متاسفانه امروز اغلب فضای تئاتر کشور به پاتوقی تبدیل شده برای ‌نمایشنامه‌هایی که با پول بیت‌المال به نام کار هنری برگزار می‌شوند ولی به دلیل محتوای عمدتا ناجور و نابهنجاری که دارند تنها برای یک عده اقلیت بدون حضور اکثریت مردم روی صحنه نمایش می‌روند.

چرا تئاترهای ما هنجارشکن شده‌اند؟!
به گزارش گلستان24، شکی نیست تئاتر پیش‌زمینه و مقدمه سینما است که کارشناسان حوزه آموزش و تربیت  آن را بهترین ابزار برای افزایش خلاقیت و پویایی ذهن می‌دانند پس اگر قرار است آن را تقویت کنیم  و برای این هنر بودجه‌ای درنظر بگیریم باید برنامه‌ریزی اصولی داشت و هزینه‌های مربوط به آن را درست صرف کرد تا نتیجه معکوس ندهد،  با این وجود به اندازه‌ای که از سینمای بیمار در حال احتضارمان مدام گفته و نوشته می‌شود کمتر کسی به تئاتر و معضلات فرهنگی و محتوایی آن اشاره‌ای دارد و به‌گونه‌ای آن را به حال خود رها کرده‌اند؛ چنان‌چه متاسفانه امروز اغلب فضای تئاتر کشور به پاتوقی برای یک عده روشنفکرمآب تبدیل شده که پزتئاتری بودن وخاص بودن می‌دهند، ‌نمایشنامه‌هایی که با پول بیت‌المال به نام کار هنری برگزار می‌شوند ولی به دلیل محتوای عمدتا ناجور و نابهنجاری که دارند تنها برای یک عده اقلیت بدون حضور اکثریت مردم روی صحنه نمایش می‌روند.
 
 
این‌جاست که کم کم پای مردم از تئاتر بریده می‌شود و بین این هنر تاثیرگذار نمایشی با جامعه فاصله عمیق می‌افتد؛ تئاترهای نامفهوم و گاه مستهجنی که روی صحنه می‌رود و نظارتی هم بر سلامت آن‌ها نیست . مانند هدا گابلر، پپرونی برای دیکتاتور، یه کلیک کوچولو، روز حسین، پینوکیا و... که به دلیل ابتذال در محتوا و گفتار و پوشش بازیگران باانتقادات زیادی مواجه شدند این درحالی‌ است که تئاتر در ایران قدمتی چند هزارساله دارد و مردم ما با فضای تئاتر و نمایش نامانوس نیستند.
 
اما چرا تئاتری که بدون هیچ حامی خصوصی  و با بودجه  دولت وارگانهای مشابه تغذیه می‌شود  این چنین خروجی‌هایی هنجارشکنانه وغیرمتعارفی دارد؟! این سوالی است که باید از متولیان امرتئاتر و کسانی که بودجه‌هایچنین نمایشنامه‌های مبتذلی را تامین می‌کنند پرسید؟! چرا با وجود  موضوعات  بکر ملیو اسلامی حتما سراغ سوژه‌های غربی که کاملا با فرهنگ ما تعارض دارد  می‌روند و می‌خواهند عین به عین آن را در نمایشی زنده اجرا کنند؟!
 
 
این درحالی است که اگر به دهه شصت و نمایشنامه‌های آن دوران  نظری بیندازیم  می‌بینیم بهتر با جامعه  و عموم  مردم ارتباط برقرار می‌کردند درحالی‌که هرچه به جلو آمدیم  اهالی تئاتر و نمایش با موضوعات و اجراهای متباعد با فرهنگی ملی و اسلامی از بدنه جامعه جدا شدند. این مسئله نشان می‌دهد تا  وقتی ارتباط بین تئاترو مردم ضعیف وکمرنگ باشد   و به نوعی تئاتردیده  نشود  به فساد کشیده می‌شود مانند حکایت سینما و گیشه  فیلم‌هایی که نمی‌توانند مردم را به طرف خود بکشانند  برچسب هنری بودن به آن  می‌دهند و بعد از مدتی برای جذب مخاطب خاص هزینه می‌کنند  متاسفانه فضای کنونی تئاتر ما نیز همین گونه شده است. ولنگاریسم موجود در تئاترها باعث شده تا  از طرف مخاطبان عام پس زده می‌شوند بدون کمترین نظارتی روی صحنه می‌روند بدون این‌که  بخواهند از طرف اکثریت دیده و نقد بشوند و زیر ذره بین‌ عمومی قرار بگیرند درصورتی که اگرتئاتری دیده بشود  کمتر به فساد و ابتذال کشیده می‌شود چون می‌دانند مخاطبان آنها را نقد می‌کنند و به چالش می‌کشند.
 
