به مناسبت سی و هفتمین سالگرد قیام پنج آذر سال ۵۷ گرگان ویژه نامه مفصلی در قالب نشریه انقلاب – شماره ۱۷۵ و ۱۷۶ – به همت غلامرضا خارکوهی تاریخنگار گرگانی تدوین و منتشر شد.

نهمین ویژه نامه پنج آذر سال ۵۷ گرگان منتشر شد + متن سرمقاله

به گزارش گلستان24؛ این ویژه نامه ها از سال 1386 تا کنون به مدت 9 سال است که پیاپی با هزینه شخصی وی منتشر می شود و در اختیار مردم منطقه قرار می گیرد که نقش مهمی در آشنایی و آگاهی نسل جدید نسبت به این رویداد بزرگ تاریخ معاصر گرگان و استان گلستان دارد. اینک سرمقاله این  ویژه نامه را همراه با پی دی اف کامل آن در ادامه تقدیم می کنییم.

فایل این ویژه نامه را می توانید از اینجا دانلود کنید

*******************

نهمین ویژه نامه پنج آذر سال ۵۷ گرگان

5 آذر گرگان در 5 پرده

ابتدا درود می فرستیم به روان پاک امام و شهدا بویژه شهدای پنجم آذر سال 57 و شهدای بسیج که با تاسی از قیام کربلا با فداکاریهای خود جلوه زیبایی به صفحات تاریخ بخشیدند.

پرده اول

موج مبارزات مردمی از مهرماه سال 1357 برعلیه رژیم شاه در سرتاسر کشور گسترش یافت و رفته رفته به اوج خود رسید. این روزها امام خمینی(ره) به عنوان رهبر بلامنازع انقلاب اسلامی – که به تازگی از شهر نجف در عراق اخراج شده بود- مرحله دیگری از تبعید 14 ساله خود را در روستای نوفل لوشاتوی فرانسه می گذراند. شورای امنیت ملی رژیم شاه در 13 آبان سال 43 در پی مخالفت اما با قانون مصونیت سیاسی امریکایی ها در ایران(کاپیتولاسیون) او را از ایران به ترکیه و سپس به عراق تبعید نمود. برخلاف تصور رژیم او هیچگاه در دوران تبعید دست از مبارزه نکشید. اما سال 57 این روزها بیش از گذشته، تقریبا هر روز پیام و اعلامیه و مصاحبه ای از امام به گرگان و گلستان می رسید. عطش عمومی برای مطالعه پیامها و نوارهای امام چنان زیاد بود که هر روز عیان و نهان در میان مردم دست بدست می شد و حتی گاهی گلستانیها از طریق تلفن به فرانسه پیامهای امام را ضبط و تکثیر ، و در منطقه توزیع می کردند.

پرده دوم

امام خمینی- رهبر کبیر انقلاب اسلامی- طی پیامی که در تاریخ دوم آذرماه سال 57 صادر فرمودند، روز یک شنبه پنجم آذر را عزای عمومی اعلام نموده و از مردم خواست تا با هر وسیله ممکن به سقوط دستگاه جبار قیام کنند:

« دولت یاغی نظامی به امر شاه تر و خشک را به آتش کشیده و یکی از بزرگترین ضربه‌‌های این جنایتکار به اسلام، به مسلسل بستن بارگاه قدس حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا – صلواه الله علیه- است. این بارگاه مقدس در زمان رضاخان به مسلسل بسته شد و قتل عام مسجد گوهرشاد بوجود آمد، و در زمان محمدرضا خان آن جنایت تجدید و دژخیمان شاه در صحن و حریم آن حضرت ریخته و کشتار کردند. ملت مسلمان باید از این شاه و دولت یاغی غاصب تبرّی کنند و مخالفت با آن لازم است… اطاعت این دستگاه، اطاعت طاغوت و حرام است. خداوند مسلمین را از شَرِّ آنان حفظ فرماید. در این عزای بزرگ و جسارت به مقام امام امت، روز یکشنبه 25 ذیحجه[پنجم آذر سال 1357] عزای عمومی اعلام می‌شود.»

این پیام بدان جهت بود که چند روز قبل (29 آبان سال57) ماموران رژیم پهلوی به مردم پناه برده در حرم مطهر امام رضا(ع) در مشهد ، تیر اندارزی و عده ای از مردم بی گناه را شهید و مجروح  نمودند. آنچه این رویداد را از بقیه کشتارها و تیراندازیهای روزانه رژیم متمایز می کرد، فقط بی حرمتی به بارگاه ملکوتی امام هشتم بود نه چیز دیگر .

لذا با توجه به همین حساسیت ، پیام امام در زمانی کوتاه به گرگان و سایر مناطق کشور رسید و خبرآن توسط علما و با همکاری بی دریغ مردم بویژه جوانان به همه جا اعلام شد که فردا صبح جلوی  فلکه امام زاده عبدالله گرگان برای راهپیمایی اعتراض آمیز به این جنایت رژیم پهلوی تجمع نمایند .

