با یک چهره ویژه آشنا شوید:

شاید نقطه مشترک همه این شرکتها موضوع حفاری و دکل های نفتی است. به گونه ای که برخی معتقدند بخش عمده رویدادهای تجاری صنعت حفاری در دفتر جناب میرمعزی کلید می‌خورد. جالب اینجاست که ایشان تقریبا در هیات مدیره چندین مجموعه رقیب در صنعت حفاری عضویت دارد. آقای میرمعزی از یکطرف رئیس هیات مدیره تاسیسات دریایی است و باید حافظ منافع این قشر از خانواده بزرگ صنعت نفت باشد و در همان حال به عنوان عضو هیات مدیره شرکت های انرژی پاسارگاد و حفاری استوان کیش باید حافظ منافع شرکت هایی باشد که رقیب جدی تاسیسات دریایی محسوب می شوند!

عالیجناب نفتی، محکوم کرسنت و ریل گذار صنعت نفت ایران!

مهدی میرمعزی کیست؟

به گزارش گلستان24، معاون طرح و توسعه وزارت نفت در سال 77 که دو سال بعد قائم مقام مدیرعامل و نایب رئیس هیات‌مدیره شرکت ملی نفت شد و از سال 80 تا 84 با حکم بیژن زنگنه، مدیرعامل شرکت ملی نفت ماند. اما این پاسخ ناقص است.

میرمعزی یکی از رفقای حلقه یک بیژن زنگنه است که در دولت اصلاحات مدیرعامل شرکت نفت بود و اصلاحیه دوم و الحاقیه های خیانت بار پنجم و ششم قرارداد کرسنت را امضا کرد. گرچه میرمعزی به فساد و خیانت در قرارداد کرسنت محکوم شده (البته با فشار شمخانی هنوز این حکم محکومیت ابلاغ و اجرا نشده!)، اما با این وجود تحرکات بسیار گسترده ای در دولت اعتدال رقم زده است. وی که در محافل نفتی به سلطان حفاری یا عالیجانب نفتی کشور مشهور است، در دولت یازدهم (با حمایت زنگنه) پستهای کلیدی غولهای نفتی را یکی پس از دیگری فتح کرد. میرمعزی در حال حاضر رئیس شرکت غول پیکر نفتی تاسیسات دریایی (بزرگترین پیمانکار فراساحلی نفت و وابسته به صندوق بازنشستگی نفت) است[i]. پیش از وی سلطانپور و مهدی هاشمی هم بر این شرکت ریاست کرده بودند. همزمان وی رئیس شرکت غول آسای نفتی پتروپارس[ii] و مدیر عامل هلدینگ نفتی گسترش انرژی پاسارگاد و رئیس هیات مدیره شرکت سروش انرژی پایدار است. همچنین میرمعزی در تاسیس و راهبری چندین شرکت زیرمجموعه نظیر «حفاری استوان کیش»، «پتروکاریز امید کیش»  و «بهین انرژی سرآمد» موثر بود.

شاید نقطه مشترک همه این شرکتها موضوع حفاری و دکل های نفتی است. به گونه ای که برخی معتقدند بخش عمده رویدادهای تجاری صنعت حفاری در دفتر جناب میرمعزی کلید می‌خورد. جالب اینجاست که ایشان تقریبا در هیات مدیره چندین مجموعه رقیب در صنعت حفاری عضویت دارد. آقای میرمعزی از یکطرف رئیس هیات مدیره تاسیسات دریایی است و باید حافظ منافع این قشر از خانواده بزرگ صنعت نفت باشد و در همان حال به عنوان عضو هیات مدیره شرکت های انرژی پاسارگاد و حفاری استوان کیش باید حافظ منافع شرکت هایی باشد که رقیب جدی تاسیسات دریایی  محسوب می شوند!! این پارادوکس عجیب زمانی نگران کننده تر می شود که در می یابیم هر دو مجموعه در تکاپو و تلاش برای خرید دکل های حفاری به ویژه دکل های دریایی و حضور در پروژه های بزرگ حفاری در خلیج فارس هستند و در تمامی مذاکرات سطح بالای این مجموعه ها در زمینه تامین دکلهای حفاری هم آقای میرمعزی یک پای ثابت جلسات است!

