یادداشتی از جواد عموزاد:

متاسفانه کارشناسان و مدیران میراث فرهنگی ما تاکنون نتوانسته اند در زمینه انتقال فرهنگ ایثار و شهادت به عنوان یک میراث معنوی و فرهنگی ناملموس و تلفیق هنری آن در آثار فیزیکی موفق باشند.

برخی کارشناسان و مدیران درک درستی از میراث فرهنگی ندارند

به گزارش گلستان24، بنظر می رسد برخی از صاحب نظران حوزه معماری که ادعای فهم زیاد از میراث فرهنگی دارند و حتی برخی از مدیران و کارشناسان این حوزه ، درک درستی از موضوع میراث فرهنگی ندارند و فقط به آن قسمت از داده هایی آکادمیک و دانشگاهی که معمولا با ادبیات وارداتی به آنها تلقین شده سعی در حفظ بخشی از میراث فرهنگی کشور را دارند .

این عده میراث فرهنگی را در خاک و آجر و بافت تاریخی خلاصه کرده اند و بی آنکه میزان تاثیر یک کارکرد اجتماعی قابل احترام و میراث فرهنگی ناملموس مانند شهدا را بر زندگی روزانه مردم و جایگاه بین المللی ایران اسلامی ببینند سعی دارند با فرار از این واقعیت تاریخی ، راه ناصواب خود را ادامه دهند .

در واقع کشور ما و خصوصا استان گلستان از داشتن کارشناس میراث فرهنگی که جامع نگر باشد و همه ابعاد میراث اعم از ملموس و ناملموس را ببیند و آن را حفظ و نگهداری کند ، بی بهره است و از این حیث است که گاها در برخی مقاطع دچار مشکل می شویم .

یکی از این مشکلات در روزهای اخیر در استان گلستان ایجاد شده که برخی ها به بهانه دفن شهید گمنام در تپه ای در شهر سرخنکلاته مدعی هستند که با حضور شهید در این تپه ، این تپه باستانی به نابودی کشیده می شود .

در این خصوص صحبتهای زیادی شده و نظرت مختلفی نیز ارائه شده اما ذکر چند نکته از نظر نگارنده خالی از لطف نیست :

1- میراث فرهنگی معمولا متعلق به گذشته و دارای یک ارزش فرهنگی – اجتماعی است که برای آیندگان هویت سازی و  بازتولید انرژی و غرور می کند ، طبعا با این ملاک ها بایستی میراث های فرهنگی خودمان را نیازسنجی کرده و به آنها اعتبار بدهیم که کدامیک از اعتبار و درجه بالاتری برخوردار هستند .

2- برخی ها مدعی هستند که با تدفین شهید در این تپه ، این اثر باستانی نابود می شود ، شواهد نشان می دهد از سال 82 که این اثر ثبت شد هیچ کس خبری از آن نگرفت و حتی یک تابلو برای شناسایی آن ثبت نشد ، میراث فرهنگی کوچکترین کار مرمت و بازسازی انجام نداد و ادامه این روند آن را به نابودی می کشاند .

چه اینکه کارشناسان این بخش عنوان کرده اند که در همین حالت فعلی 8 متر رسوب دارد و دیر زمانی نمی پایید که به محلی برای جمع آوری زباله و خاکروبه بدل شود که به برکت حضور شهدا کمی بهسازی صورت گرفت.

3- حال دو فرشته نجات باز هم غریب و بی نشان و بی صدا مانند مادر مظلوم شان فاطمه زهرا (سلام علیها)  آمده اند تا این تپه در حال نابودی را حفظ کنند ، دو شهید گمنام که خود میراث فرهنگی ناملموس این کشور و بخشی از هویت قهرمانانه ایران به شمار می روند .

