مخرج مشترک دو چهره ظاهرا مخالف؛

احساسی که در فردای «کامجوئی و ناکامی» ایشان در مسیر «خود قهرمان بینی» مفروض شان، منجر به یک پسیکوز عاطفی شدید می شود که «خواب دیدن هائی از جنس خواب های هاشمی و احمدی نژاد» را می توان یکی از تبعات طبیعی این پسیکوز عاطفی محسوب کرد.

خواب‌دیدن‌هایی از جنس خواب‌های هاشمی و احمدی‌نژاد

به گزارش گلستان 24، داریوش سجادی در گوگل پلاس نوشت: اخیرا دو روایت از خواب دو رئیس جمهور سابق (هاشمی و احمدی نژاد) مطرح شده که بالمال می تواند کلید راهنمائی در فهم یک سندروم مشترک بین دو فردی باشد که به صفت ظاهر در نقطه مقابل و برخوردار از تضاد آنتاگونیستی با یکدیگرند اما بواقع هر دو به یک آسیب مشترک و مشابه مبتلایند. 

هاشمی‌رفسنجانی: 
در ماه رمضان خواب امام را دیدم و در خواب به امام عرض کردم که ما برعهد خودمان هستیم و با همه توان میراث شما را ادامه می دهیم و در حفاظت از آن تلاش کرده و کوتاهی نمی‌کنیم که ایشان فرمودند «من این را می‌دانم و گاهی نگران و گاهی دیگر خوشحال می‌شوم» که نمی دام این تعبیر چگونه بود. من هم گفتم شما اکنون حضور ندارید‏، اما ما همچنان نیاز به شما داریم و شفاعتمان بکنید. امام هم مجددا گفتند که من بیشتر از دوران حیاتم به شما کمک می‌کنم و کمک چرا نکنم؟ 
 
احمدی نژاد: 
یک شب خواب دیدم با پژویی که آن زمان داشتم، در جاده هراز، از تهران به سمت شمال رانندگی می کنم ... ناگهان دیدم در وسط جاده 3 صندلی گذاشته شده است، در دو صندلی امام خمینی و مقام معظم رهبری نشسته بودند و صندلی سوم خالی بود. پژو را کناری پارک کردم و به سمت امام و آیت الله خامنه ای رفتیم ... ناگهان امام خمینی رو به من کردند و با حالت تحکم گفتند: «آقای دکتر احمدی نژاد! بفرمایید روی این صندلی بنشینید!». در همین لحظه از خواب پریدم و دیدم که نزدیک اذان صبح است. از اینکه امام خمینی مرا در خواب با عنوان «دکتر احمدی نژاد» مورد خطاب قرار داده بود احساس کردم که تحصیلات دکترایم حتما در خدمت انقلاب اسلامی خواهد بود. 
 
به اقتفای از «فروید» و به اعتبار نظریه «انباشت و جابجائی» ایشان در فهم چیستی و چرائی «خواب دیدن» ناظر بر این اصل که «خواب ها تحقق آرزوهای دفع و پس‌رانده ‌شده و فراموش‌ شده در ناخود آگاه انسانند» یا به تعبیری دیگر «خواب دیدن محملی برای تشفی آرزوهای برنیامده است» می توان هاشمی و احمدی نژاد را شوریدگانی تلقی کرد که در یک احساس مشترک از «نظر کردگی» و برخورداری از «رسالت تاریخی» به مخرج مشترک رسیده و بر خلاف توقع می توانند به اتفاق و استعلاج در این موضع با یکدیگر «سوته دلی» کنند! 

احساس نظر کردگی و مبعوث شدگی و داشتن رسالت تاریخی، ذهنیت شایع نزد غالب ایرانیان است که با غلظت و شدت هائی بیش و کم و در نسبت مستقیم با جایگاه و نقش اجتماعی «فرد مبتلا» از قوه به فعل می رسد. 

احساسی که در فردای «کامجوئی و ناکامی» ایشان در مسیر «خود قهرمان بینی» مفروض شان، منجر به یک پسیکوز عاطفی شدید می شود که «خواب دیدن هائی از جنس خواب های هاشمی و احمدی نژاد» را می توان یکی از تبعات طبیعی این پسیکوز عاطفی محسوب کرد.
...

ارسال نظر

آخرین اخبار