یادداشتی به قلم :معصومه واحدی لنگرودی_حسین پایین محلی

بانگاهی به سیره وسلوک پیامبران الهی میبینیم که دین ازانسان موجودی متعهد واخلاقی میسازد که نه تنها درقبال خویش بلکه درقبال دیگران هم مسیول است

اخلاق درادب عرفانی؛

 به گزارش گلستان24،بیشک ادیان ابراهیمی باهدف درحوزه فردی واجتماعی به انسان سازی وجامعه سازی پرداختند

در حوزه اول توحید وسپس عدالت اجتماعی.

اماپرسش بنیادینی که وجود دارد این است که اخلاق چه نسبتی با دین دارد؟واینکه چه نسبتی باانسان پیدامیکند؟

بانگاهی به سیره وسلوک پیامبران الهی میبینیم که دین ازانسان موجودی متعهد واخلاقی میسازد که نه تنها درقبال خویش بلکه درقبال دیگران هم مسیول است

درعلوم اسلامی ونظام های معرفتی که در تاریخ اسلام شکل گرفته اند عرفان تلاش دارد نوع نگاه انسان رابه سمت عاشقانه دیدن عالم و ساخت یک انسان اخلاقی جهت دهد

اخلاق یکی از وجوه مهم در عالم دینی است که در کنار احکام واعتقادات به عنوان مثلث معرفت دینی از ان یاد کرده اند.

پیامبر اکرم در حدیثی می فرماید انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق من مبعوث شدم تا مکارم اخلاقی را به اتمام و اکمال برسانم .

واین یعنی اینکه غایت دین انسانی است که اخلاقی باشد

همانگونه که درسطور قبل اشارت رفت در عرفان وادبیات عرفانی به این وجه از انسان بسیار توجه شده

به عنوان مثال خواجه عبداله انصاری میگوید اگر برابی روی خسی باشی اگر برهواروی مگسی باشی دل بدست اور تاکسی باشی!این توجه به اخلاق همراه با نوعی تساهل است که زمینه رابرای کمال معنوی واخلاقی اماده میکند به همین دلیل درسلوک ومرام اولیا واوتاد کاملا قابل توجه است چنانکه درسردر خانقاه خرقانی نوشته شده بود:هرکس امد ابش دهید وازایمانش نپرسید چراکه انکس دردرگاه خدای به جان ارزد اینجابه نان ارزد.

عدالت اجتماعی

در ادبیات عرفانی ما سیرت زیبا ازانسان موجودی متعالی میسازد که همان اخلاق گرایی است لذا انچه ممیز انسان بادیگری محسوب میشود اخلاق است.به عبارتی همان حکمت عملی که به واسطه تهذیب نفس به وجود امده است چراکه تهذیب نفس ازسنگ  وجود انسان گوهری زیبا میسازد.این به کرات چنانکه اشارت رفت درادبیات عرفانی وتعلیمی مااعم از اشعارناصرخسرو،سنایی،عطار،مولوی،سعدی،حافظ وحتی درادبیات منثورما یافت میشود

این خط از اخلاق گرایی وتوجه به اخلاق را از قرن چهارم وپنجم از شعر فردوسی  درشاهنامه خواجه ابوالسعید ابوالخیر تا شعر معاصر در اندیشه پروین اعتصمامی میتوان دنبال کرد

یکی از شاعرانی که بسیار به اخلاق توجه کرده فصل ممیز انسانهارااخلاق دیده وبه ان عنوان یک شاخصه مهم برای معشوق متذکر شده است حافظ است که ذکر برخی از ابیات ان خواهیم پرداخت.

حسن مه روریان مجلس گرچه دل میبرد ودین/بحث ما برلطف طبع وخوبی اخلاق بود

زمن بنیوش ودل در شاهدی بند/که حسنش بسته زیورنباشد

ادب وشرم تورا خسرو مه رویان کرد/افرین برتو که شایسته صد تحسینی

حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت/اری به اتفاق میتوان جهان گرفت

دل ربایان نباتی همه زیور بستند/دلبرماست که با حسن خداداد امد

این نحوازستایش انسان اخلاقی که دارای سیرتی زیباست در داستان مولوی هم امده که چگونه غلامی همه خربازه ها راخورد تا صاحبش ان خربازه تلخ رانخورد

خربزه آورده بودند ارمغان/ گفت رو فرزند لقمان را بخوان/ چون برید و داد او را یک برین/همچو شکر خوردش و چون انگبین/ از خوشی که خورد داد او را دوم ...

نه تنهادرادب عرفانی بلکه درکل ادبیات وتاریخ گذشته بشر تاعصرمدرن حتی یونان_زیبایی به امراخلاقی تعبیرمیشد وپوشیدگی ونهان بودگی زیبایی تعریف میشد تاظهورعصرجدید که زیبایی به استتیک تقلیل پیداکرد درحالیکه درگذشته چنین نبودو اخلاق گوهره هستی هرهستنده ای بود وبه تعبیر قیصر امین پور:زیبایی راز راززیبایی است/ان رازنهفته درهنراین است!

ازهمین نقطه نظر درزبان سخنگویان تاریخیمان چون حافظ ومولانا نیزشاهد چنین بینشی هستیم چنانکه حافظ حسن خلق را وجه ممیز معشوق باسایر زیبارویان برمیشمارد:به حسن خلق ووفا کس به بار مانرسد/تورا به انکارکارمانرسد

درشعرعاشقانه ما نه تنهازیبایی بلکه ترازانسان بودگی را بااخلاق می سنجند.همانگونه که درشعرمولوی دیدیم غلام باعملی فرااخلاقی وباخوردن تمامی قاچهای خربزه اربابش میخواهد به نوعی گوشه ای از خوبیهای اوراجبران کند لذا طوری وانمود میکند که گویی خربزه شیرین است.

مخلص کلام اینکه گوهر انسان همان اخلاق است.                                                معصومه واحدی لنگرودی_حسین پایین محلی

منبع : فارس

ارسال نظر

آخرین اخبار