وقتی به قصه آفرینش فکرمیکنی درکنارخدا،انسان وشیطان نام احتمالی چندحیوان دربهشت می اید که حول درخت ممنوعه رقم میخورد.

نشانه شناسی اناربانگاهی به وجه اسطوره ای درخت

به گزارش گلستان 24 ؛ حسین پایین محلی ،فعال فرهنگی اجتماعی گلستان طی یادداشتی با عنوان "نشانه شناسی اناربانگاهی به وجه اسطوره ای درخت"نوشت ، دراین نمایشنامه هرکس به تناسب زاویه دید خود به یک چیزبیشتر توجه میکندوان رادرمرکزتوجه خود قرارمیدهد.حال میخواهد خداباشد یاانسان،یاحیوان یابهشت ودرخت ممنوعه و...حتی شیطان!!!

مادراین وجیزه تلاش داریم به نشانه شناسی درخت اناربپردازیم اماقبل ازان ضروری است به مفهوم درخت پرداخته شود.

همانگونه که همه میدانیم بهشت درادیان ابراهیمی به شکل یک باغ تصورشده

باغی مملو ازدرختان گوناگون که میوه میدهند وسایه دارند ودارای نهرهای مختلف اند.وحورالعین ها درانتظار مومنین

درایجاما تنهابه وجه باغ بودن بهشت توجه میکنیم که دران درختان میوه دارمختلف هستند.

همانگونه که اشارت رفت قصه افریش باچند شخصیت مهم درعالم بهشت شکل میگیرد که درخت ممنوعه هم یکی از این شخصیتهاست

البته درادیان ابراهیمی بین درختهاکمی تفاوت هست.چنانکه درمسیحیت درخت سیب ودراسلام بیشتردرخت گندم مدنظرقررگرفته است.

بااین وجود چنانکه میبینیم  قدرت درخت به قدمت انسان است انهم نه روی زمین بلکه ازساحت قدس ودربهشت

باهبوط انسان برروی زمین وانقطاع  ازساحت بهشتی بشربرروی زمین زندگی جدیدی راشروع کرد.

دربرخی روایات امده است که حضرت ادم بعدازهبوط چندین نهال یابذریاقلم ازدرختان بهشتی باخود به زمین اورد .

بااین تفاسیرچنانکه قبلادرمقاله اسطوره شناسی خروس اشارت شد انسان پس ازخلا بین خود وساحت قدس به اسطوره پردازی پرداخت وبه برخی پدیده ها ومفاهیم وچیزها رنگ اسطوره ای زد

ازجمله این اسطوره هادرخت می باشد.درخت حضور کم نظیری در زندگی بشر داشته.وتاکنون نیزازاهمیت خاصی برخورداربوده است اگرچه وجه اسطوری اش دراندیشه مدرن رنگ باخته وبیشترازحیث کارکردی اقتصادی مورد توجه بوده است که درسطوربعدی به ان اشاره خواهدشد.درخت همواره به عنوان یک نماد یامظهر یاتمثیل درشئون بسیاری اززندگی بشر اعم ازساحت دینی اسطوره ای فولکلوریک ادبیات وحتی اقتصای  مورد توجه بوده است که دراین مختصر به ان اشاره کوتاهی خواهد شد

درروایات دینی ازنام برخی درختان به بزرگی یاد شده وبعضا در قران به انها قسم خورده.مثلادرختهایی چون طوبی وسدر در روایات دراسمان چهارم یاد شده ویا درختهایی چون انجیروزیتون قسم یاد شده ویادرختهایی چون خرما و اناروانگور مکررادرقران ازانهایادشده است.

درروایات ما تاکید بسیاری بر درختکاری نیز گردیده که بیانگراهمیت درخت است.

