حضورمردم در تشییع هنرمندی که به او بی‌مهری شد؛

افسوس که معاون سینمایی وزارت ارشاد دولت تدبیر و امید، تنها او را پس از مرگش و شاید هم در دوران بیماریش، شایسته تقدیر کلامی می داند و هیچگاه در این همه رویداد سینمایی، فرصت تجلیل از این هنرمند متعهد و مردمی را فراهم ننمود.

تسلیت 3 خطی وزیر برای درگذشت "سلحشور سینما"!

به گزارش گلستان24،سالها قبل از اینکه کشور ترکیه با سریال هایی چون حریم سلطان بخش عمده ای از مخاطبان جغرافیای اسلام و حتی ایران را به خود جلب کند، فرج الله سلحشور بی اعتنا به جریان غالب ناشی از مدیریت دهه شصت سینمای ایران، "مردان آنجلس» و «یوسف پیامبر» ساخت و بخش عمده ای از مخاطبان جهان اسلام را جذب کرد.
به تعبیری استقبال از سریال یوسف پیامبر که ظرفیت فرهنگی و هنری انقلاب اسلامی را به رخ می کشید، زنگ خطری برای آنهایی محسوب می شد که عرض اندام محصولات فرهنگی ایران را رسیدن صدای انقلاب اسلامی تفسیر می کردند و چه بسا پس از توفیق آثاری چون یوسف پیامبر بود که صنعت سریال سازی ترکیه به شکلی غیر مترقبه و ناگهانی پشتیبانی شد و در فرآیندی معکوس، از داخل ایران و جهان اسلام مشتری گرفت.

در زمانه ای که ظرفیت سینمای کشور اغلب با نگاه به بیرون، کالای مورد پسند مدیران جشنواره های غربی را تولید می کرد فرج الله سلحشور از دل قرآن، مضامین سریال هایش را بیرون می کشید و چشم به مخاطب میلیونی داشت که تشنه محصولاتی متناسب با ذائقه فرهنگ ایرانی_ اسلامی بود.  

سلحشور را باید یکی از جدی ترین منتقدان جریان اصلی سینمای ایران پس از انقلاب تلقی کرد که مانند سید مرتضی آوینی کنش گری خود را محدود به حرف نکرد و در مقام عمل نیز وارد عرصه تولید اثر هنری شد.

نگاه مرحوم سلحشور در تولید آثار هنری، به مردم بود. مردمی بودن این هنرمند فقید، از کیفیت تشییع پیکر او که روز گذشته انجام شد و حضور آحاد مختلف مردم شکوه خاصی به آن بخشید کاملا آشکار شد. او ابدا در میان شبه روشنفکران، مخاطبان آثارش را جستجو نمی کرد و همواره بدون تعارف منتقد سینمای این جریان فکری بود و لذا طبیعی هم بود که در تشییع پیکرش به رغم شرکت انبوهی از هنرمندان و مدیران انقلابی، اغلب آنها غایب باشند و کسی در پی گرفتن عکس یادگاری و سلفی با آنها نباشد.

 او برای مردمی فیلم می ساخت که به اعتقاد او اکثریت مطلقشان نسبتی مشخص با مولفه های فرهنگ دینی دارند. شاید به همین دلیل حضور سینماگران وابسته به طیف فکری مورد اشاره در تشییع پیکر زنده یاد سلحشور انگشت شمار بود. هر چند که حتما روح او از این وضعیت خشنود و راضی تر است.

بدرقه باشکوه این هنرمند متعهد مردمی، اثری از قهر مردم به ویژه شهروندان متدین با سینما را همراه نداشت؛ بلکه در مقابل، هر تحلیلگر منصف و عادلی را به یقین رساند که اگر مردم به سینما نمی آیند و این هنر در آستانه ورشکستگی کامل است، تنها بخاطر عدم حضور فیلمسازان محبوب و متعهدی همچون سلحشورها در سینما و خلا سوژه های ناب و برگرفته از آموزه های دینی در تولیدات سینمایی است و کیست که نداند مرحوم سلحشور همواره مغضوب مروجان سینمای شبه روشنفکری و مدیرانی بود که بخش اعظمی از دوران سکان سینمایی کشور را در اختیار داشتند و از سوی آنها مورد بی مهری قرار می گرفت.

