجود در زمان مذاکرات هسته ای و پایان آن، این مقوله با جدیت فراوانی از سوی ایشان پیگیری شد و نسبت به گشوده شدن راه های نفوذ به داخل کشور هشدارهای جدی دادند. 

با مراجعه به بیانات رهبر معظم انقلاب در ربع قرن رهبری ایشان و حتی در زمان ریاست جمهوری در دهه 60، اصطلاح نفوذ به عنوان پروژه دشمن، از سوی رهبری استفاده می شد:

"دولت اسلامی موظف است که جامعه را با فرهنگ بالاتر و معلومات عمیق‌تر و آگاهیهای همگانی مجهز کند و بدین وسیله جلوِ نفوذ فرهنگ بیگانه را بگیرد." (خطبه‌های نماز جمعه تهران: 1365/9/14)

"شما خیال نکنید که دشمن فقط از جبهه‌ی جنگ حمله میکند. دشمن وقتی در مقابل نظامی مثل نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت و دید که نمیتواند از جبهه، بر این انقلاب و بر این ملت پیروز بشود، سعی میکند که در داخل ملت رخنه کند و از درون، کار را مشکل نماید." (بیانات در مراسم ویژه‌ی روز بسیج در پادگان امام حسن مجتبی(ع) 1369/9/5)

از این رو تاکید بر "نفوذ"، از دغدغه های اصلی مقام معظم رهبری بود و با افزایش تعاملات خارجی در دو سال اخیر این تاکیدات بیشتر شده است. مذاکرات هسته ای باعث افزایش مذاکرات و گفتگوها با ایالات متحده آمریکا شده و این افزایش تعاملات، به همان میزان خطرات بالفعل و بالقوه ای را ایجاد کرده است. 

اما موضوع نفوذ و متعاقب آن، تاثیرگذاری بر اقتصاد، فرهنگ و سیاست یک کشور، از زمان تشکیل اجتماعات بشری به اشکال مختلف وجود داشته و حتی زبان های گفتاری و نوشتاری با حربه نفوذ در جهان گسترش پیدا کرده است. برای مثال در حالیکه زبان انگلیسی یا فرانسه در دو کشور اروپایی رواج داشت، با افزایش قدرت بریتانیا و فرانسه، زبان آنها نیز همراه تصرفاتشان، گسترش یافت و در هر جایی که این دو کشور ورود پیدا می کردند، زبان گفتاری و نوشتاری آن مناطق تحت تاثیر استعمار قرار می گرفت. آمریکایی جنوبی با نفوذ اسپانیا و پرتغال در قرن 17 و 18 میلادی به کشورهای لاتین زبان تبدیل شدند. 

نفوذ ادامه دار غرب در مناطق مختلف جهان، بسیاری از سبک های سنتی زندگی را تغییر داد و حتی قوانین اساسی، شکل بندی ادارات دولتی، کارخانه ها و بسیاری از زوایای زندگی روزمره، به شکل غربی در آمد. این سبک زندگی برای غرب، مزیت های بسیاری را ایجاد کرد. از یکسو کارخانجات تولیدی غربی، سیل محصولات مصرفی خود را روانه بازارهای مصرف در اقصی نقاط دنیا کردند و از سوی دیگر، فرهنگ غربی با اضمحلال و تحلیل فرهنگ های دیگر، به فرهنگ نخست دنیا تبدیل شد و توانست حیطه تسلط خود را به ریزترین امور کشورها نیز تعمیم دهد. 

جنبش های ملی گرا در اوایل قرن بیستم در مواجه با چنین حملات همه جانبه ای از سوی غرب شکل گرفت. استقلال به آرمان شهر مبارزات و جنبش های مدنی و ملی بدل گشت و با کاهش نفوذ استعمار و غرب، کشورها می توانستند در جهان سر بلند کنند و سرنوشت خود را خود رقم بزنند. اما با کاهش تاثیرگذاری پدیده ای، پدیده دیگر در اشکال و ظواهر فرینده ظاهر شد و به شکل دیگر ولی با همان دستور کار، نفوذ و استیلا بر جهان را در حیطه خود گرفت. نو استعمارگرایی، نسخه های جدیدی را برای نفوذ تجویز می کند که نسبت به استعمار درد کمتری دارد اما تاثیر بیشتری بر ملت ها و جوامع بر جای می گذارد. 

