گوشه ای از روادید 93

سال ۱۳۹۳ سال عجیبی برای جهان و به طور کلی فضای روابط بین‌الملل بود؛ سالی که بازیگران متعددی داشت و تقریبا هیچ نقطه‌ای روی کره خاکی نتوانست بدون پشت سر‌گذاشتن جنگ و خونریزی این سال را همراهی کند. بالا‌گرفتن تنش‌های اقتصادی در قاره سبز، اروپا را لرزاند.

چند روایت معتبر درباره جنگ، اشک و خون
به گزارش گلستان 24، سال ۱۳۹۳ سال عجیبی برای جهان و به طور کلی فضای روابط بین‌الملل بود؛ سالی که بازیگران متعددی داشت و تقریبا هیچ نقطه‌ای روی کره خاکی نتوانست بدون پشت سر‌گذاشتن جنگ و خونریزی این سال را همراهی کند. بالا‌گرفتن تنش‌های اقتصادی در قاره سبز، اروپا را لرزاند. «بوکوحرام» قلب آفریقا را نشانه گرفت و هر از چند گاهی، خبرهای عجیبی درباره اقدامات این گروه در رسانه‌ها منتشر شد. غرب آسیا و شمال آفریقا هم که سال‌هاست روی خوش به خودش ندیده و بلای «داعش» و البته داغ انقلاب مصر از خجالت آرامش و ثبات در منطقه در آمده است. تلاش واشنگتن برای کودتا در ونزوئلا و از سرگیری روابط میان ایالات متحده و کوبا را هم باید از تلاطم‌های لاتینی‌ها در سال گذشته دانست. 
 
قطعا حجم حوادث و رویدادهای رخ داده در سال ۹۳ به قدری بالاست که برای هرکدام از آن‌ها نیاز به یک ویژه‌نامه مفصل است؛ اما آنچه در این صفحه می‌بینید، تلاشی است برای نمایش سرعنوان تعدادی از مهم‌ترین رویدادهای امسال که چشم جهان را به خود معطوف کرد و رسانه‌های بین‌المللی را مجبور کرد تا درباره آن‌ها دست به قلم شوند.
 
 
 
مذاکرات هسته‌ای ایران و ۱+۵
 
بعد از امضای توافق ژنو، قرار بود تا طرفین طی مدت شش ماه به یک برنامه زمان‌بندی مناسب برای اجرای گام نهایی توافق برسند؛ زمانی که دوبار تمدید شد تا نهایتا تیرماه سال ۹۴ به‌عنوان آخرین مهلت نهایی‌شدن توافق جامع از سوی ایران و گروه ۱+۵ تعیین شود. 
 
اصلیترین بازیگر در این میان را باید واشنگتن و تل‌آویو دانست. نتانیاهو می‌خواهد چرچیل باشد. او همانند چرچیل، از پذیرفتن خستگی غرب از جنگ‌ها خودداری می‌کند. برای او پذیرفتن اینکه توافق هسته‌ای با ایران می‌تواند مفید باشد و برنامه هسته‌ای ایران از مجاری دیپلماتیک حل شود، ‌به این معناست که اقرار کند مقایسه ایران با نازی‌ها ایراد داشته و جهان به چرچیل دیگری نیاز ندارد؛ یعنی نخست وزیری او هم معنای تاریخی بزرگی نخواهد داشت. ‌
 
اوباما هم مثل نتانیاهو به برداشت خود از مسائل جهانی مطمئن است. او هم مثل نتانیاهو به هیچ مسئله دیگری در سیاست خارجی فکر نمی‌کند. اوباما هم به تعهداتش درباره ایجاد رابطه جدید میان ایالات متحده و مسلمانان پایبند نیست، ‌مذاکرات صلح را پیش نمی‌برد، ‌وعده‌هایش درباره افزایش گرم‌شدن زمین را عملی نکرده، نتوانسته رابطه آمریکا و روسیه را «بازتنظیم» کند، سیاست‌های جدیدی درباره آسیا تعریف نکرده و ‌حتی بازداشتگاه گوانتانامو را تعطیل نکرد، بیشتر سربازان آمریکایی از افغانستان و عراق خارج نشده‌اند و کشورش نیز در مسیر خوبی قرار نگرفته است.  
 