جالب اینکه تنها پس از رحلتش، شخصی چون حجت الله ایوبی جسارت به خرج می دهد و در منظر عمومی از او به عنوان «هنرمندی که یک عمر کوشید تا جلوه هایی از زیبایی دین را به زبان تصویر نشان دهد» یاد می کند و می نویسد:  «جهان اسلام و مسلمانان از شرق تا غرب جهان نام حاج فرج را می شناسند و هرگز فراموش نخواهند کرد»؛ اگرچه معاون سینمایی وزارت ارشاد دولت تدبیر و امید نیز، او را تنها پس از مرگش و شاید هم در دوران بیماریش، شایسته چنین تقدیر کلامی می داند و هیچگاه در این همه رویداد سینمایی فرصت تجلیل از او را فراهم ننمود و شاید بهتر بود بجای عیادت و حضور اکثر مدیرانش در مراسم تشییع، حداقل در طول مدت مدیریتشان و حیات آن هنرمند فقید، با دعوت از برخی هنرمندان فعال در عرصه سینمای دینی و حمایت از آنان در حوزه تولید، لبخندی بر لبان سلحشور سینمای ایران می نشاند.

او به زعم متولی سینمای کشور، یک عمر کوشید تا جلوه هایی از زیبایی دین را به زبان تصویر نشان دهد اما برای درگذشتش، از سوی وزیر ارشاد تا همین اندازه هم، کلمه خرج نمی شود و بر خلاف همه پیام های تحلیلی و توصیفی پیرامون شخصیت ولایی و هنری آن زنده یاد، پیامی خشک و معمولی و بی رنگ و روح صادر می شود و ریاست جمهوری دولت یازدهم نیز با تاخیر و پس از پیام تسلیت بالاترین مقام عالی کشور یعنی رهبر معظم انقلاب اسلامی، آثار او را در حوزه انقلاب، معارف دینی و تاریخ زندگی انبیا ماندگار خطاب می کند؛ هر چند که همه می دانند برای سلحشور تایید امام و مقتدایش، آن زمان که در قید حیات بود و نیز پس از رحلتش کفایت می کرد.

 او بی نیاز از توجه مدیرانی بود که آنها را مروج سینمای ضد اخلاقی در ایران اسلامی می دانست؛ اما به راستی چطور می توان این تناقض آشکار را نادیده گرفت؟

 سلحشور نیک می دانست که راه نجات بشر سرگردان در عصر اومانیسم، تأسی و پیروی از راه سلسله پیامبران است و سینمای آرمانی اش را در میان کتب آسمانی و کلام الهی می کاوید و زبان مشترک انبیاء الهی و مردم را فهم کرده بود و هنر را دمیدن روح تعهد در انسان می دانست.  

او دیروز روی دستان مردم تشییع شد. عکسی از مراسم روز گذشته که تابوت او بر دستان مردم بود و ابراهیم حاتمی کیا  گوشه ای از آن را بر دوش داشت نقل خاطره ای از کارگردان بادیگارد را به ذهن متبادر می کرد قریب به این مضمون که در جریان سفری مشترک به حج همراه با فرج الله سلحشور، شخصی در اتوبوس حجاج با نام بردن از آثار این دو کارگردان آنها را به اطرافیان معرفی می کند. مردمی که آنجا بودند با شنیدن عنوان سریال مردان آنجلس دور مرحوم سلحشور حلقه می زنند و درباره سریال با او مشغول صحبت می شوند. حاتمی کیا نقل می کند حاجیانی که آنجا بودند اغلب فیلم حاتمی کیا را ندیده بودند و در این مواجهه تفاوت گستره مخاطبان سینما و تلوزیون برای او بیش از پیش آشکار می شود.
بر کسی پوشیده نیست که سینمای حاتمی کیا جزو پرتماشاگرترین آثار سینمای ایران طی سی سال اخیر بوده است و فارغ از مولفه  مخاطب وسیع تلویزیون او در آن سفر معنوی از نزدیک شاهد جلوه ای از توفیق یک هنرمند در فتح قلوب مردم عامی و متدین بوده است. مردمی که انقلاب اسلامی بر روی شانه هایشان دهه چهارم خود را سپری می کند و سینماگری چون سلحشور همواره خود را متعهد به آنها می دانست.
منبع: سینماپرس

 

ارسال نظر

آخرین اخبار