 
بنابراین در وهله اول باید این هنر دیرین دوباره احیا و به متن جامعه بازگرداند که یکی از راه‌های آن تلویزیون  به عنوان رسانه ملی و عمومی است. همان‌طور که به دلیل تکرار فیلم سینمایی، تله فیلم و سریال ذائقه مردم با هنرهفتم آشنا شده است می‌بایست با پخش تئاتر‌های مختلف نیز مردم را با آن نزدیک کرد و دست اندرکاران تئاتر بدانند تنها برای چارچوب صحنه بازی نمی‌کنند بلکه ازدریچه رسانه ملی هم دیده می‌شوند و باید بیشتر مراقب باشند البته نباید با چند تئاتر غیراخلاقی،‌ خط تردید بر همه تئاترها و نمایشنامه‌هایی که اجرا می‌شوند کشند زیرا مصادیق زیادی از اجراهای ارزشی و خوب داریم که با اقبال عمومی هم در زمان خود مواجه بوده است مانند نمایشنامه «غزل آخر» با بازی اردشیرشجاع کاوه با مضمون کربلا نمونه جالبی است که چند سال قبل در روز عاشورا از تلویزیون پخش شد و با استقبال زیادی مواجه گردید همچنین تئاترهای طنز و کمیک به سبک اصفهانی‌ که با بازی‌های افرادی چون قدرت‌الله ایزدی (رشید)، ‌حسن اکلیلی(گرفتار)،‌ محمد نریمانی (ممدآقا) و... ازجمله تئاترهای سالم و موفقی هستند که بارها ازشبکه‌های مختلف سیما پخش شده‌اند؛ ‌تئاترهایی که هزینه‌های سنگین تله‌فیلم‌های تلویزیونی را ندارند و از رفتارها وگفتارهای غیر اخلاقی و جنسی هم به‌دورهستند همه مردم هم از آن‌ها استقبال می‌کنند.
 
 
این درحالی است که متولیان تئاتر مدام گله و شکایت سرمی‌دهند که  سالن‌ها نمایش خالی است و خاک می‌خورد و مردم با فرهنگ و هنرشان مانوس نیستند باید فرهنگ سازی کرد و مسئولان حمایت نمی‌کنند و ال است و بل ولی کسی ازخودشان تاکنون نپرسیده است چقدر برای جذب مردم و مخاطبان عام تلاش کرده‌اند ؟! چقدر محتوای نمایشنامه‌ها با فرهنگ و عرف و شرع جامعه نزدیکی دارد؟! و چقدر تلاش کرده‌اند تا فاصله بین  خود و جامعه را کمتر کنند؟! وقتی درنمایشی زنده که در چند قدمی  آنها  زن ومردی با پوشش ناجور الفاظ بد به کار می‌برند و یا پوشش زننده‌ای دارند چطور خانواده‌ای می‌تواند باخیال راحت فرزنداش را برای دیدن تئاتری ببرد که تاثیر نامطلوب  دارد؟! متاسفانه فضای آنارشیسم و هنجارشکنانه  حاکم در تئاتر باعث شده تا مخاطب احساس خوبی نسبت به آن نداشته باشد به‌همین خاطر اگر فضایی ایجاد شود تا نمایش‌ها  روی صحنه  بعداز اجرا  در تلویزیون هم پخش شوند هم زمینه ارتباط مردم با تئاتر بیشتر و بهتر می‌شود و اطمینان به سلامت  آن پیدا می‌کنند و هم خود اهالی تئاتر خودشان را جدا از جامعه نمی‌دانند و در اجرا و استفاده از پوشش و گفتار درست مراقبت دارند. این فاصله باعث گردیده تا خود را جدا بدانند و هرکار که خواستند انجام بدهند. چه خوب است شبکه نمایش که به پخش فیلم و سریال مربوط است بخشی را هم به پخش نمایشنامه ها و تئاترهای روی صحنه اختصاص بدهد تا پیوند مردم و تئاتر مانند سالها قبل دوباره برقرار گردد و شاهد اجراهای خوب و آموزنده باشیم.

ارسال نظر

آخرین اخبار