 
ایران آخرین شانس اوباما است. اگر ایالات متحده جنگ سرد با تهران را به پایان برساند، شریک دیگری برای انرژی خود پیدا کرده و از اتکایش به عربستان سعودی می‌کاهد، رابطه بهتر میان تهران و واشنگتن می‌تواند به ایالات متحده کمک کند تا افغانستان و عراق را از جنگ مدنی نجات دهد و فرصت جدیدی را برای پایان‌دادن جنگ داخلی در سوریه فراهم می‌کند. ایران می‌تواند به متحدی در نبرد علیه افراطی‌هایی نظیر داعش تبدیل شود. برای درک بهتر آنچه اوباما درباره تهران آرزو دارد، به اقداماتش در قبال کوبا توجه کنید. اگر چرچیل الگوی نتانیاهو است، ‌برای اوباما، ریچارد نیکسون الگو است. نیکسون دریافت که جهان کمونیست در حال فروپاشی است و تلاش کرد این فروپاشی را با ساختن رابطه جدید با چین به فرصت تبدیل کند. ‌اوباما معتقد است با ایجاد رابطه با ایران و کاهش وابستگی به عربستان و مصر، می‌تواند جایگاه ایالات متحده را در خاورمیانه به گونه‌ای تاریخی تغییر دهد. در بطن این قیاس‌ها، دو دیدگاه کاملا متفاوت از جهان خفته است. دستاوردهای چرچیل با جدی‌گرفتن ایدئولوژی نازی‌ها محقق شد و نیکسون زمانی موفق شد که ایدئولوژی حاکم بر چین را نادیده گرفت و منافع ملی آمریکا را در نظر گرفت. با این حال، احتمالا نه نتانیاهو به آمال خود دست می‌یابد و نه اوباما. نتانیاهو احتمالا زمانی از کار برکنار می‌شود که نتوانسته جلوی ایران را بگیرد و اوباما در حالی دوران ریاست جمهوری‌اش به پایان می‌رسد که نتوانسته توافقی با ایران به امضا برساند و جایگاه آمریکا در خاورمیانه تغییر نکرده است. البته شکست هریک از این دو فرد، به معنای تسلیم‌شدن در برابر دیگری نیست؛ زیرا هر دو اعتقاد دارند که دست‌کشیدن از مواضعشان در قبال ایران، به‌معنای تغییر دیدگاه‌شان درباره خودشان است.
 
گروه داعش
 
نوشتن از داعش همان‌قدر که آسان است، سخت هم هست؛ زیرا بدون اغراق این پدیده خاص را باید بازیگر نخست صحنه بین‌الملل دانست. ماجرا از سوریه و جمع‌شدن تکفیری‌ها از همه دنیا در این کشور برای ساقط‌کردن دولت بشار اسد و حمایت تسلیحاتی گسترده غرب و برخی کشورهای عربی از آنان آغاز شد و حالا «داعش» تبدیل به اژدهایی هفت سر شده که یک سر آن را باید در عراق جستجو کرد و برای یافتن دیگری به شرق لیبی رفت. اقدامات این گروه برای ناظران بیرونی جنون‌آمیز به نظر می‌رسد؛ اما این طور نیست. به نظر می‌رسد که در پس این توحش نکته‌ای نهفته است. هدف از این کار دوقطبی‌کردن فضا است. هدف از این اقدامات مجبورکردن مردم به انتخاب یکی از طرف‌ها است. هدف از آن پدید‌آوردن جنگی با ابعاد گسترده‌تر است. جنگی که داعش حتم دارد در آن برنده خواهد شد. از سوی دیگر، این سر بریدن‌ها به شکلی دراماتیک در نقطه مقابل استفاده القاعده از بمب‌های کنترل از راه دور در حمله‌هایش و دکترین شوک و بهت در عملیات‌های نظامی غرب قرار می‌گیرد. فیلم‌های ماه‌های اخیر تکفیری‌ها، همانند لباس‌ها و تجهیزاتشان، کاملا جدید و پیشرفته هستند و به‌ویژه درباره فیلم‌ها، آشکار است که گروه‌های کاملا حرفه‌ای و با تجربه، در بخش‌های مختلف، از انتخاب و آماده‌سازی لوکیشن و تصویربرداری گرفته تا صداگذاری، افزودن افکت‌ها و تدوین، کار ساخت آن را برعهده داشته‌اند و این امور، از عهده افراد و گروه‌های آماتور و بی‌تجربه خارج است و گاهی کیفیت آن‌ها، حتی از آثار فیلمسازان مدعی و باتجربه برخی کشورهای منطقه نیز بالا‌تر است. 
 