پرده سوم

به دنبال اطلاع رسانی گسترده ای که در سراسر این منطقه اعم از محلات شهر گرگان و روستاها و شهرهای اطراف مانند کردکوی و بندرگز و علی‌آباد و…  صورت گرفت، مردم مسلمان و انقلابی از اولین ساعات صبح روز 5 آذر سال 57 در اطاعت از فرمان رهبر خود- خمینی کبیر- عازم فلکه امام‌زاده‌ عبدالله– برادر امام رضا(ع) – شدند. جمعیت بیشماری بالغ بر دهها هزار نفر از اقشار مختلف مردم اعم از روحانی، فرهنگی، کارگر، کشاورز، محصل، دانشجو، بازاری، راننده، کاسب، کارمند، زن، مرد، پیر، جوان، کودک و… در قیام سیاسی- مذهبی حاضر شده بودند.

نیروهای مسلح حکومت پهلوی هم برای سرکوب تظاهرت آرام و مسالمت آمیز این شهر کوچک، سنگ تمام گذاشته بودند، بطوری که یک واحد 29 نفره از مأموران ژاندارمری گرگان ، و یک گروه از نیروهای ژاندارمری مشهد و چند ماشین از نیروهای پلیس شهربانی گرگان که همه مجهز به ماسک ضد گاز اشک‌آور بودند، در مقابل مردم بی دفاع بصورت نظامی صف آرایی کرده بودند. حتی دو تا از کامیون های ژاندارمری گرگان و ژاندارمری مشهد مجهز به تیربار بودند.

 مأموران در فاصله 50 تا 100 متری فلکه امام‌زاده در خیابان شهدا بصورت تهاجمی ایستاده بودند، و گزارش‌ها مرتب با بی‌سیم به شهربانی می‌رسید. سرگرد جهانشاه فرمانده عملیات شهربانی گرگان، بطور مرتب به مردم اخطار می‌کرد که متفرق ‌شوند و تظاهرات نکنند. اما مردم به هیچ قیمتی حاضر به ترک صحنه نبودند.

لذا جمعیت با صلوات و الله‌اکبر از امام‌زاده‌ بیرون آمدند و گرداگرد فلکه امام‌زاده ]فلکه شهدای فعلی[ به شعار دادن پرداختند: درود بر خمینی ، مرگ بر شاه ، مرگ بر آمریکا ، تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست ، استقلال، آزادی، حکومت اسلامی ، قبر امام هشتم گلوله باران شده، روز و شب شیعیان شام غریبان شده ، و…

برخی از تظاهرکنندگان هم پلاکارت هایی مبنی بر محکومیت نظام شاهنشاهی در دست داشتند. طنین این فریادها و جمعیتی که تا آن زمان در تاریخ این منطقه بی نظیر بود ، موجب ترس و وحشت ماموران رژیم  گردید. سرگرد جهانشاه همچنان با بلندگو به مردم اخطار می‌کرد، ولی مردم نه تنها اعتنایی نمی‌کردند، بلکه حتی عده‌ای از جوانان شجاعانه در جلوی جمعیت و مقابل نیروهای مسلح رژیم صف بسته بودند.

در این میان آیت‌الله سید حبیب‌الله طاهری گرگانی به همراه آقای حاج ابراهیم صالحی و آقای فرشاد برای مذاکره نزد سرگرد جهانشاه که در خیابان شهدا و در کنار سایر مأموران ایستاده بود رفتند تا به آنها تفهیم نمایند که سدِّ راه تظاهرکنندگان نشوند. اما بی نتیجه بود.

لذا برگشتند به طرف جمعیت، اما ناگهان پرتاب گاز اشک‌آور و تیراندازی مأموران شروع شد و لحظاتی بعد طنین رگبار گلوله‌ها با گاز و دود و خون و فریاد تصویری از جنگ نابرابر حق و باطل  به نمایش گذاشت.

مأموران رژیم که از شجاعت و ایثار مردم به وحشت افتاده بودند، سوار بر کامیون ها فلکه را دور زده و به سوی مرکز شهر یعنی فلکه شهرداری به راه افتادند. آنها در کوچه‌ها و خیابان ها هر کس را می‌یافتند به گلوله می‌بستند.

مردم با مشاهده این جنایت خونبار به خشم آمدند و بسوی پارکینگ شهربانی که در ضلع غربی فلکه شهدا قرار داشت، حمله‌ور شدند و آنجا را با کلیه وسایل و ماشین آلاتش که شامل یازده ماشین و انبار البسه و لوازم یدکی بود، به آتش کشیدند. سپس عده‌ای نیز به سوی سازمان آتش‌نشانی رفتند و آنجا را آتش زدند، بی‌آنکه به کسی از کارکنانش آسیب برسانند.