واقعا اگر کارشناسان ، معاونین و مدیر کل میراث فرهنگی استان گلستان درک درستی از این واقعیت داشتند با این کار مخالفت نمی کردند چرا که با اندکی ظرافت و هنر تزیینی می توان این تپه فراموش شده را به یک کوه سنگی مانند مشهد تبدیل کرد که باعث رونق اقتصادی منطقه و توجه گردشگران شود ، چه اینکه خود مردم منطقه نیز می توانند از این فضای تفریحی زیارتی استفاده کنند .

4- نکته بعدی که کارشناسان حوزه میراث فرهنگی و برخی مدیران از آن غافلند اینست که اگر همین شهدا و رهروان آنها مانند شهدای مدافع حرم نبودند که امروز اثری از این آثار باستانی نبود ، گویا ما سوریه و شهر تاریخی تدمر یا پالمیرا را فراموش کردیم که داعش تمام بناهای باستانی زیبا و ماندگار آن را ویران کرد و سعی داشت در ادامه عراق و سایر کشور های اسلامی که سرشار از اثار تاریخی بودند را نیز به ویرانه تبدیل کند ، پس چه میراثی بالاتر از همین شهدا که این روحیه جهاد و ایستادگی را به نسل بعد تزریق کند و از سویی باعث وحشت ددمنشانی چون داعش هستند.

5- متاسفانه جریانی که این تفکر را راهبری می کند فاقد عقلانیت و درایت بوده و با استفاده از ابزار فشار و دروغ و شبهه فراکنی می خواهد جوانان کشور را در مقابل فرهنگ ایثار و شهادت قرار دهد اما می بینیم که همین جوانان نسل سوم هستند که با درخواستهای بیشمار خود برای حضور در سوریه و عراق و یمن آماده پوشیدن رخت شهادت هستند ، امروز می بینیم که اقبالیه قزوین و میدان امیرچخماق یزد با تدفین شهدای گمنام بسیار زیباتر از گذشته شده اند و مورد توجه مردم و گردشگران قرار گرفته اند .

6- متاسفانه کارشناسان و مدیران میراث فرهنگی ما تاکنون نتوانسته اند در زمینه انتقال فرهنگ ایثار و شهادت به عنوان یک میراث معنوی و فرهنگی ناملموس و تلفیق هنری آن در آثار فیزیکی موفق باشند و اصلا در ذهن برخی از آنها چنین چیزی وجود ندارد برای همین در مواجهه با چنین پدیده هایی دچار سردرگمی می شوند و با ایجاد فضاسازی کاذب و دروغین و تحریک دانشجویان معماری فضا را غبار الود کنند.

7- حقیر افتخار داشتم در مقطعی بین سالهای 86 تا 90 در اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس به عنوان مشاور جوان و خادم شهدای گمنام در بحث تدفین و مکان یابی چند صباحی فعالیت کنم و اذعان می کنم  که اعتبار و اندک آبروی خودم را از همین شهدا گرفته ام و به این اعتقاد رسیده ام که این شهدای گمنام محلی برای رفع حاجت و گرفتن دستهای نیازمندان است و برکات اینها در زندگی فیزیکی مشاهد گردیده است و کسانی هم که در مقابل آنها ایستادگی کنند قطعا چوبش را خواهند خورد ، ضمن انکه اگر احساس شود به این شهدا توهینی صورت بگیرد قطعا سکوت نخواهم کرد.

8- نگارنده منزلت و شان شهدای گمنام را فرتر از این می داند که امروز عده ای که سنخیتی با این فرهنگ ندارند برای آن تصمیم گیری کنند و بخواهند یک فرایند اجتماعی و کارکرد موثر رسمی - مردمی را به انزوا بکشانند و قطعا مرور زمان نشان خواهد داد که برکات این دو شهید گمنام برای شهر سرخنکلاته خیلی بیشتر از وعده های بی سرانجامی است که مدیران میراث فرهنگی طی سالهای گذشته به مردم منطقه داده اند .

انتهای پیام / گلستان ما

ارسال نظر

آخرین اخبار