 
با این حال، پیش‌بینی می‌شود که سال آینده آغازی بر پایان قدرت‌نمایی این گروه در منطقه باشد. عملیات گسترده ارتش عراق در منطقه صلاح‌الدین و فتح شهر تکریت که با کشته‌شدن تعداد بسیار بالای اعضای داعش همراه بود، جدی‌ترین دلیل برای این ادعاست. در‌‌‌ همان ساعات نخست حرکت نیروهای عراقی به سمت تکریت و به علت فرار و عقب‌نشینی سریع تکفیری‌ها صفحات توئیتری داعش در صلاح‌الدین و دیاله از فعالیت بازایستاده بود، سایت‌ها و رسانه‌های وهابی حامی تکفیری‌ها شروع به توجیه شکست بزرگ خود کردند و با انتشار چند عکس از سردار قاسم سلیمانی، حضور و فرماندهی وی را عامل بیرون‌راندن تکفیری‌ها عنوان کردند.
 
بحران یونان
 
از نیمه دوم سال ۲۰۱۲ که یونان در خلال بحران اقتصادی ناتوان از تشکیل دولت بعد از چندین دوره انتخابات بود، اندیشه شکاک‌گرایانه‌ای شکل گرفت که موضوع اصلی آن خروج از اتحادیه پولی اروپا و منطقه یورو بود. حال پس از دو سال، از انتخاب نخست‌وزیر جدید یونان، واژه Grexit که ترکیب دو واژه Greece و Exit است، مجدداً مورد توجه قرار گرفت. در زمان وقوع بحران اقتصادی اروپا، تصور مطرح‌کردن خروج یکی از کشورهای عضو اتحادیه از حوزه یورو کاملاً دور از ذهن بود اما با رأی‌آوردن حزب چپ‌گرای سیریزا در یونان و مخالفت‌های نخست‌وزیر جدید با سیاست‌های ریاضتی اروپا و همچنین برنامه‌هایی از قبیل کاهش بدهی‌های اروپایی یونان و درخواست از طلبکاران یونان در بخشش بدهی‌ها، افزایش استخدام در بخش‌های عمومی، متوقف ساختن خصوصی‌سازی در یونان و افزایش دستمزد‌ها، موضوع خروج یکی از اعضاء از حوزه یورو به‌طور جدی‌تری مورد بحث قرار گرفته است. 
 
نرخ بالای بیکاری، تورم بالا و حرکت مردم یونان به سوی کشورهای دیگر اتحادیه در کنار برنامه‌های اعلامی نخست‌وزیر یونان چالش فکری بزرگی برای تصمیم‌گیرندگان اروپایی ایجاد کرده است. بر همین اساس، در ابتدای سال ۲۰۱۵ یکی از مقامات حزب راست‌میانه در بوندستاگ آلمان، خود پیشنهاد خروج یونان از حوزه یورو را مطرح کرده است. البته نهایتا طرفین تصمیم گرفتند تا با تمدید مهلت بازپرداخت بدهی‌های آتن، با هم مهربان‌تر باشند؛ اما باید منتظر نشست و دید فرجام این اتفاق تاریخی چه خواهد بود.
 
 
قیام دوم یمن
 
موج تحولات ناشی از بیداری اسلامی در کشورهای جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا در سال ۲۰۱۰ میلادی، کشور یمن را نیز تحت تأثیر قرار داد. جریانی که عظیم‌ترین راهپیمایی‌ها و تظاهرات ضد حکومتی مسالمت‌آمیز و به دور از هرگونه خشونت را در این کشور به راه انداخت. 
 
