سریال گذر از رنج ها، قصه زندگی زنی به نام دنیا را از لحظه تولد تا مرگ روایت می کند. این سریال درامی تاریخی است و در آن شمایلی از زنی زجرکشیده تصویر شده است

 70 سال رنج یک زن ایرانی
سریال گذر از رنج ها یکی از سریال های رده الف تلویزیون بوده که با صرف زمانی مناسب و در اختیارگیری گروهی مجرب از عوامل فنی به دنبال ارائه مفاهیمی اخلاقی همچون صبر و شکیبایی و نمایان گر فضایی از دوران خفقان دوران پهلوی بوده است.
 
به گزارش گلستان 24، اما این هدف اولیه سازندگان در ارائه به رهیافتی مناسب ختم نشده است، چرا که نه می توان فضایی حفقان آمیز از آن روزگار و در محیط روستایی را رصد نمود که نمایشگر فاصله عمیق طبقاتی ارباب و رعایا باشد و نه می توان به کمبود بافت امکانات دوران پهلوی تأملی داشت و از آن شکوه ظاهری نشسته در جلد نشریات که فریاد خوشبختی در ایران پهلوی می داده است، به سمت واقعیتی عریان از تنگناهای مردمان ن دوران در شهرها و روستاهای کشور رفت. 
 
 
سریال گذر از رنج ها، قصه زندگی زنی به نام دنیا را از لحظه تولد تا مرگ روایت می کند. این سریال درامی تاریخی است و در آن شمایلی از زنی زجرکشیده تصویر شده که سختی روزگار را با خود از سال 1335 تا به حال کشانده است، اما لحظه ای به سمت گله مندی و ناامیدی نرفته و عشق به خانواده خود شامل همسر درگذشته و 2 پسر و 1 دختر از 2 ازدواجش را همچنان حفظ نموده است. فیلمنامه این سریال را فریدون حسن‌پور نوشته و نگارش آن حدود سه سال طول کشیده است.
 
قهرمان قصه سریال گذر از رنج‌ها یک زن است که با سختی‌های زندگی و روزگار مبارزه می‌کند. اما عمق پرداخت از سوی نویسنده فاقد آن است تا آگاهی مردم نسبت به مسائل آن زمانه و درگیری های ناشی از رنج دوران نمایش یابد. 
 
 داستان سریال گذر از رنج‌ها در حال و هوای دهه 20 می ‌گذرد و درباره زنی است که با از دنیا رفتن مادرش متولد می‌شود. این دوران، در تاریخ سیاسی ایران همراه با شرایط حادی است که بعد از اصلاحات ارضی توسط محمدرضا پهلوی پیش آمده بود و پادشاه فریبکار برای دور شدن از پیامدهای این کار تعداد اندکی از اسناد مالکیت را بصورت صوری به تعدادی از روستاییان واگذار کرده بود و این مساله موجب اوج نزاعی شد که از بابت مالکیت مکانی میان مردم و خوانین رخ داد و اما شاهدیم که رویداد مهم فوق در سریال گذر از رنج ها پرداختی گذرا داشته و تنها به یک سکانس از موفقیت دنیا ختم می شود! 
 
 
 
البته سازندگان، در این سریال به دنبال آن بوده که به جای حادثه محوری به سمت شخصیت پردازی رود و بیشتر ترسیم گر احوال "دنیا" به عنوان نقطه مرکزی داستان باشد، اما در این مسیر نمی تواند تصویری دراماتیزه از سیر زیستن این زن داشته باشد و به نظر می رسد که سازنده چنان در بند نمایش صبوری " دنیا" بوده اند که از ترسیم هرگونه سیر حرکتی برای شخصیت فوق غافل شدند.
 
بدین صورت که ما همان دنیای ابتدای روایت در دهه 20 را با همه کمبودها، خواسته ها و برداشت ها فکری می بینیم که در دهه های دیگر نیز وجود دارد و این کاراکتر به لحاظ تکاملی شخصیت پردازانه درجا می زند و این مسأله بدیهی است که آدمی در تجربه اندوزی از روزگار و گذر از سال ها دچار تحولاتی کم و بیش می شود.
 
 در واقع آنچه به لحاظ شخصیت پردازی و فضاسازی و هم راستایی با تحولات رخ داده در بیش از 30 سال از فاصله زمانی سریال می بایست توسط سازنده نمایان شود، در این اثر غایب می باشد تا ما گذری از این رنج های زمان دار نداشته باشیم. از طرفی حرفه معلمی شخصیتی مانند " سفیدرودی"، همسر دنیا در این سریال می توانست کارکرد بارزتری در برابر شرایط بغرنج آن دوران به لحاظ کثرت بی سوادی داشته باشد، چرا که تفکر غالب سردمداران پهلوی چنان بود که خواهان عقب ماندگی فکری و فرهنگی جامعه بودند و این مسأله می توانست در ضمن تمرکز به چگونگی شرایط سخت سوادآموزی برای دنیا به دیگر افراد روستا هم تسری یابد. 
 
 
 
همچنین ظلم ناگوار پیش آمده در آن دوران برای زنان روستایی چه به لحاظ نگرش سرکوبگر رژیم و چه به لحاظ تفکر مردسالارانه برای این زنان سخت کوش، سختی های بسیاری را موجب ساخته بود، می توانست به دریچه بازتری از دوربین نمایش فیلمساز درآید.
 
 مسأله مهم و اساسی در این سریال نبود نشانه هایی آشنا برای درک بیننده از سیر زمان وقایع می باشد. ما به جز آخرین بخش از سریال که با نوشتاری به 30 سال بعد هدایت می شویم، به دلیل نقص طراحی در فضاسازی محیط، شخصیت، لباس، چهره پردازی و مواردی دیگر به طور دقیق نمی دانیم که در چه مرحله از تاریخ هستیم و این مسأله هم در پیگیری رنج های شخصیت اصلی روایت و هم عدم توجه فیلمساز به رخدادهای سال های مختلف، اشتباه بارزی محسوب می شود.
 
 
اما سریال گذر از رنج ها با همه نواقص اعلام شده از میان یادداشت های این تحلیل، قابلیت های ارزنده ای هم دارد که به خصوص در کارگردانی فیلمساز با تجربه ای چون فریدون حسن پور یافت می شود. قاب بندی ها، تمرکز به جزئیات گویش و توجه به فضاسازی محیط که بخش مهمی از آن بابت آشنایی فیلمساز با محیط بوده است، به خوبی صورت گرفته است و بازی ها یکدست و عمدتاٌ خوب بوده است که بهترین بازی در این نوع قالب روایی از آن بازیگر ناشناسی چون شیوا طاهری در نقش دنیا می باشد. از طرفی فیلم می تواند در ارائه خانواده ای متحد از سفیدرودی که زندگی عاشقانه ای را در عین سختی ها نشان می دهد، موفق عمل کند و این نوع زندگی برای بیننده امروزی هم می تواند درس آموز و جذاب باشد. 

ارسال نظر

آخرین اخبار