در چند دهه اخیر، به جای لشکرکشی و غصب سرزمین، برای مثال امواج مخابراتی کار همان ارتش را با هزینه های کمتر ولی با سودهای کلان تر به ارمغان می آورند. ماهواره های یا گیرنده های شبکه های ماهواره ای، به راحتی در هر جای از کره زمین قادر به پخش تصاویر از مبداء غربی هستند. دیگر نیازی نیست تا ابتدا کشوری غصب شود و به کمک ارتش محصولات مصرفی را بر مردم آن سرزمین غالب کرد، با یک تبلیغ فرینده به صورت تصویری یا شنیداری، خیل عظیمی از مشتریان مشتاق برای مصرف کالا صف می بندند. حال با پیشرفت فناوری ها، اینترنت به بخش غیرقابل کتمان زندگی بشر تبدیل شده و شبکه های اجتماعی جدید، حتی جایگزین خانواده ها و جوامع فرهنگی شده اند و به همین منوال پیشرفت در فن آوری ارتباطاتی در جهان به بهای گزاف اضمحلال تمامی فرهنگ ها و شکل گیری تنها یک فرهنگ عام جهانی اما با شاخص های خاص غربی و آمریکایی، تمام می شود. 

بنابراین موضوع نفوذ و تاثیرگذاری بر جوامع دیگر، عمر طولانی دارد و خاص این دوران نیست. کشور ایران توانسته پس از انقلاب اسلامی ایران، آرمان ها و ارزش های ذاتی مختص جامعه مذهبی خود را تقویت کند و آن را به عنوان سبک جدیدی در جهان برای مقابله با دیگر ایدئولوژی ها معرفی کند. همین موضوع باعث موضع گیری سخت از سوی کشورهای غربی و به ویژه آمریکا شد. چرا که موضوع اصلی تغییر نظام پادشاهی به جمهوری اسلامی نبود بلکه اصل، مولفه ها و شاخص های جدیدی بود که بهمراه جمهوری اسلامی ایران معرفی می شدند. آرمان ها و ارزش هایی که در قانون اساسی متبلور هستند و جنبه منطقه ای و جهانی نیز دارند. امنیت و استقلال به وجود آمده در ایران در منطقه پرآشوب خاورمیانه، یکی از نتایج مهم پافشاری بر ارزش های ملی و اسلامی در ایران است. در مقایسه با کشورهای وابسته در منطقه به غرب، شاهد بودیم کشوری مانند مصر که به طور کامل از استقلال خود گذشت تا روابط خود را با غرب حفظ کند، بعد از 4 دهه، از مصر یک کشور به شدت وابسته و با کمترین پیشرفت در زمینه های علمی، صنعتی و فناوری باقی مانده است که توانایی مقابله با تروریست های افراطی را نیز ندارد. 

اینکه بر موضوع "نفوذ"، در چند ماه اخیر تاکید می شود، ریشه در تاریخ جهان دارد که کشورهایی با پشتوانه های عظیم فرهنگی، مذهبی، اقتصادی و اجتماعی، به خاطر تساهل یا عدم مقاومت در برابر فرهنگ مخرب غربی، به کشوری ضعیف و وابسته و بدون قدرت تصمیم گیری مستقل تبدیل شده اند. ایران نیز به تنهایی از تمامی مولفه های قدرت برخوردار است که برخی بالفعل و پاره ای بالقوه هستند که برای قدرت سازی این مولفه ها باید به سمت عملیاتی شدن پیش روند. اما در صورتیکه، انگیزهای اساسی برای پیشرفت در تمامی عرصه ها از بین بروند، نتیجه آن تعمیم در بخش های دیگر و کاهش استقلال و قدرت داخلی خواهد بود. یکی از حربه های نفوذ، ایجاد سراب دستیابی آسان به اهداف بزرگ است که با افتادن در چنین مسیری، نیاز به دیگران ایجاد می شود. ابتلا به بیماری نفوذ، مزمن و همه گیر است که می تواند کشوری را از چرخه رقابت های جهانی برای همیشه حذف و حتی نابود کند. 