انار

همینطوردرحوزه طب سنتی وحوزه سلامت وتاثیر گذاری برنطفه  نام برخی درختان برده شده چنانکه سیب برای زیباشدن فرزند

یا به برای باهوش شدن فرزند نان برده شده است

درعلوم غریبه نام برخی درختان هست که ازشاخه یابرگ یا بخشی ازانها برای سحرکردن یاشکستن طلسم استفاده میشود.درفرهنگ عامه نیز نام برخی درختان دربین مردم درنواحی خاص ذکرمیشود که باوربه شفادادن درخت یادرخت مقدس دارند.

البته بسته به مذهب،اسطوره فرهنگ عامه وعوامل دیگر این درختها متفاوت اند.

درادبیات فارسی درخت ویژگی منحصربه فردی دارد.ودارای وجوه متکثری است چنانکه درروایات دینی هم درخت همین کارکرد رادارد.

مثلا به اهل بیت  به عنوان شجره طیبه  رامیگویند ویا شجره ملعونه به عده ای دیگر.یا درجهنم

ازنام برخی درختان چون زقوم یاد میشود  که انسانهای گناهارراشکنجه میدهد.درادبیات فارسی گاه معشوق رابه  درخت تشبیه میکنند  چنانکه "سرو "استعاره ازمعشوق است .گاه دانش واگاهی رابه درخت تشبیه میکنند  وگاه انسانهای ازاده وبی تعلق به درخت سرو تشبیه میشوند.و دربرخی موارد وجود انسان به درخت تشبیه میشود.درخت یکی از واژه های پربسامد درشعرشاعران بزرگ محسوب میشود.

۱_درخت تو گرباردانش بگیرد _به زیراوری چرخ نیلوفری را

۲_زیربارند درختان که تعلق دارند_ای بساسرو که ازبارغم آزاد امد(حافظ)

۳_بردرختی کاشیان مرغ توست_شاخ مشکن مرغ را پران مکن(مولانا)

۴_درخت دوستی بنشان که کام دل به بار ارد_نهال دشمنی برکن که رنج بیشماراید(حافظ)

کلمه درخت یامفهوم درخت به اشکال متفاوتی چنانکه گفته شد درشعرشاعران امده و ذکریکایک ان مستلزم پژوهش دقیق ودامنه داری  دراین زمینه است.

به عنوان مثال درشاهنامه فردوسی حدود ۴۰نوع درخت ذکرشده  که برخی مثل درخت گز وجه اسطوره ای دارد.

درشاهنامه فردوسی در داستان نبرد رستم واسفندیار پس از شکست رستم ازاسفندیار واحضارسیمرغ برای کمک به رستم سیمرغ تنهاراه شکست اسفندیاررا استفاده از تیری که از درخت گز باشد میداند...

درتخت جمشید هم تصویرحکاکی شده درخت سرو وجود دارد چنانکه مجسمه همای پرنده خوشبختی.درخت حتی دربرخی عرفان ها سمبل هستی است.چنانکه درعرفان کابالااینگونه است.یادربرخی تفاسیر مسیحی درخت ممنوعه درخت اگاهی یامعرفت معرفی میشود.چنانکه دربرخی افسانه هانیزدرخت هوم درخت معرفت اولین هستی است که بشرباخوردن از

ان نامیرامیشود.ومولوی نیز درمثنوی معنوی درابیاتی به ان اشاره کرده است:

گفت دانایی برای داستان_که درختی هست درهندوستان   _هرکسی که میوه ان خورد وبرد_نه شود پیر اونه هرگز بمرد

جالب اینجاست که درخت چنانکه اشارت رفت درادبیات ما گاه جنبه تمثیلی و گاه استعاره وحتی حقیقت پیدامیکند چنانکه مولانا درداستان پیامبر(ص)ودرخت حنانه را درمثنوی رعایت میکند وبه مامیگوید که درخت نیز شعوردارد وبندگی میکند:

استن حنانه ازهجررسول_ناله میکردهمچوارباب عقول_ان ستون رادفن کرداندرزمین_تاچومردم حشرگردد یوم دین.‌(مثنوی دفتر اول)

درخت درباورهاوایین های بشری همواره نقش مهمی داشته ودرروایات اسلامی چنانکه اشارت شد تاکید زیادی بر درختکاری واهمیت وارزش برخی درختان  شده است تاجاییکه خداوند درقرن کریم به انهاقسم یاد میکند.