برخی نیز با چوب و لاستیک آتش زدن و بشکه های خالی خیابانها را می بستند تا مانع از عبور ماشینهای ماموران شوند و روند کشتار مردم را به تاخیر بیندازند. ساکنان هر کوچه و محله ای نیز درب خانه هایشان را برای پناه دادن به تظاهر کنندگان باز می کردند.

پرده چهارم 

پس از تیراندازی که منجر به شهادت و مجروح شدن تعدادی از تظاهرکنندگان شد، عده‌ای از مردم با هر وسیله ممکن مجروحین و شهدا را به بیمارستان انتقال دادند. برخی هم جهت کمک به مجروحین از کوچه پس کوچه‌ها و خیابان ها خود را به بیمارستان رساندند. بیشتر مصدومین به بیمارستان پهلوی سابق (پنجم‌آذر فعلی) انتقال ‌یافتند و برخی نیز به بیمارستان فلسفی برده ‌شدند. اما حجم زخمی ها و مجروحین به حدی بود که از عهده‌ کادر اداری پر تلاش و ایثارگر بیمارستان خارج بود و به همین علت مردم مسلمان داوطلبانه و مشتاقانه به یاری آنها شتافتند. پزشکان متعهد نیز مشغول مداوای مجروحین بودند.

مأموران شاه که به هیچ مرام و قانونی پایبند نبودند حتی به آمبولانسها و داروخانه ها و بیمارستان هم شلیک می کردند. به همین خاطر آنها بعدازظهر همین روز واقعه، انبوه جمعیتی را که جهت کمک به مجروحین و اهدای خون به بیمارستان پنجم آذر(پهلوی سابق) آمده بودند به گلوله بستند که منجر به مجروح شدن عده ای در جلوی حسابداری و شهادت یک نفر بنام سید نظام الدین نبوی در باغچه بیمارستان شد. در حالی که حمله به بیمارستانها و آمبولانسها از نظر قوانین داخلی و بین‌المللی کاملا ممنوع است. مرحوم دکتر بابایی رئیس پزشک قانونی وقت بعنوان یکی از شاهدان عینی حمله آن روز مأموران به بیمارستان، سالها پیش در مصاحبه با مولف گفت:

« این واقعه خاطره‌ای فراموش نشدنی برای اکثر اطبای این شهر است، چرا که آن روز بطور علنی به حریم پزشکان تجاوز شد و علیرغم اینکه کلیه پزشکان شروع به اعتراض کردند، ولی مسئولین امر به این مسئله توجه نکردند. بلکه حتی تلفن های تهدید‌آمیزی به بیمارستان شده بود که مأموران تلفنی تهدید به آتش زدن بیمارستان می‌کردند… بعد ما به آن مسئول نظامی تلفن کردیم که آقا مأمورین شما تهدید می‌کنند که می‌خواهند بیمارستان را آتش بزنند شما یک اقدامی در این خصوص بکنید، گفتند ما هیچ کاری نمی‌توانیم برای شما انجام بدهیم، در حالی که مسئولیت حفظ نظم شهر به عهده این شخص گذاشته شده بود و حتی قبل از این واقعه تمام وسایل آتش‌نشانی را جلوی شهربانی نگه داشته بودند. روز حادثه در حالی که تمام بیماران مواجه با خطر مرگ بودند آن شخص حتی از فرستادن یکی از ماشین های آتش‌نشانی به بیمارستان خودداری کرد.»

پرده پنجم 

براساس اسناد مربوط به شهربانی و ژاندارمری گرگان، آمار مهمات مصرف شده در روز پنجم آذر سال1357، قریب به 8 هزار عدد انواع گلوله می باشد که توسط ماموران رژیم پهلوی برای سرکوب مردم بی‌گناه گرگان و برهم زدن تظاهرات مسالمت آمیز آنان شلیک شد که به اعتراف یکی از مأموران شهربانی- در روز محاکمه‌اش پس از انقلاب- «روز پنجم آذر حدود 5000 گلوله فقط از سوی شهربانی مصرف شده است.»

ضمن آنکه در هیچ یک از حوادثی که در طول مبارزات انقلاب اسلامی در گرگان بوقوع پیوست دیده نشده که دژخیمان شاه تا این حد سلاح و مهمات در سرکوبی مردم مسلمان منطقه بکار ببرند. در نتیجه این سرکوبی بی رحمانه در آن روز ، حدود 150 نفر زخمی شدند و 14 نفر هم به شهادت رسیدند، که اسامی شهدا به ترتیب الفبا عبارتند از :

1- حسین امیر لطیفی 2- صدیقه پروانه 3 – سیداسماعیل حسینی 4- عباس خالداران 5- احمد سبطی  6- حجت‌الله عباسی7- ابوالقاسم علاءالدین 8- نرگس قصابان 9- حسین محبی‌راد 10- حسین مقصودلو 11- سید نظام‌الدین نبوی 12- حسین علی نصیری 13- فرامرز ویزواری  14- ابوالحسن هادی .

/رادکانا

ارسال نظر

آخرین اخبار