خدمت رسانی نفتیها به میرمعزی البته تمامی ندارد. در کنار همه الطاف فوق الذکر، 300 هکتار و 160 هکتار از اراضی منطقه ویژه اقتصادی پارسیان توسط زنگنه در اختیار میرمعزی (به ترتیب شرکتهای انرژی پاسارگاد و سروش انرژی) گذاشته شد تا با سرعت بیشتر سیطره خود بر بخش انرژی کشور را تکمیل کند[iii]. این همکاری در درجات پایینتر حتی برای کوچکترین معاملات میرمعزی نیز به چشم میخورد که نمونه آن در ماجرای خرید سهام پالایشگاه خوزستان توسط میرمعزی مشاهده شد[iv].

میرمعزی البته علاوه بر نقش میدانی در شرکتهای نفتی، مسئولیت ریل گذاری آینده نفت و گاز ایران را هم برعهده دارد. وی جزو حلقه اول مشاوران معتمد وزیر محسوب می شود و با حکم بیژن زنگنه عضو کارگروه جنجالی بررسی مدل های جدید قراردادهای نفتی ایران (IPC) است و در این زمینه نیز با مشاوره شرکتهای خارجی نقش ایفا میکند. البته مزیت دیگر این عضویت، اطلاع یافتن وی از از بسیاری از اتفاقات در حال شکل گیری در صنعت نفت است که می تواند برگ برنده ای برای هر شرکت خصوصی دارای رانت اطلاعاتی باشد.

میرمعزی همچنین عضو اصلی هیات مدیره کلوپ نفت و نیرو است و شرکت دیگر وی به نام بناگستر کرانه - که یک شرکت قدرتمند در حوزه بانکرینگ - اسپانسر اصلی این کنگره است[v]. گفته می‌شود کنگره نفت و نیرو در واقع بدل جدید برای شرکت نفت است که فعلا به صورت آرام و خزنده فعالیت می کند.

 

رابطه میرمعزی و زنگنه بسیار راهبردی تر از آنچیزی است که فکر می‌شود. مساله فقط دوره کوتاه مدت دولت یازدهم نیست. شواهد حاکیست زنگنه و تیمش خوابهای بلندی برای بخش انرژی ایران دیده اند. دوره دلالی شبهه برانگیز در قراردادهای کرسنت و استات اویل به سرآمده و الگوی تغذیه دلالان نفتی نیز در حال بازتعریف در مسیرهای قانونی است. هدف   البته ثابت است. قرار است مهمترین بخش انرژی کشور در اختیار شرکتهای رفقا قرار گیرد. این همان شاه بیت قراردادهای جدید نفتی IPC است. همان که هشدارهای دکتر درخشان را به دنبال داشته: «با این مسیر، در آینده شرکت ملی نفت از بین خواهد رفت و توله گرگهای پرورش یافته در دامان خارجیها عنان نفت را بر عهده میگیرند»[vi]. شاید این بخشی از پروژه نفوذ اقتصادی در دوره پسابرجام باشد که رهبری نسبت به آن هشدار داده اند.

گرچه برجام در عمل برای عموم مردم و اقتصاد کشور تاثیری نداشته اما واقعا برای برخی موجب طول عمر شده و همچون آفتاب در حال درخشش است. در سایه برجام و روی کارآمدن مجدد رفقا برخی شش نعل در حال جارو کردن شرکتها و فرصتهای اقتصادی هستند و طبیعی است که نور زندگی آنها به خورشید برجام گره خورده باشد.

 


 

منبع: رجانیوز

ارسال نظر

آخرین اخبار