درباورهای عامیانه وفرهنگ محلی منطقه ما تا یک دهه قبل که هنوز توسعه فرهنگهارانبلعیده بود به این باوربودند که هنگام چیدن میوه ازدرخت چندمیوه درسرشاخه های درخت بگذارند تا درخت دراصطلاح قهر نکند .یااگردرختی میوه نمیداد ودراصطلاح بی بر بود به کنارش می رفتند وبایک ضربه تبر اوراتهدید به قطع کردن می نمودند.ونفردوم ضمانت میکرد تادرخت درسال بعد به شرط قطع نشدن بار دهد.یا درختی که سال اول باردهی بود وبارکمی میداد نمیکندند.همینطور ازدرخت برای ترسیم مناطق مرزی زمینهای کشاورزی استفاده میشد وتادودهه پیش ازانجاییکه از چوب درخت به عنوان سقف استفاده میشد دورتادورزمینهارادرخت اسپیدارمیکاشتند.درگرگان ما نیز چنار اهمیت خاصی داشت وچنارپیرهم درمحلات قدیمی بود.همچنانکه درجلین یک درخت چنار پیربسیاربزرگ بود که قطع شد.

دربین انواع درختان چند درخت هست که اسطوره ای هستند ودرفرهنگهای مختلف دارای جایگاه خاصی هستند اعم از ادیان تااسطوره تافرهنگ عامه وادبیات...

این درختها عبارتنداز انار،انگور،انجیر،گردو،سیب،گندم،سرو چنار و...باتوجه به اینکه اناریکی ازاین درختان مهم است که هم دراسطوره های ملل ونحل حضوردارد وهم درروایات دینی ما وهم درفرهنگ ایران ودرمنطقه مانیز درخت مهمی بوده وکاشته میشده است.‌ازقدیم نیزجلین رابادوچیز_اناروکشتی_میشناختند که دراین نوشتارتلاش داریم بعدازاین مقدمه نسبتاطولانی به نشانه شناسی انار یا چیزشناسی انار بپردازیم

انار میوه ای است که دانه های سفید وقرمزدارد وعمدتا دارای مزه شیرین یاملس وترش می باشد.

انار خاص فلات ایران بوده اگرچه درجاهای مختلف قابل کشت ورویش بوده است.

درطب سنتی ازدانه تاپوست وبرگ انار برای درمان بیماری ها تارنگ دررنگریزی استفاده میشود‌.درعلوم غریبه درخت اناری که گل سفید میدهد معروف است که درزیران خزینه وجود دارد.تصویرانارومفهوم انار دربرخی اثارهنری اعم ازکاشی کاری ومینیاتور تاصنایع دستی از دوره های قبل اسلام چون اشکانیان وساسانیان تامعاصروجود داشته است.

انارازان دسته درختان اسطوره ای ومقدسی است که بین ادیان ابراهیمی چون اسلام ،یهودیت،مسیحیت وحتی زرتشت وبودایی مقدس پنداشته شده است

درخت اناردرتاریخ قوم ایرانی نقش ویژه ای داشته است.وازشعروداستان_مثل افسانه دخترانار_افسانه وعشق تاضرب المثل وفولکلوریک وایین ها حضوردارد.مثلادربرخی مناطق مقدس وکنارامام زاده ها درخت انارهست ویا درشب یلدا اولین شب زمستان انارجزو میوه هایی است که درسفره ایرانی وجود داردو یا درمهرماه دربرخی مناطق جشن اناردارند چنانکه دربرخی مناطق دیگر جشن درو _گندم_مرسوم است.درخت اناردراسطوره های یوتانی سمبل باروری است.درضرب المثل هانیز معمولااگرکسی چهره سرخ داشته باشد میگویندفلانی مثل انارسرخ است یادلش مثل انارترکید.