در دوره حکومت منصور الهادی که با حمایت‌های همه‌جانبه کشورهای غربی و آمریکا و دولت‌های منطقه‌ای عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی همراه بود، مشکلات مردم یمن رفع نشد و ملت برای مطالبات خود پاسخ جدی نگرفتند که در این میان بیش از همه، شیعیان مورد ظلم و تعدی حکومت قرار داشتند. 
 
تداوم این روند، در ماه‌های اخیر، موج جدید اعتراضات ضد حکومتی را در پی داشت و با تلاش حکومت برای فدرالی‌کردن یمن و تقسیم آن به ۶‌استان یا ایالت، اعتراضات شدت گرفت. 
 
 
این بار هدایت اعتراضات را شیعیان و جنبش انصار الله به رهبری سید عبدالملک بدرالدین حوثی برعهده داشتند که در اواخر سال ۲۰۱۴ با پیشروی به سمت شهر صنعا پایتخت یمن، موفق شدند تا در ژانویه ۲۰۱۵ میلادی، کاخ ریاست جمهوری یمن را به تصرف خود درآورده و کنترل حکومت را به دست گیرند.
 
کام تلخ انقلاب مصر
 
انقلاب مصر معروف به انقلاب ۲۵ ژانویه امسال چهارساله شد؛ در حالی که آزادی «حسنی مبارک» دیکتاتور مصر، علاء و جمال پسران مبارک و دیگر عناصر وابسته به وی شیرینی این انقلاب را به کام مردم مصر تلخ کرده است. اکنون که چهار سال از این انقلاب می‌گذرد، مبارک، پسران وی و تمامی عناصر وابسته به مبارک در خارج از زندان هستند و هزاران انقلابی که در میادین علیه مبارک شعار سر می‌دادند، پشت می‌له‌های زندان به سر می‌برند، ملت مصر و خانواده‌های شهدای انقلاب نیز که فروپاشی انقلاب را جلوی چشمان خود شاهد هستند، چاره‌ای جز این ندارند که بگویند: مبارک و عناصر وی را به خدا واگذار می‌کنیم. 
 
تلخ نبودن قصاص عادلانه نیز بر حزن و اندوه خانواده‌های شهدای انقلاب افزوده است، «احمد سعید» یکی از این زخم خوردگان است که در تظاهرات «جمعه خشم» هیچ راهی برای بیان حزن و اندوه خود نمی‌دید، جز اینکه با گریه فریاد بزند «مبارک برو، تو را به خدا واگذار می‌کنم» و سپس با حالتی از خشم گفت: رژیم مبارک به ریش همه خندید و عناصر وی از زندان آزاد شدند تا باقی‌مانده جوانان انقلابی را بازداشت کرده و از آن‌ها انتقام بگیرند. سعید همچنین از اینکه مبارک و پسرانش بعد از این‌همه فاجعه‌ای که در طول حکومت خود برای مردم به بار آورد و اکنون آزاد شده‌اند، ابراز تعجب کرد. 
 
مدال تلخ‌ترین عکس سال را هم باید بر گردن قاهره و دولت ژنرال السیسی بیندازیم. «شیما الصباغ» در راهپیمایی آرام به مناسبت چهارمین سالگرد انقلاب مردم مصر در میدان التحریر به ضرب گلوله پلیس کشته شد. او ۳۴ ساله داشت و مادر یک کودک ۵ ساله بود. عکس‌ها لحظات جان باختن او در میدان التحریر و در آغوش همسرش را نشان می‌دهد. 
 
انقلاب مصر معروف به انقلاب ۲۵ ژانویه امسال چهارساله شد؛ در حالی که آزادی «حسنی مبارک» دیکتاتور مصر، علاء و جمال پسران مبارک و دیگر عناصر وابسته به وی شیرینی این انقلاب را به کام مردم مصر تلخ کرده است. اکنون که چهار سال از این انقلاب می‌گذرد، مبارک، پسران وی و تمامی عناصر وابسته به مبارک در خارج از زندان هستند و هزاران انقلابی که در میادین علیه مبارک شعار سر می‌دادند، پشت می‌له‌های زندان به سر می‌برند، ملت مصر و خانواده‌های شهدای انقلاب نیز که فروپاشی انقلاب را جلوی چشمان خود شاهد هستند، چاره‌ای جز این ندارند که بگویند: مبارک و عناصر وی را به خدا واگذار می‌کنیم. 
 