اما در زمینه های کلان و استراتژیک، بارها پیش آمده که دو نگاه به آن آسیب می زند. در یک مورد با برجسته شدن، مقوله "نفوذ"، عده ای برای رفع تکلیف کارهای مقطعی و زودگذری انجام می دهند تا خود را از کم کاری و بی توجهی به آن مبرا کنند. برکزاری همایش ها و نشست ها، انجام مصاحبه ها و چاپ کتاب و پیگیری پروژه هایی با هزینه های گزاف اما با خروجی بسیار اندک و غیر مفید در چنین چارچوبی انجام می شود. 

از سوی دیگر، مقامات و کارگزارانی نیز هستند که "نفوذ"، را تفسیر به رای و در راستای منافع جناحی خود قرار می دهند. در این حالت نیز بررسی نفوذ به صورت حذف و تعدیل صورت می گیرد. بخش هایی از آن را خنثی می کنند و بر آن تاکید می شود تا کمترین آسیب از پرداختن به مولفه ها و شاخص های اصلی "نفوذ"، به آنها یا جریانات حامیشان وارد شود. برای مثال دستگیری برخی از عوامل نفوذ در رسانه ها و مطبوعات در دو هفته گذشته، باعث اظهارات دو پهلو مقاماتی شد که چنین رویه ای را بر علیه منافع خود می دانند. 

در این دو حالت، اولین قربانی پیگیری پروژه جلوگیری از نفوذ دشمن خواهد بود. این رویکرد در زمینه اقتصاد مقاومتی و فتنه نیز بروز یافته است. اقتصاد مقاومتی، موضوعی است که رهبر معظم انقلاب در زمان تحریم ها و در چند سال اخیر بر آن تاکید ویژه ای داشته اند اما همانطور که بارها عنوان کرده اند، کارهای انجام گرفته در این زمینه، رضایت بخش نبوده است. هر چند اصطلاح اقتصاد مقاومتی به ترجیع بند، اظهارات مقامات دولتی و نمایندگان مجلس تبدیل شد و به برنامه های اقتصادی خود پیوست اقتصاد مقاومتی افزود شد لیکن، کشور در سال های اخیر، از لحاظ اقتصادی و تولیدی، جهشی نداشته و حتی در برخی از بخش ها پسرفت نیز داشته است. 

اما در زمینه اقتصاد مقاومتی، صدها همایش و نشست برگزار شد و هزاران جلد کتاب منتشر گردید، دریغ از آنکه حتی خروجی این اقدامات، عملیاتی شود. رفع تکلیف و انفعال، آفت بسیاری از موضوعات کلان بوده و هست. چنین تجربه ای تا حدودی در زمینه "فتنه" نیز تجربه شد. با تاکیدات بر فتنه، به ناگهان موج اظهارات، همایش ها، کتاب ها، مصاحبه ها و مقالات مرتبط به فتنه و انواع و اقسام آن در کشور به راه افتاد تا مقامی یا مسئولی متهم به سکوت نشود هر چند در صورت مفید بودن این برنامه ها و خروجی های قابل اتکا، می توان از این نوع برنامه ها دفاع کرد. اما نتیجه آن شد که در دو سال اخیر، مسیر فتنه عوض شد اما نابود نگردید. در حال حاضر یکی از مسیرهای که فتنه به آن دامن می زند، "نفوذی" است که در اشکال مختلف بروز یافته و از حمایت از افزایش ارتباط بدون فکر با آمریکا گرفته تا توسعه بدون پشتوانه داخلی یا برون زا، تسری پیدا کرده است. 

از این رو، در صورتی، اقدامات مربوط به نفوذ دشمن می تواند موفق باشد که فیلترهای انفعال و رفع تکلیف بر آن قرار داده شود و سرنوشتی مشابه "اقتصاد مقاومتی" و "فتنه" پیدا نکند. هر چند ممکن است در این مقولات کارهایی به صورت جزیره ای و موفق صورت گیرد اما به صورت کلی، نمی توان برداشت های مناسبی از آن داشت. مبارزه با "نفوذ دشمن"، مقطعی، زودگذر و سطحی نیست بلکه به صورت مداوم، همیشگی و با چارچوب های مدون است. چارچوب هایی که حرکت باید در قالب آنها صورت گیرد و برنامه ها نیز با آن تنظیم شود. 

 

 

ارسال نظر

آخرین اخبار