دربرخی روایات اسلامی انارهدیه فرشته الهی است که درشب میلاد حضرت زهرا(س)به پیامبر گرامی(ص) اهداشد

درمازندران قدیم درمهرماه جشن انارمیگرفتند واکنون نیز دربرخی مناطق مازندران جشن انارمیگیرند.منطقه ما_شمال شرقی گرگان_انارراباجلین وجلین راباانارمیشناختند وبعضااشعاری هم دراین زمینه سروده شده بود :

که قدیمی ترها ومعمم ها به این اشعار بد(همان بیت)میگفتند ونمونه ای ازان را در سطر زیر می اوریم:انارشیرین مال جلین/بشکن ودانش رو ببین

باغ های انار درگرگان وروستاهای جلین ومنطقه تا اواخر دهه شصت هم بودند.تااینکه درگرگان بعدازفوت صاحبان باغ ها بین وراث تقسیم شد وبه ملک تبدیل گشت وبه سرنوشت باغات تهران تبدیل شد

در جلین نیز تااواخر دهه 70باغ های اناربود.والبته هنوز باقی مانده ان باغ ها که دراصطلاح محلی لته خوانده میشود وجود دارد.

دراین لته ها عمدتا درختهایی چون گردو،الو وبعضاانجیر وچنارودرخت اسپیدار و...بود.

همانطورکه درسطورقبل بیان شد باورود مفهوم توسعه دردولت سازندگی درایران دردهه شصت نوعی مدرنیسم حاد به وجود اند که ساخت وبافت فرهنگی وتاریخی رازیر چرخ اقتصادی له کرد.ورود گسترده تراکتور به عنوان یک تکنولوژی که قادراست معادلات کشاورزی رادگرگون کند منجر به ویرانی سریع باغات وکشت سیب زمینی و نهایتا دومحصوله کردن زمینهای کشاورزی شد که پیشتر پنبه کشت میشد یاباغ بود.به عبارتی اقتصاد مردم اگر مبتنی بر اقتصاد باغ وکشاورزی ودام وبرخی مقولات دیگربود جای خود رابه کشاورزی دومحصوله با محصولات غیراستراتژیک چون سیب زمینی وسویاداد‌

نگاه اصالت اقتصادی درپایان دهه شصت وهفتاد تبدیل به فرهنگ سرمایه داری شد که ذهنیت تاریخی وزمین فرهنگی جامعه ماراسترون کرد ومنطقه مابه عنوان خرده فرهنگ وفرهنگ محلی بیشتر درمعرض اسیب قرارگرفت.البته هنوز میتوان نشانی ازلته های انار در برخی مناطق جلین یافت.هنوز وقتی پای حرفهای بزرگان مینشینیم از عروسیهایی میگویند که دران انار توسط عروس وداماد برروی اسب برای بچه ها پرتاب میشد یا درباغات انار بازیهای محلی میکردند وزیستواره انهارامعنی میداد.دران زمان مردم به دلیل ازدیاد انار ان را داخل کاه میگذاشتند تادرپاییزوزمستان بخورند ویادرسردابه میگذاشتند وبرخی هم درپشت بام می گذاشتند. اماامروز روستاهاهم مصرفی شدند ومثل شهرکهایی دورازمرکز شهر وجلین شهری که هنوز میتوان اسم ان راباانار عجین دید.این نوشتارراباشعری(بدی یابیتی)درباب این نسبت به پایان میبریم

ازاین ره می روی راه جلینه_سرراهت درخت نارشیرینه_درخت نارشیرینم چله کرده_منو ازعشق اودیوونه کرده!!!


انتهای متن/

ارسال نظر

آخرین اخبار