 
تلخ نبودن قصاص عادلانه نیز بر حزن و اندوه خانواده‌های شهدای انقلاب افزوده است، «احمد سعید» یکی از این زخم خوردگان است که در تظاهرات «جمعه خشم» هیچ راهی برای بیان حزن و اندوه خود نمی‌دید، جز اینکه با گریه فریاد بزند «مبارک برو، تو را به خدا واگذار می‌کنم» و سپس با حالتی از خشم گفت: رژیم مبارک به ریش همه خندید و عناصر وی از زندان آزاد شدند تا باقی‌مانده جوانان انقلابی را بازداشت کرده و از آن‌ها انتقام بگیرند. سعید همچنین از اینکه مبارک و پسرانش بعد از این‌همه فاجعه‌ای که در طول حکومت خود برای مردم به بار آورد و اکنون آزاد شده‌اند، ابراز تعجب کرد. 
 
مدال تلخ‌ترین عکس سال را هم باید بر گردن قاهره و دولت ژنرال السیسی بیندازیم. «شیما الصباغ» در راهپیمایی آرام به مناسبت چهارمین سالگرد انقلاب مردم مصر در میدان التحریر به ضرب گلوله پلیس کشته شد. او ۳۴ ساله داشت و مادر یک کودک ۵ ساله بود. عکس‌ها لحظات جان باختن او در میدان التحریر و در آغوش همسرش را نشان می‌دهد.
 
بحران امنیتی اوکراین
 
ماجرا از حدود یک سال پیش شروع شد؛ زمانی که دولت قانونی اوکراین با یک کودتای نرم از سمت خود برکنار شد و جایش را به غرب‌گرایان مخالف مسکو داد که با پشتیبانی واشنگتن روی کار آمدند. همه چیز به نظر مرتب می‌آمد؛ اما ولادیمیر پوتین همه معادلات را برهم زد و با تهاجم ناگهانی به اوکراین، شبه جزیره کریمه را به خاک روسیه الحاق کرد. حالا یک سال است که درگیری میان شبه نظامیان روس‌گرا و ارتش غرب‌گرای اوکراین ادامه دارد و کار را به جاهای باریک رسانده است. ساکنان منطقه دونتسک و سایر نواحی درگیر در اوکراین شرقی، ‌از انفجارهای روزانه و حملات خمپاره‌ها به زیر زمین و پناهگاه‌های قدیمی فرار می‌کنند و روزشان با خبرگیری از سلامتی دوستان و اقوامشان آغاز می‌شود. درگیری‌ها باعث تخریب و نابودی بسیاری از خانه‌ها، مدارس، ‌ ساختمان‌ها، ‌درمانگاه‌ها و... شده است و بسیاری از این مکان‌ها دیگر قابل استفاده نیست. بر اساس برآورد سازمان ملل حدود سه میلیون نفر در مناطق درگیر در اوکراین شرقی زندگی می‌کنند. جنگ طولانی مدت تنها مشکل این مردم نیست؛ بلکه دولت کودتایی اوکراین حتی از ارائه خدمات و پرداخت مستمری به مردم ساکن مناطق تحت کنترل شورشی‌ها هم خودداری کرده است.
 
 
محدودیت‌های ترددی که از سوی دولت از ماه ژانویه اعمال شده است، ‌ورود و خروج را در مناطقی که تحت تسلط شورشیان هستند، با مشکل مواجه ساخته است. مردمی که در این مناطق گیر افتاده‌اند، ‌برای غذا و تجهیزات دارویی به گروه‌های بشر دوستانه و داوطلبین امداد‌رسان چشم امید دارند؛ اما در دونتسک نیاز مردم رو به فزونی است و این نیاز‌ها برآورده نمی‌شود. با این حال، ‌ وضعیت در لوهانسک‌ بد‌تر از سایر مناطق گزارش شده است. البته فعلا آتش‌بس موقت در این منطقه حاکم شده است؛ آتش‌بسی که پایه‌های لرزان آن هر لحظه امکان فروریختن دارد.
 
 

ارسال نظر

آخرین اخبار